زبان، واقعیت و ارزش در فلسفۀ مک‌داول

    از ویکی‌نور
    زبان، واقعیت و ارزش در فلسفۀ مک‌داول
    زبان، واقعیت و ارزش در فلسفۀ مک‌داول
    پدیدآورانهمتی، ایمان (نویسنده)
    ناشر1402
    مکان نشرتهران
    سال نشرتهران
    شابک4ـ0545ـ06ـ622ـ978
    کد کنگره

    زبان، واقعیت و ارزش در فلسفۀ مک‌داول تألیف ایمان همتی؛ هدف این کتاب، ارائۀ شرحی انتقادی از فلسفۀ مک‌داول است. در این کتاب نویسنده شرح می‌دهد که چگونه در اندیشۀ مک‌داول، درنتیجۀ کنارگذاشتن دوگانه‌های تحلیلی و ترکیبی از سوی کواین و نیز کنار گذاشته‌شدن دوگانۀ طرح‌وارۀ مفهومی و محتوای تجربی از سوی دیویدسون، دوگانۀ واقعیت و ارزش از میان برمی‌خیزد.

    گزارش کتاب

    جان هنری مک‌داول متولد سال 1942 و اهل آفریقای جنوبی است. او متأثر از ویتگنشتاین، در تمام دوران کار فکری‌اش نگاهی «درمان‌گرانه» به فلسفه داشته است. هرچند او تاکنون دربارۀ موضوعات گوناگون فلسفی، از جمله متافیزیک، معرفت‌شناسی، فلسفۀ باستان و فلسفۀ ذهن جستارهای گوناگونی داشته، تأثیرگذارترین کارهایش دربارۀ فرااخلاق و فلسفۀ زبان بوده است. او از تأثیرگذارترین فیلسوفان معاصر است و جایگاهی ممتاز در مباحثی فرافلسفی امروزی دارد. او نه‌تنها به دلیل نقش‌آفرینی‌هایی که در زمینۀ تحلیل زبان و معناداری داشته و توانسته میان پروژه‌های فلسفی دو فیلسوف محوری سنت تحلیلی یعنی ویتگنشتاین و دیویدسون هم‌پوشانی پدید آورد، از میراث‌بران و نمایندگان کانونی فلسفۀ تحلیلی است. افزون بر این از رهگذر دانش گسترده‌ای که از تاریخ فلسفه و برخی فیلسوفان قاره‌ای مانند گادامر دارد، توانسته میان بحث‌های فنی فیلسوفان تحلیلی و سنت فلسفی از یونان تا ایدئالیسم آلمانی و هرمنوتیک فلسفی گفتگوهایی بارور پدید آورد. یکی از مهم‌ترین نقاط قوت فلسفۀ او این است که می‌توان آن را زمینی بارور برای برقراری گفتگوهای نقادانه میان جریان‌ها و سنت‌های گوناگون فلسفی دانست.

    هدف این کتاب، ارائۀ شرحی انتقادی از فلسفۀ مک‌داول است. در این کتاب نویسنده شرح می‌دهد که چگونه در اندیشۀ مک‌داول، درنتیجۀ کنارگذاشتن دوگانه‌های تحلیلی و ترکیبی از سوی کواین و نیز کنار گذاشته‌شدن دوگانۀ طرح‌وارۀ مفهومی و محتوای تجربی از سوی دیویدسون، دوگانۀ واقعیت و ارزش از میان برمی‌خیزد. بنابراین می‌توان ادعا کرد در فلسفۀ مک‌داول، شاهد بازگشت گونه‌ای رهیافت هگلی هستیم؛ اما باید توجه داشت که فلسفۀ مک‌داول تنها بازگشتی به رهیافت هگلی پیشاتحلیلی نیست. آنچه فلسفۀ او را از بازگشت صرف به هگل متمایز می‌کند، چرخش زبانی است که در اندیشۀ پایه‌گذاران فلسفۀ تحلیلی ـ فرگه، راسل و ویتگنشتاین ـ رخ داد و در پی آن تحلیل زبان و معنا به جای تحلیل خودآگاهی به الزامی منطقی ـ روش‌شناختی برای فیلسوفان مبدل شد. بنابراین رهیافت مک‌داول در پرداختن به مسئلۀ رابطۀ میان واقعیت و ارزش از رهگذر تحلیل زبان و معنا انجام می‌شود.

    ازآنجاکه رابطۀ میان واقعیت و ارزش به عنوان مسئله‌ای فلسفی، نخستین بار از سوی دیوید هیوم مطرح شد، در فصل نخست کتاب سیر دگرگونی این مسئله از هیوم تا مک‌داول بررسی شده است؛ زیرا نگاه مک‌داول نیز به این مسئله نگاهی تاریخی است و او شکل‌گیری این مسئله را برآمده از شرایط تاریخی خاص و پیشرفت‌ها و دگرگونی‌های علمی دوران مدرن می‌داند. در بخش نخست به طرح مسئله از سوی هیوم پرداخته شده و توضیح داده می‌شود که چرا و چگونه این مسئله در اندیشۀ او مطرح شد. در این بخش شرح داده می‌شود که دلیل اصلی مطرح‌شدن این مسئله در اندیشۀ هیوم، روش‌شناسی و منطق خاص او در پرداختن به اخلاق و فلسفۀ ذهن بوده است. در این فصل مباحثی چون بررسی دیدگاه‌های کانت، اندیشۀ اخلاقی هگل، دیدگاه‌های جورج ادوارد مور، دیدگاه ویتگنشتاین، دیدگاه‌های پوزیتیویست‌های منطقی، دیدگاه‌های کواین و پاتنم و وایت مطرح شده است.

    در فصل دوم به شرح دیدگاه‌های مک‌داول دربارۀ مسئلۀ واقعیت و ارزش پرداخته شده است. در این فصل ابتدا به بحث «اسطورۀ امر داده‌شده» پرداخته شده و نویسنده نشان می‌دهد که چگونه مک‌داول می‌کوشد بدون اتکا به «امر داده‌شده» و از رهگذر مطرح‌کردن ایدۀ مفهومی‌بودن ادراکات حسی و درونی، توضیح معرفت‌شناختی بسنده‌ای از چگونگی امکان توجیه منطقی باورها ارائه دهد. سپس نویسنده کوشیده توضیح دهد که بنا بر تفسیر مک‌داول از اندیشۀ ویتگنشتاین، چه ارتباطی میان این بحث و بحث زبان خصوصی و پیروی از قاعده در ویتگنشتاین وجود دارد. در بخش پایانی این فصل به پاسخ‌ مک‌داول به تهدید نسبی‌انگاری پرداخته شده است.

    نویسنده در فصل سوم شرح می‌دهد که مسئلۀ واقعیت و ارزش چه جایگاهی در کل پروژۀ فلسفی مک‌داول دارد و چگونه از دل رهیافتی تحلیلی ـ منطقی به مسائل فلسفی از جمله مسئلۀ مدنظر پرداخته است. در این فصل نخست شرحی مختصر از دیدگاه‌های دیویدسون در مسئله ارائه می‌شود و سپس نقد دامت بر دیویدسون بر اساس تمایزی که میان نظریه‌های تمام‌عیار و فروتنانه مطرح می‌کند، به‌اختصار توضیح داده شده و به نقد مک‌داول بر دامت و دفاع او از نظریۀ فروتنانۀ معنا پرداخته شده است.

    در فصل چهارم نخست به توضیح گفتگوهای نقادانۀ مک‌داول با اکسل هونت و رابرت پیپین پرداخته شده است؛ زیرا نقدها آنان بر مک‌داول از مهم‌ترین و نیرومندترین نقدهایی است که تا کنون بر دیدگاه‌های او وارد شده است. در این فصل نشان داده می‌شود که پیامد این مدعیات، پذیرش گونه‌ای حداقلی از هگل‌گرایی است؛ یعنی پذیرش بازشناسی متقابل به عنوان شرط امکان فعلیت‌یافتن کنشگری اخلاقی.

    در فصل پایانی نویسنده کوشیده نشان دهد که بینش دربارۀ اخلاق و عقلانیت، قید مک‌داول را در رابطه با درون‌ماندگاری این امور برآورده می‌کند. درنتیجه نمی‌توان این رهیافت را شکلی از توسل به امر داده‌شده یا افلاطون‌باوری شایع دانست و درنتیجه این بینش در برابر نقدهای مک‌داول آسیب‌پذیر نیست.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها