زندگی سعدی شیرازی

    از ویکی‌نور
    زندگی سعدی شیرازی
    زندگی سعدی شیرازی
    پدیدآورانبشری، جواد (نویسنده)
    ناشرخاموش
    مکان نشرتهران
    سال نشر1398
    شابک1ـ04ـ6942ـ622ـ978
    کد کنگره

    زندگی سعدی شیرازی تألیف جواد بشری، در این کتاب سعی شده تا در یک مقدمه و هشت گفتار، دانسته‌هایی از حیات شاعر که وجه تاریخی قوی‌تری نسبت به سایر موارد دارد، استخراج و با نگارش اختصارگرا و پرارجاع، به پژوهشگران جدی آثار سعدی و سایر علاقمندان به او و شاهکارهایش، تقدیم شود.

    گزارش کتاب

    تاکنون ابعاد گوناگونی از حیات سعدی در تحقیقات پرشماری بررسی شده است، اما پرسش‌های مربوط به جزئیات حیات او همچنان با درنگی معنادار پاسخ داده می‌شود. در حقیقت اطلاعات مستخرج از متن آثار سعدی برای ترسیم تاریخ زندگانی او ارزش تاریخی واحدی ندارد و لازم است با بسیاری از آنها با احتیاط برخورد شود. در این کتاب سعی شده تا در یک مقدمه و هشت گفتار، دانسته‌هایی از حیات شاعر که وجه تاریخی قوی‌تری نسبت به سایر موارد دارد، استخراج و با نگارش اختصارگرا و پرارجاع، به پژوهشگران جدی آثار سعدی و سایر علاقمندان به او و شاهکارهایش، تقدیم شود.

    یکی از گره‌های جدی در بررسی نام و لقب شاعر که در عین پیگیری‌های چنددهه‌ای و جستجو در منابع رجالی و تاریخی، ناگشوده مانده است، صحیح یا سقیم بودن گزارش تراجم‌نگار هم‌روزگار سعدی، ابن فوطی است. در واقع در عین اینکه اغلب تراجم‌نگاران در ثبت اسامی و القاب افراد، وسواس‌گونه رفتار می‌کنند، صورت نام شاعر، نام پدر او و لقب وی در این منبع یا بسیاری گزارش‌های قدیم دیگر هم‌خوانی ندارد و مورد تردید است. در گفتار اول کتاب به نام و نسب، تخلص شعری و سال تولد سعدی شیرازی پرداخته شده است. نویسنده در پایان این گفتار نتیجه می‌گیرد که بی‌گمان عرضۀ سالی برای میلاد سعدی، تا یافت‌شدن سندی قطعی محال می‌نماید؛ زیرا با وجود توجه بیش از حد به عبارت «مناسب حال خود می‌گفتم نیز، نمی‌توان از مصرع «ای که پنجاه رفت و در خوابی» زمان دقیق میلاد نویسندۀ آن عبارت را دریافت.

    با توجه به وجود ابهام‌های فراوان دربارۀ سرآغاز حیات سعدی و تبعاً تقریبی و تخمینی بودن زمان میلاد او از سویی و نبود اسناد قطعی از دورانی که او مقدمات را فرا گرفت از سوی دیگر، مشخص نیست زمان استقلال شخصیت او مقارن با چه سالی از ادوار حکومت سلغریان بوده است. دربارۀ این دوران که در واقع پیش از سفر نخست سعدی است، در گفتار دوم بحث و بررسی صورت گرفته است.

    بررسی نگاه سعدی به سفر، در شناخت و تحلیل شخصیت وی پراهمیت و البته در نوع خود پیچیده و متنوع است. سفر گزیدن او دوری‌اش از شیراز قطعی است. سعدی خود را در خلال آثار خویش به جهانگردی معرفی می‌کند:

    در اقصای عالم بگشتم بسیبه سر بردم ایام با هر کسی
    تمتع به گوشه‌ای یافتمز هر خرمنی خوشه‌ای یافتم

    دربارۀ نخستین سفر سعدی و اشعاری که به این سفر اشاره دارند، نویسنده در گفتار سوم به اختصار مطالبی را بیان کرده است.

    سعدی در دوران اقتدار مطلق سلغریان و در اواخر عهد اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی احتمالاً نزدیک به سال 655 ق، به شیراز بازگشت و تا پایان کار این سلسله از نزدیک با آنها و برخی رجال دستگاه ایشان ارتباطاتی داشت. گفتار چهارم به این بخش از زندگی سعدی اختصاص دارد.

    سعدی که از بدو ورود به فارس در حدود سال 655 ق، بخشی از هنر خویش را در خدمت دستگاه حاکم قرار داده بود، همسو با سیاست‌های جدید پس از تصرف فارس توسط مغولان، در کلام خویش نه تعریضی به مغولان زد و نه سر از طاعت ایشان پیچید. در گفتار پنجم کتاب، نمونه‌هایی از این رویکرد محتاطانه بررسی شده است.

    یکی از ادوار مهم حیات سعدی از منظر روابط او با رجال سیاسی، در روزگار ایلخانی اباقا رقم خورد که سعدی با برادران جوینی پیوند یافته بود. به طور که شاعر به واسطۀ جوینی‌ها حتی توانست مستقیم با اباقا، ایلخان مغول دیدار کند. در گفتار ششم به تفصیل دربارۀ ارتباطات سعدی با اباقاخان، ایلخانی که جانشین هولاکو شد و نیز ارتباط او با برادران جوینی سخن گفته شده است.

    گفتار هفتم کتاب به ادامۀ وقایع حیات سعدی در عهد آخرین حکمران سلغری، یعنی ابش خاتون که مقارن با تأسیس دولت ایلخانی بود می‌پردازد. در این گفتار ابیاتی که بازگشت سعدی را از سفر کوتاه دوم خود به شیراز نشان می‌دهد، برجسته‌تر است.

    یکی از مشغولیت‌های مشایخ و علمای متقدم، اختصاص وقت و بخشی از عمر خویش به عنوان مدرس، واعظ یا اقامه‌کنندۀ جماعت و از این طریق مراوده با مراجعانی از طبقات و طیف‌های گوناگون بوده است. بسیاری از هم‌عصران سعدی به اموری از این قبیل می‌پرداختند. سعدی نیز مانند روزبهان و بسیاری دیگر از مشایخ فارس چنین آرزویی داشت. او پیش از تأسیس خانقاه و به دست گرفتن سرپرستی آن، مراکزی چون خانقاه ابن خفیف شیرازی را پایگاه خویش برای دستگیری از نیازمندان و هر از چندی برپایی مراسم وعظ و شاید البته سماع قرار داده بود. دربارۀ تأسیس مجموعۀ خانقاهی توسط سعدی و لبریزشدن پیمانۀ حیات او در گفتار پایانی کتاب مطالبی بیان شده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها