شاهنامه فردوسی: هزاره‌باوری و رستم دستان

    از ویکی‌نور
    هزاره‌باوری و رستم دستان
    شاهنامه فردوسی: هزاره‌باوری و رستم دستان
    پدیدآورانفیلم، محمدحسین (نویسنده)
    ناشرپژواک فرزان
    مکان نشرتهران
    سال نشر1398
    شابک7ـ13ـ8991ـ600ـ978
    کد کنگره

    شاهنامه فردوسی: هزاره‌باوری و رستم دستان نألیف دکتر محمدحسین فیلُم، فردوسی از نامه‌های پراکنده در دست هر موبدی که نبردی به پیوند او کس گمان، پی افکند از نظم کاخی بلند. این نظم را می‌توان در چینش شخصیت‌های اسطوره‌ای در سه دورۀ هزاره‌ای شاهنامه دید و رشتۀ پیوند این چینش را هم می‌توان گسترش الگوی آغازین تمایز روشنایی و تاریکی به قلمرو دیگر تقابل‌ها و همچنین برداشت ویژۀ اسطوره‌ای شاهنامه از «عدد» دانست.

    گزارش کتاب

    فردوسی از نامه‌های پراکنده در دست هر موبدی که نبردی به پیوند او کس گمان، پی افکند از نظم کاخی بلند. این نظم را می‌توان در چینش شخصیت‌های اسطوره‌ای در سه دورۀ هزاره‌ای شاهنامه دید و رشتۀ پیوند این چینش را هم می‌توان گسترش الگوی آغازین تمایز روشنایی و تاریکی به قلمرو دیگر تقابل‌ها و همچنین برداشت ویژۀ اسطوره‌ای شاهنامه از «عدد» دانست.

    بینش اسطوره‌ای عدد «1» را در وجود پدر می‌دید و آسمان را هم پدر می‌پنداشت. عدد «2» را در هستی مادر می‌دید و زمین را هم مادر می‌دانست، عدد «3» را آمیزه‌ای از عدد 1 و 2، آمیزه‌ای از پدر و مادر و همچنین آمیزه‌ای از بارش آسمان و زمین گمان می‌برد. کوه و رود را هم فرزند می‌خواند، کوه پسر و رود دختر.

    از سویی دیگر بینش اسطوره‌ای، زمان را بر بنیان رویارویی و تقابل روشنایی و تاریکی به سه هزاره تقسیم کرد. هزارۀ یکم فرمانروایی اهورامزدا (روشنایی در فراز)، هزارۀ دوم کامروایی اهریمن (تاریکی در فرود)، و هزارۀ سوم آمیختگی این دو (در میانه). این باورها در ساختار اسطوره‌ای شاهنامه چون تاروپود در یکدیگر تنیده شده‌اند.

    شناخت اسطوره‌ای رویارویی روشنایی (اهورامزدا) و تاریکی (اهریمن) و همچنین نام‌گذاری این دو پدیدۀ طبیعی، الگو و بستری شد برای نگرش به دیگر تقابل‌هایی که در گذر زمان با آنها روبرو می‌شد. تقابل‌هایی مانند آفرینش ـ ویرانگری، بیداری ـ خواب، جوانی ـ پیری، نیکی ـ بدی، مهاجر ـ بومی و .... .

    با این بن‌مایه و بر این بستر مردمان پدیدآورندۀ این داستان‌های اسطوره‌ای، همۀ بیم‌ها و آرزوها و همچنین همۀ دست‌آوردهای فکری و فنی خود را در چارچوب سه بخش هزاره‌ای: 1. پدرسالاری، 2. مادرسالاری و 3. آمیزه‌ای از پدر و مادر، در پیکر شخصیت‌های اسطوره‌ای سامان بخشیدند.

    در بخش دوم هزارۀ سوم، اندیشۀ اسطوره‌ای به سامان‌بخشی دست‌آوردهایش در زمینۀ تمایز مفاهیم متضاد می‌پردازد و همۀ دست‌آوردهایش را هم به شخصیت اسطوره‌ای رستم مرتبط می‌کند. رستم در نخستین کنش خود به جنگ دیوان پنهان‌کنندۀ آفتاب می‌رود که یادآور ستیزۀ آغازین روشنایی و تاریکی در اسطوره‌های کهن‌تر است، با گذر از هفت خان به بلوغ و برنایی می‌رسد، جفت‌جو می‌گردد و تهمینه همسرش نادانسته فرزند خود را می‌کشد و در داستان پسین، دایۀ یک ایزدگیاهی از مام زمین به نام سیاوش شده و او را می‌پرورد. همراه با فرزند سیاوش، دوران فرمانروایی آرمانی کیخسرو را می‌آفریند. در روزگار گشتاسپ از چاه شغاد با تیری، درخت میان‌تهی و برادر ناتنی را به یکدیگر می‌دوزد و جان می‌دهد.

    همین باور به ستیزۀ اهورامزدا و اهریمن در گسترۀ زمانی هزاره‌ای را می‌توان به گونه‌ای دیگر در ساختار بخش اسطوره‌ای شاهنامۀ فردوسی از آغاز پادشاهی کیومرث تا پادشاهی کیخسرو دید. در شاهنامه، هزارۀ نخست شامل فرمانروایی کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید است که همۀ آنان در روایت‌های کهن‌تر نزد اقوام گوناگون ایرانی نخستین انسان و نخستین شهریار پنداشته شده‌اند. هزارۀ دوم دوران هزارسالۀ پادشاهی ضحاک است. هزارۀ سوم نیز از پادشاهی فریدون آغاز و با جاودانه شدن کیخسرو پایان می‌یابد.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها