سدیدالسلطنه، محمدعلی

    از ویکی‌نور
    سدید السلطنه، محمد علی
    نام سدید السلطنه، محمد علی
    نام‎های دیگر س‍دی‍دی‌، م‍ح‍م‍د ع‍ل‍ی‌

    ع‍اری‌

    ک‍ب‍اب‍ی‌، م‍ح‍م‍د ع‍ل‍ی

    ب‍ن‍در ع‍ب‍اس‍ی‌، م‍ح‍م‍د ع‍ل‍ی‌

    ن‍ه‍ان‍ی‌

    ک‍ب‍اب‍ی‌ م‍ی‍ن‍اب‍ی‌ ب‍ن‍در ع‍ب‍اس‍ی‌، م‍ح‍م‍د ع‍ل‍ی‌

    نام پدر حاجى احمد خان سرتيپ كبابى مينابى بندر عباسى
    متولد 1251ش
    محل تولد بغداد
    رحلت 1320ش یا 1360ق
    اساتید سيد جواد مجتهد يزدى

    شيخ عبدالله، امام جمعه بوشهر

    ميرزا حسين اهرمى

    احمد اديب پيشاورى

    برخی آثار سرزمین‌های شمالی پیرامون خلیج فارس و دریای عمان

    سفرنامه سدید السلطنه

    کد مؤلف AUTHORCODE03631AUTHORCODE

    ميرزا محمدعلى خان سديد السلطنه كبابى مينابى بندر عباسى (1251-1320ش)، ملقب به سدیدالسلطنه و متخلص به عاری و معروف به سدیدالسلطنه کبابی، مورخ، شاعر، نویسنده و پژوهنده‌ی جنوب ایران، در سال‌های آخر دوره قاجار و آغاز دوره پهلوی بود. نوه دختری ایشان مرحومه بی‌بی زهرا بیگم ستایش با مرحوم میرزا محمد احمدی شهردار اسبق میناب ازدواج کرده است.

    ولادت

    او فرزند حاجى احمد خان سرتيپ كبابى مينابى بندر عباسى، امير پنجه و داراى لقب سرهنگى، در 22 رجب 1291ق1249/ش در بغداد به دنيا آمد.

    سديد هفتاد و يك سال زندگى خود را در خدمات ديوانى و دولتى و مسافرت‌هاى تحقيقى و تتبع در مسائل مختلف خليج فارس به خصوص جغرافياى تاريخى بندرها و جزيره‌هاى آن به سرآورد.

    تحصیلات

    وى صرف و نحو را نزد مرحوم سيد جواد مجتهد يزدى و مرحوم حاج شيخ عبدالله، امام جمعه بوشهر، عروض و بديع را نزد مرحوم ميرزا حسين اهرمى بوشهرى متخلص به معتقد و مرحوم حسين كبكانى متخلص به محمود و علوم جغرافيا و فیزیک را نزد مرحوم سيد جمال‌الدين اسدآبادى در شهر بوشهر فرا گرفت. شش ماه در مدرسه انگليسى‌ها در بوشهر زبان انگليسى آموخت، مدتى هم نزد مرحوم احمد اديب پيشاورى تلمذ كرد و گاهى شعر هم مى‌سرود و در شاعرى، (نهانى) و آخر عمر (عارى) تخلص مى‌كرد.

    خدمات ادارى، ديوانى و دولتى وى، عموماًدر خليج فارس بوده و به مشاغلى از قبيل فتح بندر لنگه و طرد محمد بن خليفه از بندر مزبور به سال 1316ق، رياست تذكره خليج فارس به سال 1317ق، كفالت كارگزارى بنادر به سال 1318ق و كارگزارى دولت روسيه تزارى در بندر لنگه و وكالت كنسولگرى دولت روسيه در بندر عباس، معاونت حكومت بندر جنوب، حكومت بندر لنگه و وكالت كنسولگرى دولت فرانسه و مشاغل ديوانى و ادارى متعدد ديگر نائل آمده و به نشان تمثال مظفرالدين شاه، سرافراز گشته است. از دربار مظفرالدين شاه قاجار لقب (عمده الامراء)، با درجه سرهنگى دريافت داشت و به سال 1319ق فرمان پالتوى ترمه خلعت دريافت نمود.

    وى به مقتضاى توطن دراز مدتى كه در بندر عباس و ميناب داشت و به مناسبت آن كه مادرش دختر شيخ محمد مينابى بود، به بندرعباسى مشهور گشت و در ميناب و بندر عباس داراى علاقه ملكى، باغ، خانه و مزرعه بود.

    علت نام كبابى بر وى، اين بوده كه ايشان و پدرش به مناسبت ضيافت‌هايى كه در خانه سلاطين مسقط و شيوخ آن و يا در بندر عباس، بوشهر و ميناب، در خانه حاج احمد خان برپا مى‌شده، دستور تهيه كباب به روش آشپزخانه ايرانى مى‌داده و چون اين كباب بسيار مطبوع طبايع اعراب واقع مى‌شد و از آن لذت مى‌بردند، به كبابى مشهور شد.

    وى همه عمر را به كار نويسندگى، تحقيق و تتبع گذرانيد و هر زمان كه فرصت و فراغتى مى‌يافت، حاصل مطالعات خود را مى‌نوشت. از او كتاب‌ها و رساله‌هاى دست‌نويس متعددى باقى مانده است.

    وى عادت بر اين داشته است كه منشى يا منشيانى اجير كند و با خود در سفر و حضر همراه داشته باشد و هر زمان مطلبى انشاء مى‌نموده، منشى همراهش مى‌نوشته و در بعضى آثارش نام كاتب منشى در آخر كتاب ذكر شده است. مانند محمد لارى، يوسف رفسنجانى و غلامرضا لارى. در اواخر عمر، هرگاه به اشتغال امر انشاء مى‌نشست و به انشاء مطالب علمى ميپرداخت، منشيان مينوشته‌اند.

    وى گاهى شعر مى‌گفته و سفره‌اش بر دوستان و مهمانان گسترده بود و با وجود تعيين، تملك و ثروت فراوانى كه از پدر به ارث برده بود، خود در نهايت سادگى و درخدمت به مرز و بوم كوشا، گشاده‌دست، زحمتكش و مدافع مليت ايرانى در خليج فارس و درياى عمان بود.

    بيشتر يادداشت‌ها و نوشته‌هاى او حكايت از سوز و گداز وطن‌پرستى و ايرانى بودن مى‌كند؛ به فرهنگ و تاريخ و تمدن كهنسال نياكان و پدران و قوميت ايرانى خود افتخار مى‌كرد و همواره طرفدار و نگاهبان مدنيت و فرهنگ ايرانى در تمامى آن نواحى بود.

    گفته‌اند در اواخر عمر سخت به الكل روى آورد و قوت لايموت او در مدتى كه بيدار بود و كار مى‌كرد، چند دانه انار و يا رطب خرما بود كه با جرعه‌هاى پياپى، ماكول و مشروب روزمره و عادى او بوده است.

    فضلاء زمان و اهل علم را به خوبى و با دقت و وسواس عالمانه مى‌شناخت و با مرحوم سيد حسن تقى‌زاده، رجل علمى و سياسى ايران به خوبى آشنايى داشت و حتى يك دوره از كتاب «اعلام الناس فى احوال بندر عباس» را براى او به تهران فرستاد.

    وفات

    در يازدهم رجب 1360ق برابر با 1320ش در بندر عباس درگذشت.

    آثار

    در ميان آثار مختلفى كه به صورت كتاب، يادداشت، رساله، تحقيق، سفرنامه و اوراق مسوده، دست‌نويس، جنگ شعر و رونويسى از كتب و مجلات باقى مانده است، كتاب‌هاى «صيد مرواريد» «اعلام الناس فى احوال بندر عباس»، «مفاتيح الادب فى تواريخ العرب»، «برهان السديد»، «مشوش‌نامه» كه اشعار شعراى معاصر و بعضى به خط خود شاعران است، «مجموعه الظرائف،» «مجموعه النوادر»، «مغاض اللئالى» و «منار الليالى»، چاپ و نشر شده است.

    اما رساله‌هايى كه از وى به چاپ رسيده، شامل موارد زير است: آقاخانى‌ها، احوال لنگه، اخبار عمان، اصطلاحات كشتى، اوزان چو، ايران و لشكر، بوشهر در سال 1322ق، تعليق بر خواج و چند رساله ديگر.

    از ميان سفرنامه‌هاى وى مى‌توان به سفر تهران تا خرم آباد، سفر مشهد به تهران، سفر از شهر رى به عتبات، سفر در ايران و عراق و عرب، سفر تهران 1307ش و کیفیت راه از عباسى تا شيراز و سفر از لنگه به عباسى اشاره كرد.

    منابع مقاله

    حسن نیا، محمد؛، «سدیدالسلطنه کبابی در آینه اسناد»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پیام بهارستان، بهار 1392، دوره دوم، سال پنجم - شماره 19 (38 صفحه - از 263 تا 300).

    وابسته‌ها