در میان امپراتوریها؛ عربها، رومیان و ساسانیان در عهد باستان متأخر
در میان امپراتوریها؛ عربها، رومیان و ساسانیان در عهد باستان متأخر | |
---|---|
پدیدآوران | فیشر، گرگ (نویسنده) بابایی، مهناز (مترجم) |
ناشر | حکمت سینا |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 7ـ71ـ8058ـ600ـ978 |
موضوع | ایران - تاریخ - ساسانیان، ۲۲۶ - ۶۵۱م dinassaSC, 226-651 - yrotsiH - narI,ایران - روابط خارجی - روم moRC - ngieroF snoitaler - narI,روم - روابط خارجی - ایران arIC - ngieroF snoitaler - emoR,ایران - تاریخ - از آغاز تا ۶۴۰م TC 640- yrotsiH - narI |
کد کنگره | DSR ۴۰۳/ف۹د۴ ۱۴۰۰ |
در میان امپراتوریها؛ عربها، رومیان و ساسانیان در عهد باستان متأخر تألیف گرگ فیشر، ترجمه مهناز بابایی؛ این کتاب در حقیقت بررسی سیاست رومیان در غایت قدرت ایشان، با تمرکز بر رابطۀ رومیان و متحدان عرب آنها در قرن ششم میلادی است. از دیدگاه رویکرد امپراتوری در قبال بربرها و تأثیرات کوتاهمدت و بلندمدت سیاستهای امپراتوری، این پژوهش بیشتر به آنچه که در منابع معاصر از درون و اطراف امپراتوری روم دربارۀ عربها و بهویژه عربهای جفنی یات میشود و نتایج حاصل از این منابع پرداخته است.
ساختار
کتاب از شش فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
این کتاب در حقیقت بررسی سیاست رومیان در غایت قدرت ایشان، با تمرکز بر رابطۀ رومیان و متحدان عرب آنها در قرن ششم میلادی است. از دیدگاه رویکرد امپراتوری در قبال بربرها و تأثیرات کوتاهمدت و بلندمدت سیاستهای امپراتوری، این پژوهش بیشتر به آنچه که در منابع معاصر از درون و اطراف امپراتوری روم دربارۀ عربها و بهویژه عربهای جفنی یات میشود و نتایج حاصل از این منابع پرداخته است.
هدف اصلی این کتاب ارائۀ پژوهشی در خصوص جنبههای قابل توجه جهان رومی در عهد باستان متأخر است که غالباً کمتر بدان پرداخته شده است. این پژوهش تحولات روابط در حال تکوین میان دو امپراتوری غالب در خاور نزدیک، یعنی رومیان و ایران ساسانی و متحدان برجستۀ عرب ایشان یعنی جفنیان و نصریان را بررسی میکند. نویسنده بر آن است تا بررسی کند چگونه اعضای این دو گروه، با تکیه بر الگویی از روابط نزدیکتر بین مرکز و حاشیه، به طور فزایندهای در جنبههای زندگی فرهنگی، سیاسی و مذهبی دو امپراتوری، در زمانی تقریباً مصادف با 600 میلادی ادغام شدند. یکی از نتایج بسیار شاخص این روند شکلگیری میزان قابل توجهی از احساس تفوق، منزلت و اعتمادبهنفس در میان این گروههای عرب است که در فعالیتها و همچنین نگرش آنها نسبت به اربابانشان مشاهده میشود.
بخش اصلی این پژوهش ارائۀ تصویری متعادلتر و ظریفتر از جایگاه و چگونگی قرارگیری جفنیان و نصریان میان مضامین گستردهتر تاریخ عهد باستان متأخر در خاور نزدیک و همچنین در چارچوبهای تاریخی دیگر، مانند قدرت مرکزی و قدرتهای پیرامونی آن مثلاً روابط بین امپراتوریهای غالب و گروههای حاشیهای آنهاست. همچنین هدف دیگر این کتاب آن است که نشان دهد اهمیتیافتن برخی از جنبههای شکلگیری هویت عربهای مسلمان در دورههای بعد، از جمله ارتباط بین زبان عربی و طبقۀ ممتاز جامعه، ظاهراً ریشه در جهان رومی عهد باستان متأخر داشته است.
