راهنماى پدران و مادران

    از ویکی‌نور
    راهنماى پدران و مادران
    راهنماى پدران و مادران
    پدیدآورانسادات، محمدعلی (نویسنده)
    ناشردفتر نشر فرهنگ اسلامى
    مکان نشرتهران
    سال نشر1372
    چاپچهارم
    موضوعتعلیم و تربیت
    زبانفارسی
    تعداد جلد2
    کد کنگره

    راهنمای پدران و مادران، تألیف محمدعلی سادات، کتابی است حاوی پاره‌ای از مسائل تربیتی کودکان و نوجوانان.

    در این اثر دوجلدی که برآمد درس‌های نگارنده در جلسه‌‌های آموزش خانواده است، کوشش شده است با تکیه بر آموزش‌های اسلامی و یافته‌‌های روانشناختی و علوم تربیتی نوین، پار‌ه‌ای از مسائل مهم تربیتی کودکان و نوجوانان بازشکافته شود. گفته‌ها ساده و کوتاه آمده است تا برای همگان سودمند افتد(مقدمه جلد دوم).

    جلد اول(شیوه‌‌های برخورد با نوجوانان)

    در جلد نخست، سخن از ویژگی‌های نوجوانی و تربیت نوجوان است. از پیشگفتار که بگذریم، مطالب این جلد در شش بهره پرداخته شده است.

    1-شیوه‌‌های برخورد با نوجوانان: نوجوانی، حساسترین دوران زندگی و دشوارترین مرحله تربیتی آدمی است. این دورۀ انتقالی، برزخی میان کودکی و جوانی است چه، نوجوان از سویی آرامش دوران کودکی را از کف داده و درگیر بلوغ و پی‌آمد‌های تنی، روانی، عاطفی و عقلانی آن شده و از سوی دیگر هنوز به پختگی عقلی و عاطفی جوانی نرسیده است. نوجوان به کشتی طوفان‌زده می‌ماند. پیوسته در تلاطم است. با میلها و کشش‌های گوناگون روبه‌رو است. سردرگم است. نگران آینده است. تعادل روانی او دستخوش انگیزه‌‌های غریزی است. بسیار حساس و آسیب‌پذیر است. ثبات حال ندارد.

    گاه به هوس می‌گراید و گاه در پی معنویت می‌رود. زمانی از خود گله‌مند است و زمانی دیگر خویش را می‌پسندد.

    حال که چنین است، بر پدر و مادر و مربیان است که به شکوه‌‌های نوجوانان گوش فرادهند و با خواسته‌‌های آنها آشنا شوند و بکوشند روابط‍‌ خود را با نوجوان براساس واقعیات پی‌نهند و از نوجوان، کودکی و جوانی نخواهند. اگر اینان به ارتباطی درخور با نوجوان دست نیابند نمی‌توانند نقش ارشادی و تربیتی خود را چنان که باید بازی کنند و حتی گاه نتیجۀ وارونه می‌گیرند. باری اگر پدر و مادر نتوانند با نوجوان خود رابط‌های صمیمی و دور از تحکم داشته باشند، ناگزیر نوجوانشان به دیگران پناه می‌برد تا شاید به امنیت و آرامش روحی دست یازد.

    پدر و مادر نباید انگیزۀ استقلال‌خواهی نوجوان را سرکوب کنند، آنها باید آزادی‌های مشروع و معقول او را محترم شمارند و از نوجوان اطاعت کودکانه نخواهند که این به زبونی او می‌انجامد. استقلال‌جویی، آزادی و اختیار، سرشتی آدمی است و بی‌آنها کسی به رشد و کمال نمی‌رسد. حس استقلال‌طلبی نوجوان نمی‌گذارد او پندپذیر باشد. پدر و مادر هم نباید در اندرزگویی زیاده‌روی کنند. آنها باید از خرده خطا‌های نوجوان بگذرند و با تکیه بر روش تغافل متعادل از لجوج بارآمدن او پیش بگیرند.

    نوجوان دوست دارد مورد توجه و احترام دیگران باشد، این است که می‌کوشد به شکل‌های گوناگون خود را نشان دهد. پدر و مادر باید از این ویژگی اخلاقی به سود نوجوان بهره گیرند و با پرورش احساس شخصیت اخلاقی در او عزت نفس و کرامتش را تقویت کنند که اگر چنین شود راه بسیاری از نابایستها بر نوجوان بسته می‌شود. پدر و مادر به هیچ‌روی نباید با رفتار تحقیرآمیز خود احساس شخصیت در نوجوان را خدشه‌دار کنند. آنها باید کژروی و کژخویی نوجوان را غیرمستقیم به او یادآور شوند. از عوامل مؤثر در رشد شخصیت نوجوان مشورت با اوست از این گذشته مشورت اندک‌اندک روش تفکر و تصمیم‌گیری را به نوجوان می‌آموزد و به پرورش جو تفاهم در خانواده کمک می‌کند.

    محبت بجا و به‌اندازه به رشد روانی نوجوان کمک می‌کند و او را از لغزش‌های اخلاقی بازمی‌دارد؛ البته نباید در محبت زیاده‌روی کرد که پی‌آمد‌های ناگوار اخلاقی-تربیتی دارد. محبت باید با قاطعیت همراه باشد. اصل قاطعیت لازمۀ مؤثر افتادن اصولی چون محبت، صمیمیت و تکریم شخصیت نوجوان است. قاطعیت گرچه مطلوب است نباید به خشونت انجامد، خشونت نوجوان را به عقدۀ حقارت و ناامیدی و احساس پوچی در زندگی گرفتار می‌کند.

    پدر و مادر برای تربیت و مهار عقلانی نوجوان نیاز به فرمانبری او دارند و این جز با حفظ‍‌ شخصیت و حرمت خویش در نگاه نوجوان دست نمی‌دهد. درست است که نوجوان نباید از پدر و مادر بترسد؛ اما ناگریز باید آنها را محترم شمارد تا به مدیریت تربیتی آنها تن دهد. بر پدر و مادر است که با فرزندان به عدالت رفتار کنند و در برابر کنش‌های یکسان آنان واکنش‌های همانند نشان دهند تا آنها را نسبت به خود بی‌اعتماد و نسبت به دیگر فرزندان کینه‌توز و حساس نکنند. گفتنی است که از روایات اسلامی برمی‌آید که خوب است به دختران اندکی بیش از پسران توجه بشود.

    یکی از عوامل مهم پیشرفت علمی، معنوی و اجتماعی انسان باور داشت توانایی‌های خویش و اعتماد به نفس است؛ پدر و مادر و مربیان باید از هر کاری که به سستی این باور و اعتماد می‌انجامد بپرهیزند. نوجوان را با دیگری مقایسه نکنند و اصل تفاوت‌های فردی را در تربیت نادیده نگیرند و از نوجوان، چیزی فراتر از توان او نخواهند و در پی یکسانی فرزندان نباشند.

    2-تربیت ویژۀ دختران و پسران: یکی از نکات مهم در تربیت، توجه به تفاوت‌های طبیعی دختر با پسر است. دختر و پسر هنگامی به شخصیتی سالم و متعادل می‌رسند که ویژگی‌های زنانه در دختر و ویژگی‌های مردانه در پسر به اندازۀ کافی رشد کند. کمال زن در زن بودن و کمال مرد در مردی است و هیچ‌یک نباید در اندیشه شبیه‌سازی برآید که این خلاف فطرت است و به مسخ شدن و از خودبیگانگی آنها می‌انجامد و زندگی زناشویی و سعادت خانوادگی آنها را بر باد می‌دهد.

    خانواده در آشنایی نوجوان با ویژگی‌های درخور هر جنس نقشی بسیار مهم دارد. پدر باید پسر را با ویژگی‌های مردانه و مادر دختر را با ویژگی‌های زنانه با روش الگویی آشنا کند. لازمۀ این مهم همراهی و دوستی پدر با پسر و حضور فعال او در خانواده است تا به طور طبیعی الگوپذیری صورت پذیرد. اگر پدر چنانکه باید، در خانواده نقش مردانه نداشته باشد و از ادارۀ خانواده برکنار باشد پسر روحیۀ مردانه و قوی نخواهد داشت.

