زیباییشناسی آلمانی: دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد
زیباییشناسی آلمانی | |
---|---|
پدیدآوران | گایر، پل (نویسنده) حسینی، سید مسعود (مترجم) |
ناشر | ققنوس |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 6ـ0345ـ04ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
زیباییشناسی آلمانی: دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد نویسندگان پل گایر و دیگران، مترجمان سید مسعود حسینی و دیگران؛ میتوان بهجرئت گفت کسی که میخواهد اولین بار با مسئله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد، این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در دانشنامه استنفورد برود و این کتاب دربرگیرندۀ پنج مقاله از مقالات دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد است که دربارۀ زیباییشناسی آلمانی و نویسندگان آلمانی است.
ساختار
این کتاب از پنج مقاله تشکیل شده است. که عناوین آنها عبارتند از:
- زیباییشناسی آلمانی در قرن هجدهم/ پل گایر؛ ترجمۀ سیدمسعود حسینی
- زیباییشناسی و غایتشناسی کانت/ هانا گینزبورگ؛ ترجمۀ داود میرزایی
- زیباییشناسی هگل/ استیون هولگیت؛ ترجمۀ گلنار نریمانی
- زیباییشناسی هایدگر/ ایئن تامسون؛ ترجمۀ سیدمسعود حسینی
- زیباییشناسی گادامر/ نیکولاس دیوی؛ وحید غلامیپورفرد
گزارش کتاب
بسیاری از کسانی که در ایران به نحوی از انحا کار فلسفی میکنند و با فضای مجازی اینترنت نیز بیگانه نیستند، نام دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد را شنیدهاند و چهبسا از این مجموعه کمنظیر بهره نیز برده باشند. این دانشنامه حاصل طرح نیکویی است که اجرای آن در سال ۱۹۹۵ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. به لطف کمکهایی که گردانندگان این مجموعه از آنها برخوردار شدهاند، متن کامل تمامی مقالات این دانشنامه در اینترنت به رایگان و به آسانترین شکل در دسترس خوانندگان علاقهمند قرار گرفته است. نگاهی به ساختار و مندرجات مقالهها و مرور کارنامه نویسندگان آنها، که عموما در حیطه کار خویش صاحبِ نام و تألیفات درخور اعتنا هستند، گواهی میدهد که با مجموعهای خواندنی مواجهیم؛ مجموعهای که غالبا مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع تأمل فلسفی به دست میدهد. به این اعتبار، میتوان بهجرئت گفت کسی که میخواهد اولین بار با مسئله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد، این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود و این کتاب دربرگیرندۀ پنج مقاله از مقالات دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد است که دربارۀ زیباییشناسی آلمانی و نویسندگان آلمانی است.
رشتۀ فلسفی زیباییشناسی تا سال 1735 نامی نداشت. در این زمان آلکساندر گوتلیب باومگارتن در 21سالگی در رسالۀ استادی خود در دانشگاه هاله، تعبیر استتیک/ زیباییشناسی را به معنای دانش ناظر به امور محسوس و متخیل باب کرد. در اولین مقالۀ این کتاب، نویسنده به شرح تاریخچۀ تعامل میان نظریۀ سنتی تجربۀ زیباییشناسانه همچون صورت خاصی از شناخت حقیقت و نظریههای متأخر تجربۀ زیباییشناسانه همچون بازی آزادانۀ قوای شناختی (و گاه سایر قوای ذهنی) و همچون نوعی تجربۀ غیرمستقیم عواطف در آلمان قرن هجدهم پرداخته است.
کانت دیدگاههای خود دربارۀ زیباییشناسی و غایتشناسی را در سال 1790 در کتاب «نقد قوۀ حکم» به کاملترین شکل ممکن عرضه کرد. این کتاب از دو جزء تشکیل شده است و کانت قبل از این دو جزء، در مقدمهای طولانی اهمیت این اثر را در کل نظام نقدیاش شرح میدهد و از آن دفاع میکند. در جزء اول یعنی در «نقد قوۀ حاکمۀ زیباییشناختی» دربارۀ حکم و تجربۀ زیباییشناختی، بهویژه حکم و تجربۀ زیباییشناختی ناظر به امر زیبا و امر والا و نیز دربارۀ آفرینش هنری بحث میکند؛ در جزء دوم یعنی در «نقد قوۀ حاکمۀ غایتشناختی» نیز دربارۀ نقش غایتشناسی (یعنی توسل به اهداف، غایات یا اغراض» در علم طبیعی و به طور کلیتر در فهم ما از طبیعت به بحث میپردازد. دومین مدخل این کتاب، به مسائلی تمرکز کرده که بیشترین توجه را در سنت تحلیلی انگلیسی ـ آمریکایی به خود معطوف داشتهاند. این مدخل به جای مسائل تاریخی مربوط به منشأ و چندوچون پذیرش نوشتههای کانت دربارۀ این موضوعات، در درجۀ اول به مسائل فلسفی و تفسیریای میپردازد که از این نوشتهها سربرآوردهاند.
