زروان در حماسۀ ملی ایران

    از ویکی‌نور
    زروان در حماسۀ ملی ایران
    زروان در حماسۀ ملی ایران
    پدیدآوراناردستانی رستمی، حمیدرضا (نویسنده)
    ناشرنگاه معاصر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک1ـ04ـ7028ـ622ـ978
    موضوعزروان‌ (ایزد زردشتی‌),زروان‌ گری در ادبیا‌ت‌
    کد کنگره
    ‏BL ۱۵۹۰/ز۴الف۴

    زروان در حماسۀ ملی ایران تألیف حمیدرضا اردستانی رستمی، این کتاب دارای دو بخش جداگانه، اما در پیوند با هم به علاقمندان فرهنگ ایرانی و به‌ویژه دوست‌داران شاهنامه پیشکش شده است. در بخش نخست در قالب هشت گفتار به توضیح زروان و زروان گرایی، نماد و جنسیت زروان و زروانیان در دوران مختلف تاریخی تا دوره اسلامی پرداخته شده است. بخش دوم کتاب در نه گفتار به برداشت فردوسی از زروان اختصاص دارد و شخصیت‌های شاهنامه را در برخورد با دو دیدگاه زردشتی و زروانی به تصویر می‌کشد.

    ساختار

    کتاب در دو بخش تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    اندیشۀ زروانی مذهب یا اندیشه‌ای منشعب از دین زرتشتی است؛ گرچه تفاوت‌هایی میان این دو باور دیده می‌شود و همین مرز میان آنهاست؛ به این معنی که گرچه در هر دو، عمر جهان دوازده هزار سال است، در اندیشۀ زروانی برای نه‌هزار سال به طور مطلق، پیروزی با اهریمن است و شرّ دیرندگی دارد؛ اما در باور زردشتی، پیروزی و شکست برای هرمزد و اهریمن به تناوب شکل می‌گیرد.

    در دین زرتشتی انسان دارای اختیار است؛ در حالی که در باور زروانی، زروان تقدیر مردمان و موجودات را تعیین می‌کند. در اندیشۀ زروانی، بدبینی به جنس زن دیده می‌شود و زن یاری‌گر اهریمن است که البته در متن‌های زرشتی نیز به زن به نیکی نمی‌نگرند؛ اما شکلی معتدل‌تر دارد. همچنین در باورهای زروانی، گیتی ساختۀ دست اهریمن است؛ در حالی که در دین زرتشت، جهان را هرمزد می‌آفریند و اهریمن است که بدان می‌تازد و آن را می‌آلاید. همراهی دین و دولت نیز از باورهای زرتشتی است که به نظر می‌رسد این باور در اندیشۀ زروانی پذیرفتنی نیست. نیز در دین زرتشت، اهریمن ذاتاً بد است؛ اما به باور زروانیان، اهریمن پلیدی را برمی‌گزیند.

    این کتاب دارای دو بخش جداگانه، اما در پیوند با هم به علاقمندان فرهنگ ایرانی و به‌ویژه دوست‌داران شاهنامه پیشکش شده است. در بخش نخست در قالب هشت گفتار به توضیح زروان و زروان گرایی، نماد و جنسیت زروان و زروانیان در دوران مختلف تاریخی تا دوره اسلامی پرداخته شده است. در ابتدای این بخش از آغاز اندیشۀ زروانی در قرن چهارم پیش از میلاد که مطابق عهد هخامنشی است و باور به ایزد زروان که در رأس خداشناسی مهری دورۀ اشکانی قرار می‌گیرد و از اوج این اندیشه در دورۀ ساسانی سخن به میان آمده است. پس از این، از اسطورۀ زروان و زادن هرمزد و اهریمن از او، جنسیت نر ـ مادۀ او، نقش زروان و نمادشناسی پیکرۀ او که نشان‌دهندۀ خیر و شر در اوست، سخن گفته شده است. مانی ایزد زروان را خدای برتر خود می‌داند که این اعتقاد، پیوند کیش مانی را با باورهای زروانی می‌رساند؛ پس در گفتاری به همانندی‌ها، همچون باور به اندیشه‌های گنوسی در دو کیش پرداخته شده است.

    در ادامه بازتاب زروان و زروان‌گرایی در اوستا و متون پهلوی مده است. ستیز آذر (آتش) در زامیادیشت با اژی (اژدها) آبی‌سرشت، یادآور هرمزد و اهریمن است که در متن زروانی علمای اسلامی از آتش و آبی پدیدار شد‌ه‌اند که زمان آفریده است. جدایی ماهیت پیامبری و پادشاهی در وندیداد که از آن دو، جمشید پادشاهی را برمی‌گزیند، تداعی‌کنندۀ مینوی بودن پیامبری و اهریمنی بودن پادشاهی در کیش زروانی است؛ چنان‌که در متن صد در بندهش، جمشید، خود برگزیدن پادشاهی را به راه اهریمن رفتن خوانده است. در متن پهلوی بندهش، یکی از ویژگی‌های هرمزد «جدا دشمن» است. این بدان معنی تواند بود که هرمزد با اهریمن پیوستگی داشته و سپس از او جدا شده است؛ همان‌گونه که در اسطورۀ زروان دیده می‌شود.

    اگر کسی بخواهد نفوذ اندیشۀ زروانی را در اندیشه‌های ایرانیان مسلمان‌شده بررسی کند، یکی از بهترین تجلی‌گاه‌های این کهن‌اندیشه، ادبیات فارسی است که با نیم‌نگاهی بدان، می‌توان بسیاری از باورهای زروانی را در آن یافت. البته بخشی بزرگ از ادبیات فارسی و بزرگان پدیدآورندۀ این آثار، وام‌دار فردوسی‌اند و در گرو شاهنامه، حتی از نگاهی فراخ و فراگیر، می‌توان بر آن بود که آنچه آنان سروده‌اند، گزارش و گسترشی است از زمینه‌ها و بن‌مایه‌هایی که به شیوه‌ای برین و گوهرین، نهادین و نهانی در سروده‌های فردوسی، از آن پیش، پدید آمده بوده است؛ بنابراین پرداختن به فردوسی و شاهنامه و سنجش میزان باورها و اندیشه‌های زروانی در حماسۀ ملی ایرانیان می‌تواند بازگویندۀ نفوذ این اندیشه بر ادب فارسی و افکار ایرانیان دورۀ اسلامی باشد. بنابراین بخش دوم کتاب در نه گفتار به برداشت فردوسی از زروان اختصاص دارد و شخصیت‌های شاهنامه را در برخورد با دو دیدگاه زردشتی و زروانی به تصویر می‌کشد. آنچه از شاهکار حکیم طوس برمی‌آید این است که اندیشۀ زروانی تا قرون سوم و چهارم هجری یعنی هم‌زمان با نگارش شاهنامه رایج بوده و فردوسی از آیین زروانی الهام گرفته و بازخورد این نگرش در ابیات او دیده می‌شود.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها