رد المتشابه الی المحكم من الآيات القرآنية و الأحاديث الشريفة
رد المتشابه إلى المحكم من آلآيات القرآنية و الأحاديث النبوية، اثر محىالدين ابن عربى (560 - 638ق)، از جمله كتب عربى در موضوع علوم قرآنى است كه محكم و متشابه در قرآن را مورد بحث قرار داده است. كتاب حاضر با تحقيق «عبدالرحمان حسن محمود» به چاپ رسيده است. برخى اين كتاب را منسوب به ابن اللبان دمشقى (679 - 749ق) دانستهاند كه در مقاله ابتداى كتاب اين مطلب رد شده است.
رد المتشابه الی المحکم من الآیات القرآنية و الاحادیث الشریفة | |
---|---|
پدیدآوران | محمود، عبدالرحمن حسن (محقق) ابن عربی، محمد بن علی (نویسنده) |
ناشر | عالم الفکر |
مکان نشر | قاهره - مصر |
چاپ | 1 |
شابک | 977-1415-49-2 |
موضوع | قرآن - متشابهات و محکمات |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 85/1 /الف2ر4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب، مشتمل بر چندين بخش است:
- مقدمه محقق؛
- مطالب «ابوبكر عبدالرحمان مخيون» در دو بخش: شرح حال و آثار نویسنده و مقالهاى مفصل درباره تصوف؛
- متن اثر كه به شيوه موضوعى در بيست و يك فصل تدوين شده است.
گزارش محتوا
برخى كتاب حاضر را منتسب به ابن اللبان دانستهاند كه ابوبكر عبدالرحمان مخيون در مقاله ابتداى كتاب به بررسى اين موضوع پرداخته و انتساب آن به ابن عربى را قوىتر دانسته است. از جمله دلايل وى اين است كه ابن عربى ششصد و چند سال پيش از ابن اللبان مىزيسته و بدون شك ابن اللبان از نوشتههاى ابن عربى استفاده كرده و ديگر آنكه ابن حجر در شرح حال ابن اللبان در ضمن تأليفاتش نامى از اين رساله نبرده است.[۱]وى همچنين احتمال مىدهد كه اين خطاى در انتساب از سوى ناسخ صورت گرفته باشد يا اينكه نام اسم اللبان كه كتاب ملك او بوده بر ابتداى كتاب آمده نه اينكه تأليف او باشد[۲]
درباره محكم و متشابه، كتابهاى بسيارى نگاشته شده كه از بيشتر آنها تنها نامى در ميان كتابها باقى مانده است. بنا بر نقل سيوطى نخستين كسى كه در اين باره كتاب نوشت كسائى (م 182ق) بود، ولى پيش از او ابوعماره حمزة بن حبيب كوفى (م 156ق) از اصحاب امام صادق(ع) كتابى در اين زمينه تأليف كرده است.[۳]
ابن عربى در مقدمه كتاب به اين نكته اشاره كرده است كه در اين كتاب، مقصود، ذكر براهينى كه در كتب كلامى آمده، نيست، بلكه مراد، بازگرداندن متشابه به محكم بر اساس قواعد لغوى و آنچه صحابه و تابعين از كتاب و سنت مىفهميدهاند و تلويحات و تصريحات از كتاب و سنت است.[۴]
«صورت، وجه، ديدن، نفس، دست، نزدیکى، سخن و ايستادن»، از جمله الفاظ متشابهى هستند كه نویسنده در كتاب در ضمن فصول مختلف با استفاده از كتاب و سنت به بررسى معانى آنها پرداخته است كه به جهت آشنايى خواننده تنها به يك نمونه بسنده مىشود:
نویسنده در بخشى از كتاب به ذكر آيات متشابهى كه به الفاظ السمع، البصر، العين و الأعين مربوط است، پرداخته و در اين باره فرموده است: «كتاب و سنت بر اين دلالت دارد كه اين آيات بر دو قسمند: عادى و حقيقى. شنيدن و ديدن عادى، شنيدن قلب با گوش و ديدن آن با چشم است و اين در مؤمن و كافر عمومیت دارد، اما حقيقى، ديدن چشم و شنيدن گوش با قلب است كه خداوند آن را در آيات متعددى از كفار نفى كرده است؛ بهعنوان مثال در آيه «و لا تكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لا يسمعون» و آيه «و تراهم ينظرون إليك و هم لا يبصرون»، ديدن و شنيدن عادى براى كفار، اثبات و ديدن و شنيدن حقيقى از آنها نفى شده است.[۵]
وضعيت كتاب
محقق كتاب، آدرس آيات و روايات و شرح برخى كلمات و مصادرى را كه نویسنده به آنها اشاره نكرده، در پاورقى آورده است. پاورقىهايى كه به قلم «مخيون» بوده است با همين لفظ از پاورقىهاى محقق كتاب مشخص شده است. فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- سعيدىزاده، رسول، مقاله كتابشناسى محكم و متشابه، دانشنامه موضوعى قرآن، مركز فرهنگ و معارف قرآنى پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، به نقل از: فصلنامه پژوهشهاى قرآنى، آدرس اينترنتى: http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,284.