رشیدی، عبدالرشید بن عبدالغفور
نام | رشیدی، عبدالرشید بن عبدالغفور |
---|---|
نامهای دیگر | تتوي، عبد الرشيد بن عبد الغفور
مدني حسيني، عبد الرشيد بن عبد الغفور |
نام پدر | عبدالغفور |
متولد | |
محل تولد | «تته» از مناطق ایالت سند در مغرب هندوستان (پاکستان کنونی) |
رحلت | 1077ق |
اساتید | |
برخی آثار | فرهنگ رشیدی |
کد مؤلف | AUTHORCODE01095AUTHORCODE |
ملا عبدالرشید بن عبدالغفور حسینی مدنی تتوی (متوفی 1071ق)، ادیب و لغتشناس هندی قرن یازدهم، صاحب فرهنگ لغتنامه «منتخب اللغات» و «فرهنگ رشیدی» و از منتسبین به دربار شاهجهان و فرزندش اورنگ زیب پادشاه هند.
ولادت
ملاعبدالرشید بن عبدالغفور حسینی مدنی تتوی، در «تته» از مناطق ایالت سند در مغرب هندوستان (پاکستان کنونی) دیده به جهان گشود[۱].
نیاکان
اجداد او از سادات حسینی شهر مدینه بودند[۲].
سخن دیگران درباره مؤلف
کشنچند اخلاصآبادی در تذکره خود درباره رشیدی میگوید: «سپهر فضل و دانش بود و کوکب ضیاء و بینش». در تذکره «مقالات الشعرا» نیز آمده است: «میر عبدالرشید ولد عبدالغفور الحسینی المدنی التتوی، علامه وقت بوده و تصنیفات کثیره دارد». مؤلف این تذکره سپس بیستوسه بیت فخیم و زیبا از یکی از قصاید رشیدی نقل میکند که نشان میدهد وی به قریحه شاعری ممتاز بوده است؛ با این مطلع:
باز طغیان جنون دارد دل شیدای من | شورش زنجیر افزون میکند سودای من[۳] |
خدمت به دربار شاهان
بنابر آنچه مشهور است، رشیدی در دربار گورکانیان هند همچون شاهجهان و اورنگزیب عالمگیر، ارج و قربی تمام داشته است. او «شاهجهان» را در ابیاتی ستوده و ماده تاریخ ولادت وی را چنین سروده است:
از چهار و نه گذر کن تا عقل بر تو خواند | تاریخ مولدش را صاحبقران ثانی[۴] |
وفات
رشیدی تا 13 سال پس از اتمام فرهنگ رشیدی زنده بوده و در سال 1077ق، وفات یافته است. شاعر معاصر او، ماهر اکبرآبادی (متوفی 1089ق)، مادهتاریخ برای تاریخ وفات او ساخته که «سید عبدالرشید باد به فردوس پاک» از جمله آنهاست[۵].
آثار
«منتخب اللغات» نخستین کتاب لغت وی میباشد که دیباچه آن، معتبرترین سندی است که درباره احوال او میتوان بدان استناد کرد. ابیاتی که در «تذکرة الشعرای» همیشه بهار از رشیدی نقل شده، برگفته از همین اثر است[۶].
رشیدی ماده تاریخ جلوس شاهجهان (1037ق) و عالمگیر (1069ق) را نیز در ابیات و عباراتی آورده که همگی از تقرب او به دربار حکایت میکند[۷].
وی در زبان و ادب عربی و فارسی مهارت داشته است. شاهد این ادعا، کتاب «منتخب اللغات شاهجهانی» یا رشیدی عربی است که به سال 1046ق، به درگاه شاهجهان تقدیم کرده است. واژههای این کتاب، گزیدهای است برگرفته از لغتنامههای معتبر عربی کاربردی؛ یعنی از ذکر لغتهای غریب معرب که میان پارسیگویان متداول نیست، صرفنظر شده و مؤلف در شرح واژهها، سعی کرده است که از فارسی عامفهم خاصپسند، استفاده کند. این اثر یکبار در کلکته و بار دیگر در تهران به چاپ رسیده است[۸].
«فرهنگ رشیدی» دومین کتاب لغت و مهمترین اثر او میباشد. این فرهنگ فارسی به فارسی، شامل لغات، ترکیبات، مفردات و مرکبات، هجده سال پس از «منتخب اللغات» به سال 1064ق در هند تألیف شد. رشیدی دومین اثر خود را بر خلاف اثر نخستینش که به نام شاهجهان نامیده و به او تقدیم کرده، به «فرهنگ رشیدی» موسوم کرد و نامی از شاهجهان و جانشین او، اورنگزیب (عالمگیر) در آن نیاورد. محمدعلی داعیالاسلام دراینباره مینویسند: «کتاب مذکور وقتی تألیف شد که شاهجهان در زندان پسرش اورنگزیب عالمگیر بوده، ازاینجهت نام هیچکدم را نبرده...». به اعتقاد برخی، چنین استدلالی صحیح به نظر نمیرسد، زیرا «فرهنگ رشیدی» در سال 1064ق تألیف شده و شاهجهان به سال 1068ق در بستر بیماری افتاد و دیگر نتوانست بار عام دهد. شاید رشیدی در زمان تألیف فرهنگ خود شاهد کشمکشهای فرزندان شاهجهان برای رسیدن به قدرت بوده و به همین سبب در دیباچه «فرهنگ رشیدی» نامی از هیچ کدام نیاورده و تنها به ذکر ماده تاریخ تألیف کتاب (1064ق) بسنده کرده است:
گشت تاریخش از روی قبول | باد فرهنگ رشیدی مقبول[۹] |
رشیدی در نگارش این اثر، از دو کتاب «فرهنگ جهانگیری» و «فرهنگ سروری» استفاده کرده است. ارزش کار رشیدی در این کتاب، در این است که او پیشرو نقد واژههاست؛ کاری که ظاهراً تا پیش از «فرهنگ» رشیدی، در هیچ کتاب لغتی، بدینگونه دیده نمیشود. مسلم است که به علت غیرایرانی بودن رشیدی، سهو و خطا در فرهنگ او بهچشم میآید، اما خدمت ارزنده وی به فرهنگنویسی فارسی از این پیداست که بعدها بسیاری از لغتنامهنویسان، نظیر نویسنده «سراج اللغة»، کار او را دنبال کردند. از جمله ویژگیهای این اثر آن است که ایجاز بر اطناب ترجیح داده شده و بر جهانگیری بهسبب اطناب در تحلیل و توضیح لغات، خرده گرفته شده است[۱۰].
پانویس
منابع مقاله