سومین مدخل این کتاب، اختصاص به بررسی زیباییشناسی هگل دارد. زیباییشناسی یا فلسفۀ فریدریش هگل، بخشی از سنت فوقالعاده غنی زیباییشناسی آلمانی است. سنتی که از تأملاتی دربارۀ «تقلید نقاشی و مجسمهسازی یونانیان» اثر وینکلمان و «لائوکوئون» لسینگ تا «نقد قوۀ حکم» کانت و «نامههایی دربارۀ تربیت زیباییشناختی انسان» اثر فریدریش شیلر و از آنجا تا «زایش تراژدی» نیچه و «سرآغاز اثر هنری» هایدگر و «نظریۀ زیباییشناختی» آدورنو گسترده شده است. هگل به طور خاص تحت تأثیر وینکلمان، کانت و شیلر قرار داشت و نظریۀ او مبنی بر «پایان هنر» خود مرکز توجه دقیق آدورنو و هایدگر بوده است. فلسفۀ هنر هگل شرحی مبسوط از زیبایی در هنر، تحول و پیشرفت تاریخی هنر و هنرهای منفرد معماری، مجسمهسازی، نقاشی، موسیقی و شعر است.
در چهارمین مدخل این کتاب که اختصاص به بررسی زیباییشناسی هایدگر دارد، ابتدا با مرور مختصری بر موضعگیری فلسفی هایدگر در برابر زیباییشناسی و در دفاع از هنر به خواننده جهت داده شده است. در بخش دوم، ضمن تبیین نقد فلسفی هایدگر بر زیباییشناسی، نشان داده شده که چرا او بر این اندیشه است که زیباییشناسی پیامد سوبژکتیویسم مدرن است و به جهانبینیهای «هیئتبخش» تاریخی متعلق به مقطع متأخر عصر مدرن منتهی میشود؛ جهانبینیهایی که او میکوشد از درون آنها از آنها بگذرد. در بخش سوم این کوشش که ناظر بر برگذشتن از زیباییشناسی مدرن از درون آن است، تبیین شده و بر این امر تمرکز گردیده که هایدگر چگونه میکوشد از یک اثر هنری جزئی به قلم ونگوگ به حقیقت وجودشناسانۀ هنر به طور کلی، پلی پدیدارشناسانه بزند. در بخش چهارم و پایانی این نوشتار، توضیح داده شده که چگونه این دریافت از طرح هایدگر به پژوهشگر مجال میدهد مناقشۀ دیرپا در باب تفسیر وی از نقاشی ونگوگ را حل و فصل کند.
گادامر شرحی از زیباییشناسی به هیچیک از معانی رایج آن به دست نمیدهد. رویکرد او به هنر، از جهات بسیاری خلاف انتظار فلسفی رایج است. او به مسائل مربوط به لذت زیباییشناختی به طور آشکار نمیپردازد. رویکرد گادامر به تجربۀ زیباییشناختی دقیقاً در سنت پدیدارشناختی قرار دارد. برخی از دعاوی کلیدی او به این قرارند: زیباییشناسی مطالعۀ انواع لذات انفسی برآمده از هنر نیست، بلکه مطالعهای است دربارۀ آن چیزی که به طور آفاقی وقوف انفسی ما را به هنر شکل میدهد. زیباییشناسی هرمنوتیکی در پی عبور از سرگرمیهای لذتبخش آگاهی زیباییشناختی است تا واقعیات فرهنگی و زبانیای را که خود را در آن نشان میدهند، آشکار کند. در آخرین مدخل این کتاب، در خصوص مهمترین استدلالهایی که مدعاهای گادامر را شکل میدهند، بحث شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات