سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان
| سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان(غفوری، فرزین) | |
|---|---|
| پدیدآوران | غفوری، فرزین (نويسنده) |
| ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
| مکان نشر | ایران - تهران |
| سال نشر | 1397ش |
| چاپ | 1 |
| موضوع | خسرو ساسانی اول، شاه ایران، - 579 م. - فردوسی، ابو القاسم، 329 - 416؟ق. شاهنامه - نقد و تفسیر |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | /غ7س9 4495 PIR |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان تألیف فرزین غفوری؛ شاهنامهی فردوسی که با واسطهی مأخذ مدون، به متون پارسی میانه بر میگردد، ناچار یکی از منابع بسیار مهم در پژوهش تاریخ و فرهنگ ایران باستان است. از این رو در دوران معاصر، در تحقیقات مربوط به ایران کهن که توسط دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی انجام گرفته، همیشه از این منبع به عنوان اثری معتبر بهره جستهاند. نویسنده در این نوشتار سعی کرده است تا با موشکافی و دقت علمی، طی یک مقایسهی تطبیقی و انتقادی، اصالت، اهمیت و اعتبار متن شاهنامهی فردوسی را به اثبات رساند.
ساختار
کتاب از پانزده فصل تشکیل شده است. فهرست عناوین فصلهای کتاب: بخش یکم - مطالعهی تطبیقی منابع
فصل یکم - اصلاحات مالیاتی خسروانوشیروان
فصل دوم - اصلاحات نظامی خسروانوشیروان
فصل سوم - ارزش شاهنامه در گزارش نبرد انطاکیه
فصل چهارم - ارزش شاهنامه در گزارش سرگذشت انوشزاد
فصل پنجم - رام برزین و مقام بیدخش در عصر ساسانی
فصل ششم - زیب خسرو و دو گزارش هماهنگ در شاهنامه
فصل هفتم - خسروانوشیروان و جبههی شرق
فصل هشتم - ایرانیان در یمن
فصل نهم - نبرد خسرو انوشیروان با دومین امپراتور همعصرش
بخش دوم - مطالعهی انتقادی منابع
فصل دهم - سنجش اولیهی منابع
فصل یازدهم - غرر السیر ثعالبی و شاهنامهی فردوسی
فصل دوازدهم - نهایة الارب و اخبار الطوال
فصل سیزدهم - ابوعلی مسکویه و تاریخ پادشاهی خسروانوشیروان
فصل چهاردهم - مراحل تدوین شاهنامهی فردوسی
فصل پانزدهم - نتایج و دستاوردهای پژوهش
گزارش کتاب
عمر شاهکار جهانی فردوسی - شاهنامه - مرز هزاره را درنوردیده و اهمیت و تأثیر آن در این مدت بر سرنوشت ایران و ایرانیان، یک تنه با تأثیر حدود هزار سال پادشاهای اشکانیان و ساسانیان در شکلگیری و تداوم اندیشهی ایرانشهری و هویت ایرانی پهلو میزند. ستارهی فردوسی درچنان برههی خطیری بر سپهر تاریخ ایران دمید و درخشید که پس از سقوط ساسانیان و در فقدان دولت ملی، نه تنها «زمانه سراسر پر از جنگ بود» بلکه فرهنگ نیز دچار آشفتگی و عدم تعادل گردیده و هویت ایرانی در معرض سرگشتگی و گم گشتگی قرار گرفته بود. بازماندگان خاندانهای اصیل ایرانی از طبقات بالا و طبقات میانی کوشش میکردند تا در برابر آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی اصالت خویش را حفظ کنند. حاصل این ایستادگیها در عرصهی سیاسی، قیام های بی شمار و سرانجام تشکیل دولتهای نیمه مستقل و مستقل از دستگاه خلافت در سرزمینهای ایرانی بود. اما در عرصهی فرهنگی ایرانیان حتی موفق تر عمل میکردند و با به دست گرفتن نبض دانش در تمدن اسلامی از یک سو و به اوج رساندن ادبیات فاخر فارسی از سوی دیگر، احیای ایران را در بلند مدت تضمین کردند. در فرایند تبلور و تکامل ادبیات ایران پس از اسلام، ابتدا تحریرهای مختلفی شکل گرفت و سپس جای خود را به شاهنامه نگاری داد. در تحول موازی دیگری و با هدف افزایش هرچه بیشتر برد اجتماعی، شاهنامههای منثور میدان مقاومت فرهنگی را به شاهنامههای منظوم سپردند و در عین حال حماسههای منظوم کوچکی نیز سروده میشد. همهی این پیشرفتها در حالی صورت میپذیرفت که بستر اجتماعی به دلیل سیاست خلفای جائر اموی و عباسی به ضرر نخبگان شیعی و ایرانی بود و تنها با همت والا و کوشش خستگی ناپذیر، شنا کردن در مسیر خلاف جریان رودخانه میسر میشد. در این برهه، بی گمان فردوسی بر رسالت تاریخی خویش و اهمیت کاری که در صدد انجامش بود کاملا اشراف داشت و با چنین جان آگاه و لبریز از عشق ایران، به سرایش شاهنامهاش دست برگشود. با همت والای فردوسی، شاهنامهاش به اوجی تکرارناپذیر رسید و نه تنها در ادبیات پرفروغ ایران زمین بلکه در تاریخ ادبیات جهان نیز به جایگاه رفیعی دست یافت. این شاهکار جهانی به یمن شخصیت پرمنش و پیچیدهی آفریننده اش، ابعاد گوناگونی پیدا کرده است؛ از یک سو حافظهی دیرپای ایرانیان از ژرفای تاریخ و پیشاتاریخ است و از سوی دیگر روح حماسی ملت مقاوم ایران را تجلی میبخشد. از یک طرف آموزانندهی اصول زندگی درست و بازتابانندهی سبک زندگی خردگرای ایرانی است و از طرف دیگر مشحون از آموزههای اخلاقی و منش پهلوانی. به این ترتیب شاهنامهی فردوسی که با واسطهی مأخذ مدون، به متون پارسی میانه بر میگردد، به یکی از منابع بسیار مهم در پژوهش تاریخ و فرهنگ ایران باستان تبدیل شد. از این رو حتی در دوران معاصر، در تحقیقات مربوط به ایران کهن که توسط دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی انجام گرفته، همواره از این منبع به عنوان اثری معتبر بهره جستهاند. نویسنده در این نوشتار سعی کرده است تا با موشکافی و دقت علمی، طی یک مقایسهی تطبیقی و انتقادی، اصالت، اهمیت و اعتبار متن شاهنامهی فردوسی را به اثبات رساند.[۱]
در یادداشت جلال خالقی مطلق و پیشگفتار نویسنده پیرامون شاهنامه، کتاب حاضر، اهمیت کتاب و محتوای آن مطالبی مطرح شده [۲]و در مقدمه تحقیق نیز به کلیاتی درباره پژوهش مانند بیان مساله، پیشینه پژوهش، مهمترین منابع پژوهش و... پرداخته شده است.[۳].
بخش یکم به مطالعه تطبیقی منابع اختصاص یافته و شامل چند فصل است.
فصل اول (اصلاحات مالیاتی خسروانوشیروان) به بررسی اصلاحات اقتصادی خسروانوشیروان، بهویژه مالیات کشاورزی و سرانه میپردازد[۴].
فصل دوم درباره اصلاحات نظامی خسروانوشیروان است و به تشریح نوآوریها در سازمان نظامی و سپاه ایران اختصاص دارد. محتوای اصلی این فصل شامل تقسیم کشور به چهار منطقه نظامی و انتصاب چهار سپاهبد (سپاهبدان چهارگانه) در چهار جهت جغرافیایی است. نویسنده به بررسی دقیق حدود و اسامی این مناطق در منابع مختلف و همچنین تغییر و بازسازی دیوان سپاه و وظایف سپاهیان میپردازد[۵].
فصل سوم تحت عنوان ارزش شاهنامه در گزارش نبرد انطاکیه، به ارزیابی روایت فردوسی از جنگ با رومیان و محاصره و تسخیر شهر انطاکیه میپردازد. این بخش با مقایسه گزارش شاهنامه با روایتهای پروکوپیوس، شباهتهای قابل توجهی در جزئیات جنگ و مذاکرات میان ایران و روم را نشان میدهد و به این نتیجه میرسد که فردوسی از منابعی آگاهانه استفاده کرده است[۶].
فصل چهارم درباره ارزش شاهنامه در گزارش سرگذشت انوشزاد است و به ماجرای شورش انوشزاد، فرزند خسرو انوشیروان، در زمان بیماری شاه میپردازد. در این فصل، صحت اطلاعات شاهنامه با منابع یونانی مانند پروکوپیوس و پیگولوسکایا مورد سنجش قرار میگیرد. این فصل به خصوص به نقش مسیحیان در این شورش و پیامدهای سیاسی و مذهبی آن توجه دارد[۷].
فصل پنجم با عنوان رام برزین و مقام بیدخش در عصر ساسانی، نقش مهم رام برزین و جایگاه سیاسی بیدخش در ساختار دولت ساسانی را بررسی میکند و این موضوع را با چالشهای داخلی و بحرانهای سیاسی ساسانی که در شاهنامه و دیگر منابع منعکس شده، مرتبط میسازد[۸].
فصل ششم با عنوان زیب خسرو و دو گزارش همانگ در شاهنامه، به تدبیر و کارنامه خسرو انوشیروان در تأسیس شهر، نام آن به همراه گزارش توسعه شهر در منابع مختلف و مقایسه گزارشها در اینباره پرداخته شده است.[۹] فصل هفتم به مقابله خسرو انوشیروان با دشمنانش در جبهه شرق بر اساس منابع مختلف اختصاص یافته و از علل وقوع جنگ وی با هپتالیان و سرانجام آن سخن گفته شده است. مواجه خسرو انوشیروان با خاقان و فرایند تنشزدایی و صلح از دیگر مطالب این فصل است.[۱۰] فصل هشتم به حضور ایرانیان در یمن میپردازد. زمینه تاریخی مداخله ایرانیان در یمن، اشاره به رقابت ایرانیان و رومیان در این خصوص، گزارش نخستین عملیات ایرانیان در یمن و بازتابهای فتح آن در شاهنامه و...از مطالب این فصل است[۱۱].
فصل نهم به جنگ خسرو انوشیروان با امپراتور دوم روم اختصاص یافته است. در این فصل به بررسی گزارش این جنگ در شاهنامه و مقایسه آن با گزارشهای منابع بیزانسی پرداخته شده است [۱۲].
بخش دوم درباره مطالعه انتقادی منابع و تمرکز بر نقد متون در چندین فصل به شرح زیر است: فصل دهم تحت عنوان سنجش اولیه منابع، با هدف نقد و بررسی منابع تاریخی مورد استفاده در پژوهش و تعیین افق تحقیق، به ارزیابی دستاوردهای بخش یکم میپردازد[۱۳].
فصل یازدهم درباره غرر السیر ثعالبی و شاهنامه فردوسی و ارتباط آنها است. نویسنده ضمن اشاره به مطالبی در معرفی غرر السیر و محتوای آن و در ادامه مطالبی ناظر بر ارتباط این کتاب با شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه فرضیه استفاده کتاب غرر السیر از شاهنامه فردوسی واکاوی شده و به گزارشهای دو کتاب یاد شده درباره پادشاهی خسرو انوشیروان پرداخته شده است[۱۴].
فصل دوازدهم درباره نهایة الأرب و اخبار الطوال و ارتباط آنها به یکدیگر است. در این فصل به مطالعه دقیق و مقایسه محتوای دو منبع مهم عربی، نهایة الأرب و اخبار الطوال، و ارتباط آنها با دیگر منابع و منابع شاهنامه فردوسی در رابطه با پادشاهی خسرو انوشیروان پرداخته شده است. [۱۵].
فصل سیزدهم، گزارشهای ابو علی مسکویه در کتاب تجارب الامم از پادشاهی خسرو انوشیران را مورد نقد و بررسی قرار داده است. نویسنده ضمن معرفی نویسنده و آثار او به دو گزارش از کتاب اشاره کرده و به بررسی دیدگاهها درباره منشا گزارش دوم مسکویه پرداخته است[۱۶].
در فصل چهاردهم مراحل تدوین شاهنامه فردوسی را تشریح شده است. نویسنده ضمن معرفی فردوسی و مراحل زندگانی وی، به تدوین شاهنامه و مراحل آن توسط او اشاره کرده است [۱۷]. فصل پانزدهم نیز نتیجهگیری نهایی پژوهش را در خصوص ارزش تاریخی شاهنامه ارائه میدهد. نویسنده در این فصل با تاکید بر جایگاه شاهنامه نتایج مطالعه تطبیقی را مرور کرده و پس از آن بحث با بررسی نتایج بخش دوم که دربرگیرنده نتیجه اصلی پژوهش است دنبال کرده است. این فصل ضمن اشاره به برتری گزارش شاهنامه بر دیگر منابع اوایل دوره اسلامی، بر این نکته تأکید دارد که فردوسی در تدوین شاهنامه بر امانتداری و دقت علمی تکیه کرده و سرگذشت خسرو انوشیروان در شاهنامه از صحت و اعتبار تاریخی بالایی برخوردار است[۱۸].
پانويس
- ↑ ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
- ↑ ر.ک: یادداشت جلال خالقی مطلق، ص13- 14؛ پیشگفتار، ص17- 19
- ↑ ر.ک: مقدمه تحقیق، ص21- 59
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص63- 90
- ↑ ر.ک: همان، ص91- 132
- ↑ ر.ک: همان، ص133- 170
- ↑ ر.ک: همان، ص171- 198
- ↑ ر.ک: همان، ص199- 244
- ↑ ر.ک: همان، ص245- 268
- ↑ ر.ک: همان، ص269- 305
- ↑ ر.ک: همان، ص307- 325
- ↑ ر.ک: همان، ص327
- ↑ ر.ک: همان، ص355- 374
- ↑ ر.ک: همان، ص375- 408
- ↑ ر.ک: همان، ص409- 444
- ↑ ر.ک: همان، ص445- 478
- ↑ ر.ک: همان، ص479- 508
- ↑ ر.ک: همان، ص509- 526
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب
- کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران