رفع الصوت بذبح الموت

    از ویکی‌نور
    رفع الصوت بذبح الموت
    رفع الصوت بذبح الموت
    پدیدآورانسیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر (نويسنده) لحام، سعید محمد (محقق و شارح)
    ناشرعالم الکتب
    مکان نشرلبنان - بیروت
    سال نشر1417ق - 1996م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    رفع الصوت بذبح الموت، نوشته ادیب، مورّخ، مفسّر، فقیه و نویسنده فعال شافعی قرن نهم و دهم قمری، جلال‌الدین عبدالرحمن سیوطی (849-911ق)، پاسخ‌های نویسنده به چند مسئله اعتقادی است. عنوان کتاب یکی از مسائل کتاب را یادآور می‌شود که پرسش از حدیث «ذبح موت» است؛ یعنی (قربانی کردن و سربریدن مرگ).

    هدف و روش

    جلال‌الدین سیوطی و محقق کتاب، سعید محمد لحام، هیچ مقدمه‌ای ننوشته و اهداف و روش و چگونگی‌های کتاب حاضر را توضیح نداده‌اند. لحام، در مورد نسخه یا نسخه‌های خطی این کتاب و روش تصحیح آن نیز هیچ سخنی نگفته است و فقط پاورقی توضیحی و استنادی بر اثر حاضر افزوده و از اظهار نظر انتقادی پرهیز کرده است، جز در یکی دو مورد[۱].

    ساختار و محتوا

    این کتاب فصل‌‌‌‌‌‌‌‌‌بندی خاصی ندارد و به‌ترتیب به پرسش‌های ذیل پاسخ داده می‌شود:

    1. معنای حدیث «ذبح موت» چیست؟ باآنکه «مرگ، عَرَض است و قابل انتقال نیست».
    2. آیا آیه 75 سوره توبه درباره ثعلبة بن حاطب نازل شده است؟
    3. ابوثعلبه خشنی کیست؟
    4. آیا نسل ابوعبیده جراح ادامه یافت؟
    5. آیا روایت 4 ضربه و عمر طولانی 400 ساله صحیح است؟
    6. عائشه و فاطمه(س) چند سال داشتند و کدام برترند؟
    7. آیا پیامبر(ص) بر فرزندش ابراهیم نماز خواند؟
    8. اولاد حضرت فاطمه(س) چه کسانی بودند؟
    9. جیب قمیص (لباس روپوش) پیامبر(ص) بر روی سینه‌اش بود یا روی دوش او؟
    10. آیا هرکسی در روز قیامت با ابزار حرفه‌اش و عملکردش محشور می‌شود؟ مؤذن با اذان‌گویی و شرابخوار با پیاله شراب؟ و...
    11. اولین غذایی که بهشتیان می‌خورند، چیست؟
    12. حور العین چه صفاتی دارد؟
    13. آیا صحیح است که عدد درجات بهشت، به اندازه آیات قرآن است؟

    نمونه مباحث

    • در روایت «ذبح موت» آمده است که بهشتیان از سربریده شدن مرگ، خوشحال می‌شوند. با توجه به آنکه اهل بهشت می‌دانند که هرگز از آنجا اخراج نشوند و هیچ‌گاه نمی‌میرند و هیچ مرگی در بهشت نیست، شادی آنان به خاطر چیست؟ پاسخ این است که گویی پنداری در ذهن دارند که نکند مرگی باشد و از این بهشت بیرون برویم و این «ترسِ خیالی و ناپایدار» منافاتی با علم آنان ندارد که مرگی در آخرت نیست؛ زیرا خیالات بر دانسته‌ها عارض می‌شود، ولی پایدار نماند؛ پس شادی آنها برای این است که آن توهم از بین رفت و جواب دوم این است که «عین الیقین»، برتر و شدیدتر از «علم الیقین» است؛ پس اینکه مشاهده کنند که «مرگ» سربریده شد و از بین رفت و تمام شد، قوی‌تر از علم آنها است و هرگونه خیال و توهمی را نیست و نابود می‌کند و ریشه‌کن می‌سازد؛ زیرا «العيان أقوی من الخبر»؛ یعنی: شنیدن کی بود مانند دیدن[۲].
    • در پاسخ به این پرسش: «عائشه برتر است یا فاطمه(س)»؟ 3 نظر وجود دارد و نظر صحیح‌تر این است: فاطمه(س) بهتر و بافضیلت‌تر است[۳].
    • پرسشی از سوی قاضی‌القضات و شیخ‌الشیوخ تاج‌الدین بن عرب‌شاه حنفی: درباره اولاد حضرت بتول(س) توضیح بفرمایید؛ زیرا در مجلسی نزد برخی از امیران بزرگ گفته شد که فرزندان او عبارت است از: «حسن»، «حسین» و «محسن»، ولی برخی از حاضران در مورد «محسن»، درماندند و این بنده اشعاری در این باب سرودم تا ابهام برطرف شود و اکنون به محضر شما تقدیم می‌شود تا از نظرتان بهره بگیریم. جواب: این گوهر ارزشمند و منظوم را دیدم و از زیبایی و بی‌همتایی آن شگفت‌زده شدم و در مورد محسن، راست و درست گفته‌اید و چگونه می‌توان «محسن» را انکار کرد؟! درحالی‌که روایت مسند وجود دارد که پیامبر(ص) فرزندان فاطمه(س) را «حسن»، «حسین» و «محسن» همانند فرزندان هارون(ع)، «شبر»، «شبیر» و «مشبر» نامیده است؛ پس به منکران، اعتنایی نکنید[۴].

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص6، پاورقی 2 و ص11، پاورقی 2
    2. ر.ک: همان، ص7
    3. ر.ک: همان، ص16
    4. ر.ک: همان، ص22-24

    منابع مقاله

    متن کتاب.

    وابسته‌ها