زن در قصههای عامیانه: بازنمایی زن در قصههای مکتبخانهای قاجار
زن در قصههای عامیانه: بازنمایی زن در قصههای مکتبخانهای قاجار | |
---|---|
پدیدآوران | حسینزاوه، فهیمه (نویسنده) |
ناشر | سنگلج قلم |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 3ـ7ـ93202ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
زن در قصههای عامیانه: بازنمایی زن در قصههای مکتبخانهای قاجار تألیف فهیمه حسینزاوه؛ این کتاب با هدف آشنایی بیشتر با نوع نگرش راویان قصههای قدیمی و تأثیر متقابل آن قصهها بر واقعیت اجتماعی نوشته شده است. بنابراین هدف اصلی از تألیف این کتاب، آشنایی بیشتر با نوع نگرش راویان قصههای قدیمی نسبت به زن است؛ مواردی که آنقدر عادیسازی شدهاند که کمتر ناهنجار قلمداد میشوند.
ساختار
کتاب از 7 فصل تشکیل شده است.
گزاش محتوا
ادبیات مکتبخانهای گزینشی از ادبیات عامیانه است و همچنانکه نخستین کسی که به بررسی عالمانۀ ادبیات و هنر توده پرداخت، متذکر میشود، هنر و ادبیات توده بهمنزلۀ مصالح اولیۀ بهترین شاهکارهای بشر به شمار میآید، بهویژه ادبیات، هنرهای زیبا و فلسفه مستقیم از این سرچشمه سیراب شده و هنوز هم میشوند. این کتاب با هدف آشنایی بیشتر با نوع نگرش راویان قصههای قدیمی و تأثیر متقابل آن قصهها بر واقعیت اجتماعی نوشته شده است. بنابراین هدف اصلی از تألیف این کتاب، آشنایی بیشتر با نوع نگرش راویان قصههای قدیمی نسبت به زن است؛ مواردی که آنقدر عادیسازی شدهاند که کمتر ناهنجار قلمداد میشوند.
فصل نخست کتاب مقدمه است که ضمن بیان مسئله و هدف و ضرورت پرداختن به آن، به بررسی انتقادی پیشینۀ مسئله، شرح روش پژوهش، چارچوبها و طرح پرسشها میپردازد. سپس تعریف مختصری از اصطلاحات بهکاررفته در این تحقیق آمده است که شامل اصطلاحات ادبی و جامعهشناسی میشوند.
در فصل دوم ضمن بیان شمهای از فعالیتهای اندک اقتصادی زنان در عصر قاجار، به بازنمایی فعالیت اقتصادی زنان در قصهها پرداخته شده است که در قالب نقشهای هویتبخش دایه، کنیز و مطرب در حد رفع نیاز و البته گاهی بنا بر شانس و اقبال تا مرز بینیازی درآمدی را تحت عنوان اجر و پاداش برای خود حاصل میکنند؛ درآمدی که افزون بر قدرت جزئی و گاه قابل توجه به دلیل نیاز به رفتوآمدهای پیاپی آنان را از آزادی نسبی برخوردار میکند.
فصل سوم اختصاص به بررسی میزان قدرت تصمیمگیری و چارهاندیشیهای خردمندانۀ زنان در قصهها دارد که البته زبان جنسیتی آن را مکر مینامد؛ اما مکر و فریب گاهی یک کنش و گاه هم واکنش است که زن برای حفظ چیزهای باارزشی از قبیل جان، مال، نام، آبرو و خانواده نشان میدهد و غالباً هم پیروز است.
فصل چهارم به نقشهایی اختصاص یافته است که زن در نهاد خانواده میپذیرد: نقش مادری، فرزندی، همسری و خویشاوندی. زن در نقش مادر بیشتر غایب و منفعل است و دایه جایگزین وی شده است. رجحان فرزند دختر بر پسر، دختران را از بسیاری از حقوق طبیعی و اجتماعی خود محرو کرده است. همسر، دیگری و جنس دوم است؛ وی ابزاری است برای تولیدمثل و دفع غریزۀ جنسی مردانه در حرمسرا.
سهم آموزش زنان در عصر قاجار بسیار اندک و ناچیز بوده است. این امر در قصهها هم نمود یافته است و فقط در تعداد بسیار معدودی از سواد زنان در حد نامهنگاریهای عاشقانه سخن به میان آمده است که نشان از تبعیض جنسیتی در آموزش است. فصل پنجم اختصاص به بررسی آموزش در قصهها دارد.
در فصل ششم بیشتر به بررسیهای زبانی پرداخته شده است که البته نشانۀ ذهنیت زنستیز و مردمَدار نظام روایتی قصههاست؛ نامگذاری عناوین قصه، شخصیتهای قصه، ترکیبهای وصفی، تشبیعی و استعاری، ضربالمثلها و کنایهها، دشنامها همه دالهایی هستند که مرکزیت آنها زبان و ذهنیت جنسیتزدۀ راویان قصه است.
در فصل پایانی با مراجعه به نسخههای چاپی قصهها در زمان قاجار از میان آنها تعدادی برگزیده شده که حضور معنادارتری از زن را گزارش میکنند. حضور یا عدم حضور زن در نگارهها، میزان حضور او، چگونگی حضورش از لحاظ جایگاه قرارگرفتن وی در تصویر، نوع پوشش و ظاهر از متغیرهایی هستند که میتوانند از طریق تصویر، بعد دیگری از نقشآفرینی زن در قصه را نشان دهند.
در پایان نتیجۀ مطالعه به دست داده شده است؛ همچنین در ضمیمۀ کتاب، خلاصهای از قصههای پرکاربرد در استخراج نقشهای چندگانه برای آشنایی بیشتر و البته مقدماتی مخاطب با پیکرۀ متنی پژوهش آورده شده است.[۱]
پانويس