سیرة الشیخ الكبیر أبي عبداللّٰه محمد بن خفیف الشیرازي
سیرة الشیخ الكبیر أبي عبداللّٰه محمد بن خفیف الشیرازي | |
---|---|
پدیدآوران | دیلمی، علی بن محمد (نويسنده)
ابن جنید شیرازی، یحیی بن جنید (مترجم) دسوقی شتا، ابراهیم (مترجم) |
ناشر | الهیئة العامة لشؤون المطابع الأمیریة |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1397ق - 1977م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | خ7س9 278/5 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سیرة الشیخ الكبیر أبی عبداللّٰه محمد بن خفیف الشیرازی، نوشته ابوالحسن علی بن محمد دیلمی -قرن چهارم هجری-(متوفی بعد از 391ق) در سخنان و سیرۀ ابن خفیف است. ابن خفیف (۳۷۱ق–269ق) -که به شیخالاسلام، شیخ المشایخ و شیخ کبیر شهرت دارد- از مشایخ و عارفان قرن سوم و چهارم هجری، بنیانگذار سلسله خفیفیه و از فقیهان شافعی به شمار میآید.
این کتاب توسط ابوالحسن علی بن محمد دیلمی از شاگردان ابن خفیف درباره وی نوشته شده است که چهار قرن بعد به اشارت اتابک فارس به دست رکنالدین یحیی بن جنید شیرازی به فارسی برگردان شده است. [۱] سپس، چونکه نسخۀ اصلی گم شده بوده است، ابراهیم دسوقی شتا از روی نسخه فارسی آن به عربی برگردانده است.[۲]
این کتاب توسط شاگرد ابن خفیف در سیزده باب و تعدادی ملحقات، زندگینامه ابن خفیف، احوال، مجاهدات، مسافرتها، مشایخ وی در مکه، مدینه، عراق، فارس، شرح خوابها، کرامات، آثار و سخنان وی را دربردارد؛
گفتارهایی از او دربارهٔ ایمان، رجا، یقین، صبر، رضا، فقر، حیرت، مشاهده، ارادت، تصوف و صوفی، خوف و مراقبه و دیگر موضوعات عرفانی نقل شده است.
عرفان ابن خفیف از لحاظ عملی با زهد و ریاضت و در عین حال التزام تمام به احکام و فرایض دینی همراه بوده است و از لحاظ نظری و فکری اساس آن بر تطبیق طریقت با شریعت قرار داشته است. اهتمام او به حدیث چنین بود که از دوران نوجوانی، به سماع و گردآوری حدیث شوق بسیار داشت. او هر شب ۴۰ حدیث مینوشت. وی در آرا و اعمال صوفیانه روشی معتدل داشت: «رخصت جستن و قبول تأویلات»، شطحگویی و برخی حرکات مغایر با احکام دینی را که نزد گروهی از صوفیه دیده میشد، مردود و نادرست میشمرد.[۳]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه کتاب
- ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا، نشر دانش فروردين و ارديبهشت 1366 - شماره 39، 2صفحه - از 44 تا 45.
- مجتبایی، فتحالله، موسوي بجنوردي، محمد کاظم، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ايران - تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، 1369، جلد 3، ص 439-437.