    مادر هم باید زمینۀ رشد ویژگی‌های زنانه را در دختر خود فراهم کند. اگر جز این باشد دور نیست که دختر، خشن و فاقد احساسات زنانه بارآید.

    برای پیشگیری از مشکلات هنگام بلوغ و آشنایی تدریجی دختر و پسر با نقش ویژۀ خود، لازم است از همان ابتدا با آنها جداگانه رفتار شود؛ بمثل، دختربچۀ شش‌ساله را پسربچه یا مرد نامحرم در آغوش نگیرد و نبوسد و زن‌های محرم نیز از بوسیدن و در آغوش کشیدن پسر هفت‌ساله بپرهیزند و بستر دختر و پسر جدا باشد. خانواده باید چنان کند که روحیۀ زنانگی در دختر نیرومند شود و دختر به جایگاه و ارزش برتر خود در برابر مرد پی ببرد و هرچه بیشتر بر حیا و خویشتنداری بیفزاید و باور کند که دست‌ودل‌بازی و تبرج از ارزش او می‌کاهد و دوستی‌های دوران نوجوانی با پسر آسیب‌های روانی، احساس حقارت و از کف دادن کرامت و ارزشمندی را در پی دارد. پسر نیز باید آگاه شود که در روابط‍‌ خود با زن باید ارزش‌های او را پاس دارد و از موضع قدرت و برتری با او رفتار نکند.

    3-نوجوانان و میل جنسی: گرایش جنسی از مهمترین و جدی‌ترین مشکلات نوجوانی است. نوجوان در این گرایش بسیار آسیب‌پذیر است. اگر این گرایش درست مهار نشود به تباهی فرد می‌انجامد. جنبۀ شهوی این گرایش در پسران و جنبۀ عاطفی آن در دختران قوی‌تر است. راه معقول مهار این بحران ازدواج است؛ اما تا امکان ازدواج فراهم آید باید به روش‌های زیر از بروز آسیب‌های روانی-اجتماعی در نوجوان پیش گرفت.

    باید هرگونه محرک جنسی را از زندگی نوجوان زدود. رابطۀ پدر و مادر، رفت‌وآمد‌های فامیلی، پوشش مناسب زن و مرد در خانه و اجتماع می‌تواند در این زدایش مفید افتد.

    اوقات فراغت نوجوان را باید با فعالیتها و سرگرمی‌های درخور پر کرد، نیروی نوجوانی را به‌کار گرفت و مراقب بود سرگرمی‌های محرک به هیچ‌روی در زندگی نوجوان راه نیابد.

    اضطراب‌های روحی در بزهکاری نوجوان و انحراف جنسی او بسیار دخیل است باید از بروز این نابهنجاری در نوجوان پیشگیری کرد، دوستان ناباب و دوستی‌های نوجوانی از عوامل بسیار مخرب شخصیت جنسی نوجوان است. پدر و مادر باید سخت مراقب روابط‍‌ فرزند خود با دوستانشان باشند. از مهمترین روش‌های پیشگیری از کجروی‌های جنسی، پرورش روحیۀ دینی در فرد است خانواده باید تربیت دینی فرزندان خود را بسیار جدی بگیرند. بر پدر و مادر است که به موقع فرزندان را با مسائل بلوغ آشنا کنند و اگر لغزشی دیده شد برخورد معقول داشته باشند و با پرخاش نوجوان را از خود نرانند و در پی ترمیم آسیب‌های روانی نوجوان خود برآیند. در ازدواج فرزندان نباید مانع‌تراشی کرد و تا حد توان فرزند را در امر ازدواج یاری کرد باید توجه داشت که هدف ازدواج گزینش شریک زندگی و تشکیل خانواده است و هدف‌های مادی چون ثروت و مقام نباید در این گزینش مؤثر افتد. پدر و مادر یا خواهر و برادر بزرگتر نباید دیدگاه خود را در امر ازدواج بر عضو آمادۀ ازدواج خانواده تحمیل کنند. مهمترین معیار در گزینش همسر همانا ایمان، اخلاق و منش اوست. البته این به معنای نادیده گرفتن توانایی ادارۀ زندگی، تناسب سطح تحصیلات و فرهنگ دو طرف نیست. پیش از ازدواج باید تحقیق بسنده شود و آشنایی پیش از ازدواج هم در حد مشروع باشد چه، بیش از آن، بویژه برای دختران پی‌آمد‌های ناگواری دارد.

    4-روش الگویی در تربیت نوجوانان: روش الگویی از مؤثرترین روش‌های تربیتی است در این روش با رفتار و بطور غیرمستقیم به تربیت می‌پردازند. پدر و مادر باید بگون‌های رفتار کنند که الگوی رفتاری زنده و شایسته فرزندان خود باشند بنابراین پدر و مادر باید نخست در تربیت خود بکوشند و کاستیها و نابایستیها را از خویش بزدایند.

    روش الگویی در زادن و پرورش ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی در خانواده بسیار مفید است. آموزش آداب درست زندگی نیز با روش الگویی آسان‌تر صورت می‌بندد.

    5-تربیت دینی نوجوانان: نوجوان در آنچه از پیش و با خوش‌بینی از خانواده آموخته است تردید می‌کند. حس دینی و اخلاقی از انگیزه‌‌های فطری انسان است و در نوجوانی هماهنگ با دیگر فطریات به رشد و شکوفایی جهشی می‌رسد این است که باید به انگیزه‌‌های دینی و الهی او خوب توجه شود. نباید او را در حل مسائل فکری تنها گذاشت، باید با رعایت سطح درکش او را در یافتن پاسخ پرسش‌های خود یاری کرد.

    دست یافتن به ایمان دینی نوجوان را به آرامش روانی می‌رساند. پدر و مادر در تربیت دینی فرزندان لازم است از روش الگویی سود برند. آنها باید انجام واجبات دینی را جدی بگیرند و از رویکرد خشن برای واداشتن فرزند به عبادت پرهیز کنند. آنها گذشته از آموزش‌های دینی، لازم است با شرکت در مراسم مذهبی عواطف دینی فرزندان را پرورش دهند. پدر و مادر باید مراقب باشند دین و دینداری را در اعمال عبادی خلاصه نکنند و توجه کنند که راستگویی، امانتداری، خیرخواهی و وظیفه‌شناسی نیز از وظایف دینی است.

    6-روابط‍‌ پدر و مادر و تأثیر آن در تربیت فرزندان: روابط‍‌ پدر و مادر در تربیت فرزند بسیار اهمیت دارد. این روابط‍‌ باید صمیمی باشد و ایجاد صمیمیت رموزی دارد که بدانها اشارت می‌شود. زن و مرد در ویژگی‌های اصلی انسانی برابرند؛ اما در ویژگی‌های فرعی با هم برابر نیستند؛ لکن این تفاوتها سبب برتری نمی‌شود همین تفاوتهاست که به گرایش زن و مرد به یکدیگر می‌انجامد. گرایش و احساس زن به مرد و مرد به زن یکسان نیست، زن معشوقی را می‌پسندد و مرد عاشقی را. شادابی و سرزندگی زن در محیط‍‌ خانواده به این است که محبوب همسر خویش باشد و به عشق او اطمینان داشته باشد. از قضا این باور و گرمی رابطه در عاطفه مادری، تأثیر بسزا دارد. مادر بیشترین سهم را در پرورش عاطفی فرزندان دارد. خانواده همان اندازه که به لطافت روح و عواطف مادری نیازمند است به قدرت، قاطعیت، تدبیر و مدیریت پدر نیز وابسته است این است که پدر نباید از روند امور خانواده جدا افتد. اشراف پدرانه بر خانواده به هیچ‌روی به معنای اعمال خشونت نیست، خشونت با همسر و فرزندان زندگی خانوادگی را متزلزل می‌کند. زن هم نباید در پی اقتدار و یکه‌تازی در خانواده باشد اینگونه رفتار به فرزندان الگوی نابجا می‌دهد و زندگی آیندۀ آنها را مشکل می‌کند. پدر و مادر در رفتار و برخورد‌های تربیتی با فرزندان نباید دوگانگی نشان دهند؛ یعنی، مادر به چیزی نخواند و پدر به چیزی دیگر.

    مرد باید در ازای زحمات زن از او قدردانی کند تا فرزندان مادر را به چشم خدمتکار ننگرند. زن و مرد برای استمرار صمیمیت در خانواده باید در پی رضایت قلبی یکدیگر باشند و نسبت به هم گذشت داشته باشند.


    جلد دوم(شیوه‌‌های برخورد با کودکان)

    در این جلد، ویژگی‌های روانی کودک از زادن تا نوجوانی بررسی می‌شود و پار‌های نکته‌‌های تربیتی که در تربیت کودک باید رعایت شود می‌آید. گفته‌‌های این جلد در نه فصل سامان یافته است.

    1-کودک و تربیت: تربیت کودک را باید جدی گرفت و با به‌کارگیری اصول و روش‌های درست، او را بارآورد. تربیت کودک پیش از ولادت و حتی پیش از بارداری مادر آغاز می‌شود زیرا وراثت در تربیت مؤثر است. شرایط‍‌ مادی و اجتماعی زندگی اجازه نمی‌دهد شمار فرزندان بی‌رویه افزایش یابد. مادر در دوران بارداری باید مراقب شرایط‍‌ روحی و معنوی خویش باشد چون حالات مادر در جنین اثر دارد. کودکان با ویژگی‌های روانی و جسمی گوناگون زاده می‌شوند؛ این تفاوت باید در تربیت آنها لحاظ‍‌ شود.

    کودکی از ولادت تا پایان دبستان است و به دورۀ پیش از دبستان و دوره دبستان تقسیم می‌شود.

    2-دورۀ پیش‌دبستانی: به این مرحله، دورۀ اساس گویند. در این دوره نخستین تجربه‌‌های کودک رخ می‌دهد و خانواده باید مراقب برخورد‌های خود با او باشد. مادر بویژه در سه سال نخست زندگی کودک باید همیشه با او باشد، کودک اندک‌اندک و در حدود سه سالگی به خود متوجه می‌شود و مخالفت‌‌‌هایی می‌کند که طبیعی است و نشان گرایش به استقلال در اوست. کودک از دو سالگی به بعد پیوسته پرسش می‌کند و حتی پرگویی دارد، اطرافیان باید به او پاسخ بگویند و او را جدی بگیرند. از وسائل مؤثر برای تربیت کودک داستان‌سرایی است. در داستان‌های کودکان باید بیشتر به نیکیها و زیباییها تکیه کرد. بازی نیاز طبیعی کودک است و به رشد و گسترش توان ذهنی او می‌انجامد.

    باید برای کودک اسباب‌بازی درخور تهیه کرد و در پی ساخته‌‌های گران‌قیمت نبود. خوب است با کودک همبازی شویم و از این راه در پرورش او بکوشیم. نباید تسلیم خواسته‌‌های نامعقول کودکان شویم. بازیگوشی و شیطنت کودکانه، لازمۀ کودکی است.

    3-دورۀ دبستانی: این دوره، بهترین دورۀ تعلیم و تربیت است. کودک در این دوره انعطاف‌پذیر است و گذشته از میل به یادگیری، گرایشی شدید به رفاقت با همسالان دارد و کم‌کم به استقلال روانی نزدیک می‌شود. والدین باید برای آموزش و پرورش بهتر فرزند با مدرسه همکاری کنند. کودک را باید به درس و مدرسه و تحصیل عادت داد و زمینه‌‌های گریز از درس و مدرسه را از میان برد. باید کوشید با کودک روابط‍‌ گرم و صمیمانه داشت تا نیاز‌های روانی او برآورده شود. از پرورش جنسی کودکان نباید غافل بود. رفته‌رفته باید آنها را با نقش دختری یا پسری خود آشنا کرد. لازم است به دختران محبت بیشتر رواداشت و آنها را به اهمیت و ارزش زن بودن آگاه کرد.