فصل مقدمۀ این کتاب، به طور خلاصه دربارۀ پیشزمینۀ اساسی فصلهای تحلیلی که در ادامۀ آن میآید، بحث مینماید؛ هر یک از این فصول بر یک جنبۀ خاص از رابطۀ رومیان با جفنیان و ساسانیان با نصریان و گهگاه حجریان و پادشاهی حمیری در جنوب بنا نهاده شده است. فصل دوم کتاب به جریان مسیحی شدن عربها در حاشیۀ امپراتوری روم و مشارکت آنها در چشمانداز مذهبی جهان عهد باستان متأخر میپردازد. این بخش نشان میدهد که بسیاری از ناظران معاصر با آن دوره چنین میپنداشتند که «تغییر دین» عربها، یک نیروی تمدنبخش و تحریککننده بود که میتوانست اقوام حاشیهای را به جهان نظاممند امپراتوری وارد کند. در خصوص تجربۀ جفنیان، فرامتن متفاوتی پدیدار میشود و شیوههای استفادۀ حاکمان جفنی از فرصتهایی را نشان میدهد که مسیحیشدن در اختیارشان قرار میداد؛ آنها با این شیوهها از مخاطراتی که ناگزیر همراه سیاستهای کلیسای روم بود پرهیز میکردند؛ اما در مقابل نصریان از ایجاد تعهد نسبت یک دین خاص خودداری میکردند.
فصل سوم پیشرفت سیاسی جفنیان و نصریان را از چند منظر از جمله ادغام بربرها در امپراتوری روم در عهد باستان متأخر مورد بررسی قرار میدهد. در این بخش همچنین مثال حجریان مرکز عربستان برای تأکید بر روندهای تحلیلشده به کار رفته است. این فصل نشان میدهد که چگونه حمایت دولت از افراد برجستۀ خاص قدرت سیاسی را حول خاندانهای منفرد متبلور میکرده است. در این فصل به شواهد ادبی، کتیبهای و برخی منابع باستانشناختی توجهی خاص شده که نشان میدهد چگونه جفنیها در دنیای نخبگان عهد باستان متأخر روم ادغام شدند. با این وجود این بخش نشان میدهد چگونه ادغام در دو امپراتوری یک نتیجۀ احتمالاً ناخواسته در ربع آخر قرن ششم میلادی به وجود آورد.
در فصل چهارم این سؤال بسیار مسئلهساز بررسی میشود که آیا زبان عربی پیش از ظهور اسلام و فتوحات مسلمانان در خاور نزدیک به عنوان شاخصی برای هویت قومی عمل میکرده است یا خیر؟ در این فصل شواهد مربوط به زبان عربی عتیق از جمله سه کتیبه به زبان عربی در قرن ششم و همچنین شواهدی از شعر شفاهی مورد بحث قرار گرفته است. همچنین در این بخش به کتیبۀ «نمارة» و عبارت مشکلسازش «ملک همۀ عربها» پرداخته شده است. در ادامه این موضوع مطرح شده که ظهور زبان عربی در کتیبههای نخبگان عرب، رواج شعر عربی و همچنین تکامل رسمالخط عربی پیش از اسلام، احتمالاً در موازات با رشد قدرت سیاسی گروههای نخبۀ عرب از جمله جفنیان به بهترین شکل درک میشود.
فصل پنجم کتاب در حقیقت پیشزمینهای برای نتیجهگیری این کتاب فراهم میکند. در این فصل دلایل متعدد تبعید جفنیان و اعدام آخرین رهبر نصریان تجزیه و تحلیل شده و نشان داده شده که چگونه استراتژیهای سیاسی سنجیدهشدۀ آنها که به طور مداوم آنها را در وضعیتی بینابینی قرار میداد، در نهایت باعث سقوطشان شد. این استدلال همچنین میان مباحث جاری گستردهتری در ارتباط با تداوم، تغییر، انهزام و زوال در عهد باستان متأخر جای میگیرد.
در فصل پایانی به ارزیابی مباحث مطرحشده پرداخته شده است. نویسنده در این فصل نشان میدهد اگرچه جفنیان و نصریان هر دو شرکتکنندگانی فعال در رابطهای پویا و دوطرفه بودند و توانستند فشارهای تحمیلشده از سوی امپراتوران متبوع خود را کنترل کنند، رومیان و ساسانیان بهناچار جلوی رشد طولانیمدت آنها را گرفتند و هر دو گروه عرب سرانجام مغلوب حوادیث شدند. با این حال ادغام یا اطاعت ناقص آنها مثلاً با عملکردن به عنوان توابع دو امپراتور و مبارزه در جنگهای ایشان در حالی که همزمان اهداف خود را نیز دنبال میکردند، به آنها حس داشتن هویتی قوی بخشید که عمدتاً از فعالیتهای سیاسیشان مایه میگرفت. سرانجام نویسنده نشان میدهد گرچه ممکن است جفنیان و نصریان متحدان نظامی مهمی نبوده باشند، اما روشن است که به عنوان افرادی که گاهی در دنیای مذهبی، سیاسی و فرهنگی عهد باستان متأخر مشارکت میجستند، نقشی اندک اما مهم درون رشتههای بیشمار درهمتنیدۀ قرن ششم و جهان اسلام که بعد از آن شکل گرفت، ایفا مینمودند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات