شهر زیبای افلاطون و شهریاری آرمانی در ایران باستان
شهر زیبای افلاطون و شهریاری آرمانی در ایران باستان | |
---|---|
پدیدآوران | مجتبایی، فتحالله (نویسنده) عدلی، محمدرضا (محقق) |
ناشر | هرمس |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
چاپ | اول |
شابک | 3ـ198ـ456ـ600ـ978 |
موضوع | مدینه فاضله - افلاطون، ۴۲۷؟ - ۳۴۷؟ق. م. - نقد و تفسیر - پادشاهی - ایران |
زبان | فارسی |
کد کنگره | HX 811/م۳/ش۹ |
شهر زیبای افلاطون و شهریاری آرمانی در ایران باستان تألیف فتحالله مجتبائی به کوشش محمدرضا عدلی، در این کتاب بحث بر سر این است که «شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان» ایران چه تأثیری بر افلاطون داشته است. تأثیر زرتشت را همیشه گفتهاند؛ اما نویسنده در این کتاب به شکل قطعی اشاره کرده که افلاطون تحت تأثیر نظریۀ سیاسی در ایران باستان بوده است.
ساختار
کتاب از هفت بخش و دو پیوست تشکیل شده است.
گزارش کتاب
هر کوششی که برای شناساندن تاریخ و فرهنگ و تمدن ملل جهان به کار بسته شود، اگر بر آگاهی درست از آرای دینی و جهانبینی آنان استوار نباشد، بیحاصل و گمراهکننده است. اما مشکلات در مطالعۀ تاریخ فرهنگ و دین و آیین مردمان ایران قدیم به شدیدترین صورت خود موجود است؛ زیرا در سرزمینی بدان وسعت که از مرزهای چین و هند تا کنارههای غربی آسیا کشیده شده، و اقوام و تیرههای مختلف ایرانی را در حوزههای جغرافیایی گوناگون و شرایط اقلیمی متفاوت دربر گرفته بود، تنوع دیانتها و گوناگونی آداب و آراء امری طبیعی و اجتنابناپذیر بود.
تأثیر و انعکاس این احوال را امروزه در متون دینی ایرانی و آثار و مدارک دیگری که از آن زمان بر جای مانده است، آشکارا میتوان دید. میان آنچه از آثار دینی زرتشتی به زبان اوستایی باقی مانده و آنچه از سنگنبشتههای شاهان هخامنشی دربارۀ دین و آئین آنان برمیآید، و آنچه نویسندگان یونانی دربارۀ آداب و آراء دینی ایرانیان آن روزگار آوردهاند، ناهماهنگیها و گوناگونیهایی به نظر میرسد و این ناهماهنگیها حتی در میان گفتههای یونانیان با یکدیگر و در میان کهنترین بخش اوستای موجود و قسمتهای تازهتر آن نیز آشکار است.
سابقۀ فرهنگی ایران و فکر و اندیشۀ ایرانی نشان میدهد که در طول تاریخ از تأثیرگذاری و گسترش فراوانی برخوردار بوده است؛ به طوری که برخی معتقدند افلاطون به عنوان پدر فلسفۀ غرب از فکر ایران تأثیر گرفته و اندیشههای این فیلسوف بیتوجه به بنمایههای فکر ایرانی نبوده است. در این کتاب بحث بر سر این است که «شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان» ایران چه تأثیری بر افلاطون داشته است. تأثیر زرتشت را همیشه گفتهاند؛ اما نویسنده در این کتاب به شکل قطعی اشاره کرده که افلاطون تحت تأثیر نظریۀ سیاسی در ایران باستان بوده است. نویسنده کوشیده برخی از جنبههای اساسی فلسفۀ سیاسی و اجتماعی افلاطون را با پارهای از آراء و آرمانهایی که مردم ایران دربارۀ نظام جامعه و مقام شاهی داشتند تطبیق کند؛ همانندیهای آنها را باز نماید و ارتباط آراء حکیم یونانی را با افکار و معتقدات ایرانیان روشن گرداند.
در پیشگفتار کتاب دربارۀ گونههای مزداپرستی در ایران قدیم بر اساس متون اوستایی و سنگنبشتههای کهن بررسی صورت گرفته است.
در سنگنبشتهها و آثار دیگری که از شاهان هخامنشی به جای مانده است، از آریارمنه تا اردشیر سوم، همه جا از اهورا مزدا خدای بزرگ و بزرگترین خدایان خوانده شده و این شاهان همۀ کارهای بزرگ خود را از یاری و به خواست او دانستهاند. از مزداپرستی شاهان هخامنشی در بخش دوم یاد شده است.
بخش سوم کتاب دربارۀ افلاطون و آیین شهریاری ایران است. در این بخش برخی از آراء سیاسی و اجتماعی افلاطون با عقاید مربوط به شهریاری در ایران مقایسه شده است؛ زیرا از این راه شاید بتوان بر چگونگی دین و آیین شاهان هخامنشی و ارتباط آن با مزداپرستی زرتشتی نیز آگاهی بیشتری به دست آورد.
بخش چهارم کتاب دربارۀ خوره، نور و آتش و بستگی آنها با آموزههای زرتشتی سخن گفته شده است. شاهی آرمانی هنگامی تحقق مییابد که قدرت حکومت با عدل و دین و حکمت توأم باشد. در بخش پنجم دربارۀ حکمت و حکومت نکاتی بیان شده است.
از منابع کهن چنین برمیآید که در معتقدات مردم ایران باستان، شاهی خوب و بآیین و دادگرانه مقامی بوده که فضیلتهای بایستۀ آن به کمالات شباهت و نزدیکی تام داشته و شاه راستین و شایسته، که برگزیدۀ خدا و نزدیکترین کس به او شناخته میشده است، بایستی مظهر صفات خداوند و نمایندۀ ارادۀ او در روی زمین باشد. از سوی دیگر اگر کسی به ناحق بر این مسند تکیه زند و داد و آئین الهی را نگاه ندارد و ظلم و ستم بر مردم روا دارد، کارگزار نیروهای اهریمنی خواهد بود و جهان را به تباهی خواهد کشید. بنابراین دو گونه شاهی وجود داشته که در بخش ششم کتاب به این امر پرداخته شده است.
همچنان که با آمدن بختاران پایان زمان، جهان از نیروهای اهریمنی پاک و گیتی به مینو مبدل خواهد شد، بنابر فلسفۀ شاهی ایران باستان، در دوران شاهی شاهان دادگر و راستکردار نیز که خورۀ دین و خورۀ شاهی در وجود آنان به هم پیوسته است، اهریمن ناتوان و جهان از ظلم و فساد و تباهی آسوده میگردد. بخش پایانی کتاب، بحثی دربارۀ شاه ـ بختار است.
آنچه در این ویراست بر کتاب افزوده شده، افزون بر برخی نکات و اشارات تکمیلی، درج دو مقاله به صورت پیوست است. یکی نوشتاری از زندهیاد حمید عنایت که در آن به معرفی و نقد چاپ اول این کتاب پرداخته و دیگری مقالهای از نویسنده که به لحاظ آشنایی با زمینۀ تاریخی موضوع و حدود و اغراض آن میتواند سودمند باشد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات