در جستجوی خردمندی: رسالاتی در باب اخلاق (124 نامۀ اخلاقی به لوسیلیوس)
در جستجوی خردمندی | |
---|---|
پدیدآوران | آنائیوس سنکا، لوکیوس (نویسنده) رئیسی، محمدصادق (مترجم) |
ناشر | کتاب پیام امروز |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1402 |
شابک | 4ـ2ـ94623ـ623ـ978 |
کد کنگره | |
در جستجوی خردمندی: رسالاتی در باب اخلاق (124 نامۀ اخلاقی به لوسیلیوس) تألیف لوکیوس آنائیوس سنکا، ترجمه محمدصادق رئیسی، کتابی است شامل بیست دفتر که در آخرین سالهای زندگی نویسنده به نگارش درآمده است. سنکا در این کتاب به فلسفه، تجربهها، شادیها و رنجهای خود اشاره میکند. سنکا این نامهها را خطاب به دوستش لوسیلیوس (دادستان وقت سیسیلی که دستی هم در نوشتن داشت» نوشته است. به تقریب میتوان گفت تاریخ نگارش این نامهها سالهای 63 تا 65 میلادی است.
ساختار
کتاب در سه دفتر به نگارش درآمده باشد.
گزارش کتاب
لوکیوس آنائیوس سنکا مشهور به سنکای جوان، اهل روم، فیلسوف رواقی، سیاستمدار، نمایشنامهنویس، معلم و مشاور پرقدرت و بانفوذ نرون بود. سنکا نیز همچون نویسندگان همعصر خود بهشدت تحت تأثیر هنر و ادبیات یونان قرار داشت و معتقد بود طبیعت معیاری است که انسان باید مطابق آن زندگی کند و به اصل برابری انسانها باور داشت. در جوانی به رم رفت و در آنجا به مطالعات فلسفی با استادانش آتالوس و فابیانس پرداخت. به سبب توان بالا در عرصۀ سخنسنجی و فن خطابه، به مجلس سنا راه یافت و در مدت حکومت کالیگولا از مقام و منزلت بالایی برخوردار شد. اما در سال 41 پ.م. به سبب محکومیت پرنسس جولیا لیویلاس، خواهر کالیگالونوس که به دلیل حسادت مسالینا متهم شده بود، از مقام خود برکنار و به کورسنا تبعید شد و تنها در سال 49 میلادی و بعد از هشت سال تبعید مورد عفو قرار گرفت و توانست به پایتخت رم بازگردد و با سفارش اگریپینا به امپراتور کلاودیوس توانست در نقش معلم، آموزگار و مشاور نرون جوان مشغول به کار شود و به تعلیم و تعلم امپراتور آینده اهتمام ورزد.
سنکا در جایگاه یکی از چهرههای اصلی فلسفۀ دورۀ امپراتوری روم از پایهگذاران اصلی فلسفۀ رواقی است که نوشتههای بسیاری از او در دسترس است و آثار او در دوران رنسانس از سوی بسیاری افراد شاخص بهویژه میشل دومونتنی مورد ستایش قرار داشت؛ یعنی به عنوان فردی و برجسته و بحثبرانگیز از دوران باستان مورد توجه بود. جستارهای اخلاقی او بر اساس آموزههای رواقیگری استوار است؛ در آن دوران در طبقۀ برتر جامعۀ روی رواقیگری فلسفۀ رایج و چارچوب اخلاقی غالب بود که بهویژه در سیاست نمود بسیار داشت.
او در دوران زندگی خود جستارهایی در مقولات مختلفی چون خشم، شفقت، منفعت، خداشناسی و... نوشته است. بسیاری از آثار فلسفی سنکا پس از مرگ او در دوازده کتاب با عنوان «گفتگوها» در باب مسائل اخلاقی و فلسفی گردآوری شدند. این کتاب شامل بیست دفتر است که در آخرین سالهای زندگیاش به نوشتن آن اهتمام ورزیده است. سنکا در این کتاب به فلسفه، تجربهها، شادیها و رنجهای خود اشاره میکند. سنکا این نامهها را خطاب به دوستش لوسیلیوس (دادستان وقت سیسیلی که دستی هم در نوشتن داشت» نوشته است. به تقریب میتوان گفت تاریخ نگارش این نامهها سالهای 63 تا 65 میلادی است.
ساختار این اثر طبق نظر بیکن، بیشتر مجموعهای جستارهاست تا نامه. مخاطب غالباً با اسم ذکر میشود؛ اما هویت وی در درجۀ دوم اهمیت مقصود اصلی قرار دارد. در مقام نمونه زبان در آغاز نامۀ 75 ممکن است فرد را به این گمان درافکند که این نامهها پیدرپی و شتابزده نوشته شدهاند؛ اما همنشینی بیشائبۀ کلمات اثرگذار، توازن سبک و تفکر و تلاش مستمر پشت آن نشان میدهد که زبان تلخ و درشت آن متأثر از سادگی و بیپیرایگی رساله است.
ساختار یکایک نامهها جالب و پرکشش است. یک حقیقت مسلم، نظیر ذکری از یک ناخوشاحوالی، یک سفر دریایی یا زمینی، رویدادی مثل ماجرای تونل ناپل، یک ضیافت کوتاه یا یک دورهمی دوستانی که دربارۀ مسائلی پیرامون افلاطون یا ارسطو یا اپیکور بحث میکنند، اینها عواملی هستند که در خدمت توجیه واکنشهایی میباشند که در ذیل میآیند. پس از چنین مقدمهای نویسنده درونمایهاش را مطرح میکند؛ او موضوعات مجردی نظیر انزجار از مرگ، ارادۀ مصمم خردمندان یا خصلت خیر متعالی را به بحث میکشاند.
درمجموع با ملاحظۀ ساختار نامهها این کتاب را میتوان کتاب راهنمای سودمند و ثمربخش دانست؛ کتابی سرشار از متنوعترین و جالبترین نکتهها. ارزش خواندن هوشمندانه و مطالعات فرهنگساز به گونۀ چشمگیری در نامههای 2 و 88 به لوسیلیوس ارائه میشود. سنکا با تعریف مطالعات والاتر موافق است که «اینها هیچ ارجاعی به سودمندی صرف» ندارد. شأن پیشۀ سخنور (نامۀ 40 و 114) نگاه بازرگان خودساختهای را نشان میدهد که به نظر میرسد به نمایش خطمشی سیاسی گرایش دارد.
البته رسالات همچنین دربرگیرندۀ گونههای متداول ادبی است که هر رقعهنویس یونانی خود را مقید به نگارش آن میدانست. نوعی سنت تسلیبخش؛ آکنده از درونمایۀ دوستی است؛ نطقهایی از قول دیگران پیرامون فلسفه که از افلاطون و ارسطو و تئوفرستوس اقتباس ادبی شدهاند و مشخصاً ستایشهایی از چند ریشسفید برجسته که با عارضههای جسمانی دست به گریباناند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات