روضة أولی الألباب في معرفة التواريخ و الأنساب المشهور بتاريخ البناكتي (تعریب)
روضة أولی الألباب في معرفة التواریخ و الأنساب المشهور بتاریخ البناکتي (تعریب) | |
---|---|
پدیدآوران | محمد عبدالکریم علی (تعريب) بناکتی، داود بن محمد (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | تاریخ البناکتي روضه اولی الالباب فی معرفه التواریخ و الانساب |
ناشر | المرکز القومي للترجمة |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 2007 م |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - تاریخ - متون قدیمی تا قرن 14
تاریخ جهان - متون قدیمی تا قرن 14 کشورهای اسلامی - تاریخ - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 35/63 /ب9ر9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
روضة أولی الألباب في معرفة التواريخ و الأنساب المشهور بتاريخ البناكتي اثر ابوسليمان بناكتى است. اين اثر از روى نسخه فارسى كتاب، توسط محمود عبدالكريم على، به عربى ترجمه شده است. موضوع كتاب كه نگارش آن در 717ق317/م به انجام رسيده، تاريخ عمومى جهان از آفرينش آدم تا اوايل روزگار ايلخان مغول ابوسعيد بهادر خان 16-36ق است.
ساختار
از دو مقدمه براى مترجم و مؤلف تشكيل شده است. در ادامه، اصل كتاب كه شامل 9 قسم مىباشد، ترتيب يافته است.
گزارش محتوا
قسم اول كتاب دربردارنده شناخت انساب و تواريخ و شعب انبياء و اوصياء و حكماء از عهد آدم عليهالسلام تا آخر ايام ابراهيم خليل(ص) مىباشد كه شامل دو طبقه و تعداد آنها 20 نفر است.
قسم دوم، در ذكر ملوك فارس و مشاهير از انبياء و حكماء، كسانى كه در روزگارشان از ابتداى عهد كيومرث تا آخر ايام يزرگرد بن شهريار كه آخرين ملوك عجم بود، مىباشد.
قسم سوم، در بيان نسب مطهر سيد المرسلين و خاتم النبيين تا ابراهيم خليل و شرح احوال، شعب خلفاء و ائمه مهديين تا مستعصم كه آخرين خليفه عباسى بود، مىباشد.
قسم چهارم، در اخبار سلاطين و ملوكى است كه در ايام خلفاء بنى عباس مىزيستهاند و در ايران ملكى داشتهاند.
قسم پنجم، در ذكر ملوك بنىاسرائيل از عهد موسى عليهالسلام تا آخر ملوك آنان كه به بخت نصر معروف بود، مىباشد كه 3 طائفه بودند و عدد آنان 59 طائفه مىباشد و مدت حكومتشان 941 سال و شش ماه بوده است.
قسم ششم، در تاريخ نصارى و افرنج و نسب مريم مادر عيسى تا داود عليهماالسلام و ذكر مملكت فرنج و قياصره و باباوات مىباشد. آنان خلفاء مسيح تا روزگار ما مىباشند.
قسم هفتم در تاريخ هنود و صور اقاليم و ذكر مملكتهاى هند و ملوك آن از عهد باسديو تا سلطان علاءالدين است.
قسم هشتم، در تاريخ خطا از عهد نيكوملكهم اول تا آخر ملوك آن شودى شو وسونام كه به تان خان معروف است و چنگيز خان و فرزندانش با او جنگيدند كه 36 طبقه مىباشند و تعداد آنها 305 مىباشد.
قسم آخر در تاريخ مغول و نسب چنگيزخان تا دووالان قوا و شرح ظهرو چنگيز خان و تسلط بر شهرهاى ايران و شعب بناهاى آن تا 25 شوال سال 717 ه.ق است، مىباشد. مدت سلطنت آنان حدود 100 سال و شامل 4 طائفه از يك نسل كه تعداد آن 36 مىباشد.
شهرت بناكتى مرهون كتاب مشهورى است، به نام روضة اولىالالباب فى معرفة التواريخ و الانساب كه به تاريخ بناكتى نيز معروف شده است.
بخش اعظم تاريخ بناكتى، چنان كه نویسنده تصريح كرده، منتخبى است از جامعالتواريخ رشيدالدين فضلالله كه بناكتى آن را نظم جديدى داده است. برخى از محققان برآنند كه اين اثر به سبب مقام بلند مؤلف آن در دربار مغول، مشتمل بر آگاهىها و نكات بسيار ارزندهاى است كه در منابع ديگر يافت نمىشود؛ به ويژه بخش پايانى قسم شامل حوادث سالهاى03 تا 17ق در عصر سلطان محمد اولجايتو، كهنترين اثرى دانسته شده كه درباره حكومت اين فرمانرواى مغول در دست است.
تقريباً نيمى از كتاب از آغاز قسم تا پايان قسم درباره اقوام غير مسلمان؛ مانند، يهوديان، اروپايىها، هندیان، چينىها و مغولان است.
آگاهىهايى كه بناكتى از اين اقوام به دست مىدهد، گرچه بيشتر كوتاه و خشك است؛ ولى منصفانه و پر فايده، و از منابع معتبر عصر دانسته شده است و گويا منشأ اين اخبار، مسافران مختلفى بودند كه از دوردستها مىآمدند و بناكتى به سبب موقعيت خويش با آنها آشنا مىشده، و از اطلاعاتشان استفاده مىكرده است.
درباره تاريخ ختاى چين، بناكتى تصريح كرده است كه رشيدالدين دو تن از حكماى ختاى را كه بر تاريخ و دانشهاى ديگر آگاهى داشتند، احضار كرد و آنان را به تقرير تاريخ واداشت. بايد گفت: در جامع التواريخ رشيدالدين، تنها اشارهاى به تاريخ پادشاهان ختاى ديده مىشود؛ در حالى كه در تاريخ بناكتى 6 طبقه پادشاهى ختاى تا روى كار آمدن چنگيز و چيرگى مغولان بر آنها، شرح داده شده است.
در 677م مولر، هشتمين بخش؛ يعنی «تاريخ چينيان» اين كتاب را در برلين با عنوان نادرست «تاريخ چينيان عبدالله بيضاوى» منتشر كرد؛ آن گاه وستن همان را به انگليسى ترجمه كرد و در لندن به چاپ رساند؛ بعداً كاترمر متوجه اين اشتباه شد و نشان داد كه اين اثر بخشى از تاريخ بناكتى است.
دولتشاه نوشته است كه تاريخ بناكتى در تبارشناسى مردم ختاى، هند، يهود و امپراتوران روم سخنان بسيارى در بردارد و هيچ مورخى؛ مانند وى، اين مطالب را شرح نداده است. از پژوهندگان معاصر نيز براون معتقد است كه در هيچ كتاب تاريخى پيش از بناكتى، اين همه آگاهى و اشاره به سرزمينها، جمعيتها و رويدادهاى تاريخى كه خارج از دايره علم بيشتر مورخان اسلامى است، ديده نمىشود.
بخشهايى از تاريخ بناكتى به زبانهاى انگليسى و فرانسه و لاتين ترجمه و منتشر شده است.
وضعیت کتاب
يك فهرست شامل محتويات كتاب در ابتداى آن ذكر گرديده است.
منابع مقاله
- متن و مقدمه كتاب.
- دائرةالمعارف بزرگ اسلامى.