سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سیاسی و اجتماعی دوره استبداد صغیر
سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سیاسی و اجتماعی دوره استبداد صغیر | |
---|---|
پدیدآوران | طهرانی، مصطفی (نویسنده) میرخانی، زهرا (محقق) |
عنوانهای دیگر | خاطرات سیاسی و اجتماعی دوره استبداد صغیر |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1385 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-6781-69-1 |
موضوع | ایران - تاریخ - انقلاب مشروطه، 1324 - 1327ق.
ایران - تاریخ - قاجاریان، 1193 - 1344ق. طهرانی، مصطفی، 1277 - 1350ق. - خاطرات |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1453 /ط9آ3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سفرنامه گوهر مقصود، اثر آقا سيد مصطفى طهرانى (ميرخانى) يكى از وكلاى دوره اول دارالشورى و از مكتوبات دوره استبداد صغير مىباشد. اين كتاب به زبان فارسى است. نویسنده، پس از تحمل سختىهاى بسيار از عمال حكومت در حالتى عاشقانه توأم با سرگشتگى عارفانه رهسپار بارگاه ملكوتى حضرت على بن موسى الرضا(ع) گرديده و شرح كامل سفر را با نثرى قوى، مسجع و شيرين در صدف اين كتاب پرورانده است.
از آن جا كه مطالب كتاب، شامل مسائل اجتماعى، سياسى، موضوعات روز، يادآورى از تاريخ باستان، انتقاد از بيداد، برانگيخته شدن شور تجدد، تجديد حيات فكرى، تنوع موضوعات و گاه همراه با كاربرد لغات فرنگى است، در مجموع نمونهاى جامع از مختصات زبانى و فكرى ادبيات مشروطه را نيز ارائه مىدهد.
ساختار
در ابتدا، سپاسنامهايى از خانم مريم ميرخانى نوشته شده است و بعد از آن پيشگفتار و مقدمه مصحح كتاب درباره معرفى اجمالى مؤلف و روش تصحيح خودش در كتاب را ذكر كرده است. در ادامه كتاب، طى چهار بخش تحت عنوان واقعيات، به مطالب كتاب خود ادامه داده است.
گزارش محتوا
مؤلف در اين سفرنامه، گاه قدرت سياسى - اجتماعى روحانیت و بهرهبردارى از اين قدرت را به نمايش مىگذارد! و اين گونه مىنويسد: «... با خود عهد بستهام... حكمى بر حرمت نشستن اين گارى گرفته... در ميان مردم منتشر سازم.
... خنديد گفت:... حجج اسلام را زحمت ندهيد... مىگويم يك گارى ديگر بياورند...
و سورچى با وقوف همراه شما بفرستند... تا شما هم اعلام دهيد كه در مسافرت غير از نشستن گارى حرام است...»
همچنين گاه به تخصص روحانیت اشاره مىكند كه «احكام دين و آيين شريعت حضرت خاتمالنبيين را از علما و يا ناقلين از متديّنين بايد آموخت نه از اين مردم جاهل عوام!»
در برخورد با يك يهودى روسى و حل و فصل دعواى او با يك خراسانى، نحوه برادرى و اخوت را به او آموزش مىدهد و در پاسخ سؤالات او، اصول و ضروريات مشترك اديان و سبب اختلاف ميان پيروان اديان، و راه رسيدن به هدف مشترك اديان را به سادگى بيان مىدارد.
گاه نيكىهاى غرب و تربيت غربى را ستوده و گاه با نقد و بررسى، بدىهاى غرب و پيروى از آنها را نكوهش مىكند؛ يعنى ابتدا از روش آنها در مسائل اجتماعى و حكومتى خودشان تعريف كرده و بعد نحوه برخورد آنها با كشورهاى ديگر و فريب و سالوس آنها با ديگران را مذمت مىنمايد.
در هر مطلبى كه مىآورد، دليلى هم براى آن ارائه مىدهد، براى نمونه: «... نواحى خراسان الى ماواءالنهر در قديمالايّام مردمان جنگجو و متهوّر بسيار داشت، چنانچه از تواريخ معلوم مىگردد كه چه بسيار از سلاطين ايران از اين قطعه خاک حركت و عالمگيرى نمودهاند. امّا آن زمان استعمال ترياك نبود. برعكس، حال به واسطه استعمال ترياك چنان فتوّت، مروّت، همّت، حميّت، غيرت و آدميّت از ميان ايشان رفته كه حفظ ناموس خود را نمىتوانند، بنمايند...»
نگارش كتاب با توجه به مطالب آن، در مدت كمتر از سه ماه صورت گرفته است.
مردى آن را نوشته كه زندگى روزمره او با زيارت، عبادت، سياحت و مراودات سياسى و اجتماعى بسيار، همراه بوده و اگر گرفتارى زن و بچه و يا مشغله كسب و كار نداشته، در عوض دست و پنجه نرم كردن، با مشكلات ناشى از نبودن همين دستگيرهها، و نيز فعاليتها و دلهرههاى سياسى، وقت زيادى از او مىگرفته است.
نگارش كتاب از 6 شعبان 1326 آغاز شده، پس از هفتاد روز، يك باره رها مىگردد و نویسنده پس از هشتاد و دو روز به تهران بازگشته و خاطراتى تلخ و شيرين امّا قابل تأمل و آموزنده و جذاب از زندگانى خود، در برههاى از دوران تلخ و تاريك استبداد صغير، باقى مىگذارد.
او ضمن وصف حال خود در شب قبل از حركت مىنگارد كه «غواص فكرم در درياى ظلمت آن شب به غواصى گوهر مقصود مىشتافت و لشكر خيالم چون جند اسكندر در وادى ظلمات از پى تحصيل سرچشمه آب حيات به هر سو مىتاخت.»
گوهر مقصود «گذشته از اين كه از جنبه تاريخى در روشن كردن برخى از زواياى تاريك تاريخ مشروطيت خالى از فايده نيست، در زمينه آشنايى با عادات و آداب اجتماعى حدود صد سال پيش تهران و برخى ديگر از ولايات ايران نيز منبع مفيدى به شمار مىرود... آقا سيد مصطفى شرح لحظه به لحظه سفر خود و حدود ده تن از همسفران خويش را با گارى پست نگاشته است و تمام مشكلات مراحل و منازل و قهوهخانهها و كاروانسراها و قصبات و شهرهاى بين راه را و سپس اقامت در مشهد و زوّار، همچنين ستمهاى عمله حكومت استبداد به مردم و اجحاف مردم به يكديگر و ستمپذيرى برخى اقشار از وقايع تاريخى دوره محمدعلى شاه در تبريز و تهران و مشهد را... به قلم آورده است.
او علاوه بر استفاده از شعر فارسى و عربى به سبک گلستان و كليله و يا بهتر بگوييم، به سبک منشآت قائم مقام و زنبيل فرهاد ميرزا و منشآت اميرنظام گرّوسى، جاى جاى عنان نثر را به دست سجع مىسپارد. با وجود اين، تنه اصلى نثر او در سراسر كتاب چنان بر سادهنويسى استوار است كه اگر كتاب او در همان زمان تأليف، چاپ مىشد، شايد امروز ما، در كنار جمالزاده، او را هم از آغازگران سادهنويسى مىدانستيم.»
بخشى از خاطرات كتاب، حال و هواى نویسنده را در زيارتهاى عارفانه و عاشقانهاش نشان مىدهد و نيز طبع شعر وى را، كه جاى جاى به مناسبت ابياتى سروده و ناى طبع را نوا بخشيده است. نثر سرشار از تپش، جذاب و شيرين كتاب، نشانگر شور و شوق و استعداد سرشار و نحوه ارائه مطالب بيانگر مطالعات گسترده ايشان در حوزههاى علوم عقلى و نقلى و تاريخى و ادبى و... البته با توجه به پايگاه ويژه اجتماعى ايشان مىباشد.
سيد مصطفى تهرانى ميرخانى (1350 - 1257ق)؛ از جمله رجال سياسى صدر مشروطه است كه شرح مجموعهاى از خاطرات و سفرنامه خود را بهانه و وسيله قرار داده تا انتقادات و برداشتهاى خود را از اوضاع اجتماعى بيان دارد و با آن كه با سبک نويسندگى جديد آشنا نبوده، ولى نظر به تماس مستقيم با مسائل سياسى و اجتماعى نمونه خوبى از واقعنگارى به دست داده است و مخصوصاً آن قسمت از سفرنامه و خاطراتش كه خود نمىخواسته، خوانده شود، خواندنى است. نثرش ادبى و رسمى نيست؛ اما در بيان مقاصد ناگفته نویسنده بسيار گويا است. مادر اين سفرنامه مىخوانيم كه سرباز گرسنه، آخر شب زوّار مشهد را به عنوان دزد مىگرفت و تيغ مىزد. سركشيك باشى پول گرفت و زن و مرد مستى را ساعت 6 شب؛ (يعنى شش ساعت از شب گذشته) به حرم راه داد كه زيارت كنند.
در اين كتاب، فقر و فلاكت، فساد و رياكارى، سادهدلى و دلال پيشگى واسطهگرى و رشوه و بىخيالى و غمخوارگى در كنار هم و با هم توصيف مىشود. نویسنده كه خود متدين و اهل علم است، از خرافهپردازى و خرافهپذيرى مردم، سخت دلگير است و مفصلاً تمهيداتى را براى دوشيدن زوار به كار مىگرفتهاند؛ مثلاً يك سينى نشان مىدادهاند كه امام رضا(ع) را با انگور ميان آن سينى مسموم كردند، نویسنده مىپرسد: آيا در دستگاههارون و مأمون سينى از اين بهتر پيدا نمىشد؟ و همچنين موارد ديگر كه براى نشان دادن هر يك به زائران، آنها را تيغ مىزدهاند. بعضى از كسبه متقلباند و توجيهاتى براى خود مىتراشند؛ مثلاً فيروزه فروشى تقلب كار مىگويد: تجار انتيقه غبن ندارد مأموران دولت هم كه بايد احقاق حق مظلومين را بنمايند، خودشان گوش مردم را مىبرند: زائر مال باخته، الاغش را فروخت كه بتواند بر گردد، مأموران براى ابلاغ پرونده دزدى درست كردند و پول الاغ را هم از چنگش درآوردند.
زيباترين و شيواترين صفحات كتاب كه نویسنده خودش آنها را «مزخرفات» ناميده است. ماجراى صيغه كردن نویسنده است كه كاملاً خصوصيات يك داستان جديد را از طرح و توطئه و توصيف جزئيات شامل مىشود و خواننده به جاى آن كه بخندد، بر قهرمانان داستان دل مىسوزاند. نویسنده در اين ماجرا كه سر و تهاش بيست و چهار ساعت از بدبختى به سيه روزى پناه مىبرد و در سرما و بىخانمانى و آوارگى با شپش و كيك كشتى مىگيرد، لحن طنزآميز آقا نجفى قوچانى در سياحت شرق اين جا هم احساس مىشود: «اى مولاى من مرا كسالت خواب بيتاب كرد اگر جند الله (كنايه از حشرات موذى) را امشب مىخواهى مصاحب من فرمايى از اين آستانه بيرون نخواهم رفت طريق ميهمان نوازى اين قسم نشايد و مراعات حال غريبان بهتر از اين بايد»
وضعيت كتاب
ترجمه تمام آيات حتى آياتى كه در متن معنى شده، در زيرنويس آمده است و منتخب از ترجمه قرآن كريم جناب آقاى بهاءالدين خرمشاهى مىباشد.
صورت مضبوط آيات، احاديث، ادعيه و يا عبارات عربى متن، تصحيح شده و اگر در تحقيق، فرقى مشاهده شده، صورت مضبوط در سند، در زيرنويس نقش يافته و در حد استطاعت مصحح، ترجمه شده است.
فهرست مطالب كتاب در ابتداى آن و فهرستهاى آيات قرآن، اماكن، روايات، امثال و اقوال، اشخاص، اشعار، اغذيه، اطعمه، اشربه و ميوهها، زمانها، كتب، گروهها، فرق، طوايف، مشاغل، حرف، مناصب و فهرست منابع، در انتهاى كتاب ذكر شده است.
منابع مقاله
- متن و مقدمه كتاب
- مجله آيينه ميراث، دروه جديد، تابستان 1382 شماره 21، عنوان مقاله: سفرنامه گوهر مقصود، نوشته: على رضا ذكاوتى قراگزلو.