    4-تشویق و تنبیه: تشویق و تنبیه از شیوه‌‌های تربیتی است و وجود هر دو برای تربیت ضروری است. تشویق به ایجاد و پرورش انگیزۀ عمل می‌انجامد و در کودک، احساس رضایت می‌آفریند و او را به تکرار کار نیک وامی‌دارد. تشویق می‌تواند، تشکر و ابراز رضایت از کودک یا تعریف از او در جمع و یا هدی‌های باشد. تشویق باید با سن و رغبت کودکان سازگار باشد. تشویق نباید پیوسته و همیشگی باشد، نباید به غرور و خودبینی در کودک انجامد، دلیل تشویق باید کاملا روشن باشد. تشویق باید با علت آن تناسب داشته باشد. کودک را نباید به جایزه و هدیۀ گرانبها عادت داد. تشویق باید بلافاصله پس از رفتار مطلوب صورت بگیرد. پاداش نباید بگون‌های باشد که دست یافتن به آن برای کودک دشوار افتد.

    به‌کارگیری تنبیه در تربیت بسیار حساس و تا انداز‌های دشوار است. هدف از انواع تنبیه تن زدن کودک از کار‌های ناپسند است. به هرحال تشویق مقدم بر تنبیه است و تا می‌توان باید از تنبیه خودداری کرد، تنبیه تیر آخر است. کسانی که در تربیت رویۀ خشن دارند بیشتر خود در کودکی با خشونت روبه‌رو بوده‌اند. خوب است تنبیه کودک با مجازات‌های عاطفی آغاز شود و تا آن مایه که می‌توان نباید به تنبیه بدنی روی کرد البته مراد از تنبیه عاطفی تحقیر و اهانت و به‌کار بردن واژگان نیشدار نیست. در تنبیه بدنی نباید زیاده‌روی کرد. تنبیه برای تشفی خاطر و فرونشاندن خشم هم نباید باشد. اگر به هر علت پدر یا مادر به تنبیه کودک پرداخت دیگری نباید در حضور کودک به این کار خرده بگیرد.

    آنها در اعمال روش‌های تربیتی باید هماهنگ باشند. در تشویق و تنبیه باید تفاوت‌های فردی را در نظر داشت و همه را به یک چوب نراند از همۀ اینها که بگذریم لازم است پدر و مادر با پیش گرفتن روش‌های درست، نفوذ کلام خویش را بر فرزندان حفظ‍‌ کنند تا به تنبیه نیاز نیفتد.

    5-پرورش اخلاقی کودکان: اخلاق سرشتی آدمی است و بسیاری از کمالات او از راه ارزش‌های اخلاقی دست می‌دهد؛ اما این تنها گرایش فطری او نیست و گاه میان گرایش اخلاقی با گرایش‌های مادی تعارض رخ می‌دهد اگر تربیت اخلاقی انسان جدی گرفته نشود، تمایلات مادی در این تعارض چیره می‌شوند، بنابراین پدر و مادر باید در تربیت اخلاقی کودک سخت بکوشند و این هدف را با روش الگویی تحقق بخشند. محیط‍‌ زندگی کودک نباید به صفات ناپسند اخلاقی آلوده باشد چه، اندک‌اندک به آنها خو می‌گیرد. در آموزش اخلاقی نباید میان گفته با کرده پدر و مادر و مربی فرق باشد این حالت ناپسند به آشفتگی ذهنی کودک می‌انجامد. در تربیت اخلاقی از اصل تکرار و ایجاد عادت نیک نباید غافل بود. از صفت‌های اخلاقی ناپسند روحیۀ انتفاعی در کودک است که باید از گرفتار شدن کودک بدان پیش گرفت. دیگر اینکه خودخواهی‌های کودک را باید تعدیل کرد و او را به رعایت حقوق دیگران آشنا نمود. باید از شکل گرفتن عادتها و صفات ناپسند در او جلوگیری کرد. پدر و مادر نباید در برابر درگیری‌های کودکانه خواهر و برادر حساسیت زیاد نشان دهند این ناسازگاریها زمینۀ کسب تجربه در کودکان است در عین حال نباید کودکان به حال خود رها شوند. گذشته از روش الگویی، دلبستگی به پدر و مادر، همنشینان و باور‌های دینی هم در ایجاد عادت‌های نیک مؤثرند.

    6-کودکان و میل جنسی: در تربیت جنسی کودکان باید اصولی را پاس داشت؛ بمثل، پدر و مادر در همۀ شئون زندگی اصل حیا را در نظر داشته باشند و در لباس و آرایش و گفتار و رفتار رویکرد جنسی نداشته باشند. از فیلمها و تصاویر جنسی به شدت پرهیز کنند. از حدود چهار سالگی پدر دختر را و مادر پسر را به حمام نبرد و با آنها در یک بستر نیارامند و از نوازش‌های تنی غیراصولی کودکان دوری کنند و رابطه کودکان را با یکدیگر در نظر داشته باشند. از رفتن کودکان به منزل دوستان، فامیل و همسایگان بدور از مهار و نظارت پدر و مادر دوری کنند. روابط‍‌ پدر و مادر در خانه و در حضور کودکان باید بکلی پیراسته از رویکرد‌های جنسی باشد. باید از خلوت گزیدن کودک پیش گرفت و هنگام خواب مراقب او بود تا در بستر بیدار نماند. به پشت بخوابد. دستها را از روانداز بیرون گذارد و از دست‌مال کردن مواضع حساس بدن بپرهیزد و جامۀ تنگ نپوشد. اگر چند کودک با هم در اتاقی می‌خوابند سخت مراقب باشند. هنگامی که کودک به آستانه بلوغ می‌رسد پدر و مادر باید فرزند هم‌جنس خود را راهنمایی کنند و به آنها آگاهی‌های لازم جنسی دهند.

    7-تربیت دینی کودکان: پدر و مادر باید بکوشند در این دوره، کودکشان با مسائل دینی انس گیرد. مشاهدۀ رفتار عبادی پدر و مادر بهترین روش برای ایجاد این انس است.

    پدر و مادر باید از حس تقلید کودک بهره گیرند و حرکات تقلیدی کودک را ناچیز نپندارند. آنها نباید فرزند را وادار به انجام تکالیف دینی کنند. آنها باید زمینۀ آشنایی تدریجی فرزند را با مسائل دینی فراهم کنند و پس از بلوغ و سن تکلیف هم با نرمی و مهربانی آنها را به ادای واجبات شرعی بخوانند و به بهانۀ بلوغ او را رها نکنند. رشد عواطف دینی فرزند جز اعتقاد دینی است. عواطف دینی با شرکت در مجالس دینی پرورش می‌یابد. پیوند عاطفی کودک با دین بسیار برای او مفیدتر و دست‌یافتنی‌تر از فهم عقلانی آن است.

    8-آموزش آداب عملی و راه و رسم درست زندگی: دوران دبستان، دوران ادب‌آموزی و تعلیم کودک است. در این دوران است که کودک آداب و روش‌های عملی زندگی را بطور طبیعی و تدریجی می‌آموزد و با آموزش‌های مستقیم پدر و مادر آنها را تکمیل می‌کند. آداب پاکیزگی و بهداشت، رعایت نظم در خانه، صرفه‌جویی در مصرف، مراعات حقوق دیگران، رعایت ادب و همکاری در خانواده از جمله اموری است که در این دوران باید آموخت.

    9-پرورش عاطفی کودکان: در این بحث، منظور از عاطفه گرایش فطری است که پشتوانۀ دیگرخواهی در انسان است، بی‌وفایی، فراموشکاری، قدرناشناسی، احترام به هنگام نیاز و بی‌اعتنایی بگاه بی‌نیازی، خشونت، قساوت، تنها به فکر خود بودن و از دیگران بی‌خبر ماندن، از کاستی‌های روانی و اخلاقی است که ریشه در فقر عاطفی دارد.

    خانواده نخستین و اساسی‌ترین کانونی است که باید عاطفه انسانی را در کودک پرورش دهد هیچ‌چیز نمی‌تواند جایگزین پرورش عاطفی کودک در خانواده شود. بسیاری از بحران‌های جوامع غربی برخاسته از فقر عاطفی خانواده است. اصلی‌ترین نقش در تربیت عاطفی کودک با مادر است حتی شوهر از فروغ عاطفی زن برخوردار می‌شود[۱].

    پانویس

    1. رفیعی، بهروز، ص239-249

    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بین‌المللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش

    وابسته‌ها