دارالفنون
دارالفنون | |
---|---|
![]() | |
پدیدآوران | تکمیلهمایون، ناصر (نویسنده) |
ناشر | دفتر پژوهش های فرهنگی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1397 |
شابک | 5ـ425ـ379ـ964ـ978 |
موضوع | دار الفنون |
کد کنگره | DSR ۱۳۸۶/ت۸د۲ ۱۳۹۷ |
دارالفنون تألیف ناصر تکمیلهمایون، تأسیس مدرسۀ دارالفنون یکی از پدیدههای فرهنگی چشمگیر در تاریخ معاصر ایران است. این امر تاریخی در پی شرایط خاصی به ظهور رسید که شناخت آن ضروری به نظر میرسد.
ساختار
کتاب در چهار فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
تأسیس مدرسۀ دارالفنون یکی از پدیدههای فرهنگی چشمگیر در تاریخ معاصر ایران است. این امر تاریخی در پی شرایط خاصی به ظهور رسید که شناخت آن ضروری به نظر میرسد. نظام سنتی آموزش و پرورش ایران در ردههای گوناگون اجتماعی تا پایان قرن نوزدهم کارایی خود را حفظ کرده بود و متعلمان از روزگار کودکی و آموزش در مکتبخانهها تا دوران جوانی تعلم در مدرسه، از این نظام تاریخی برخوردار میشدند.
از اوایل قرن نوزدهم میلادی و زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار که همزمان با امپراتوری ناپلئون بناپارت در فرانسه بود، توجه دنیای غرب به سوی مشرقزمین بیشتر جلب شد و کارگزاران سلسله قاجاریه نیز در پی آن روابطی را که ایران از زمان صفویه با مغربزمین پیدا کرده بود، گسترش دادند.
در دورۀ پادشاهی فتحعلیشاه، جنگهای ایران و روس رخ داد که با شکست ایرانیان و از دست دادن بخشهای زیادی از ایرانزمین همراه بود. آن شکست دردناک و فزون بر آن پیدایش نوعی «احساس همبستگی ملی» در جامعه باعث شد که دولتمردان دلسوز و فرهیختگان آن روز همانند عباس میرزا نایبالسلطنه و میرزا عیسی قائممقام فراهانی در پی علت اصلی شکست ایرانیان باشند که همانا بیخبری از دانشها و فنون آن روزگار بود. نخستین اقدام آنان از سال 1231 قمری بدینسو، اعزام دانشجو برای دانشاندوزی به اروپا، بهویژه کشور فرانسه و انگلیس بود؛ اما آنسان که انتظار میرفت این امر سودمندی فرهنگی زیاد به بار نیاورد و مدیران جامعه را بر آن داشت تا نهادهایی را پدید آورند که بتوانند مبدع و مولد نظام آموزش ملی در جامعه باشند که برجستهترین سیاستمداری که به این امر عنایت ورزید، میرزا تقیخان امیرکبیر بود. به همین دلیل شناخت آن مرد بزرگ تاریخ ایران، علت و چگونگی تأسیس نخستین مدرسۀ عالی جدید را روشن میکند.
در این کتاب از فضای مدرسه و دگرگونیهای آن، وظایف آموزشی و کارکردهای نهاد مزبور و نظام اداری مدرسه (معلمان، مدرسان و دانشجویان) و استمرار زمانی آن سخن به میان آمده است و واپسین تحرکات علمی و آموزشی آن، کم و بیش به محک شناخت نزدیک خواهد شد.
فصل یکم کتاب در مورد امیرکبیر، صدراعظم ایران است. ایران از دورۀ سلطنت فتحعلیشاه و محمدشاه قاجار در مسیر دگرگونی قرار گرفت و با اخباری که مردم از پیشرفتهای غربیان از طریق ترجمه مجلات، روزنامهها، کتابهای خارجی و گفتوگو با شخصیتهای اروپایی دریافتند، بیشوکم رموز پیشرفت اروپا و عقبماندگی خود را دانستند. میرزا تقیخان امیرکبیر که میتوان او را بنیانگذار واقعی دارالفنون و آموزشهای جدید در ایران دانست، زادۀ آن دورۀ تاریخی بود.
فصل دوم در مورد کالبد و فضای مدرسه است. کوشش امیر کبیر بر این بود که مدرسه در محل مناسبی که از ارگ سلطنتی فاصله زیاد نداشته باشد، بنا گردد تا مردم بتوانند با آن نهاد فرهنگی ارتباط مستقیم داشته باشند. در شمال شرقی کاخ گلستان، (بین دو خیابان الماسیه و ناصریه) زمین نسبتاً وسیعی وجود داشت که متعلق به سربازخانه بود و گاه در آن سان قشون انجام میشد. امیرکبیر بنای ساختمان مدرسه را در این مکان به مصلحت دانست و خود نیز بر کارهای ساختمانی و معماری آن نظارت مستقیم داشت و حاکم تهران بهراممیرزا (دومین پسر عباس میرزا) را مأمور مراقبت و نظارت بر درالفنون کرد.
مدرسۀ دارالفنون بر پایۀ نیاز جامعه به علم و هنر و فنون جدید پدید آمد. تحصیلات جدید به سبک اروپایی بهویژه در دو رشتۀ پزشکی و امور نظامی مورد توجه خاص بود هر چند در وقایعاتفاقیه آمده است که «به جهت تحصیل و تعلیم و تعلم هر فنی دارالفنون ایجاد گردید و منظور اعلیحضرت پادشاهی این است که اطفال این دولت علیه بعضی علوم را که در این دولت متداول نیست فراگیرند و آموخته شوند». بدیهی است که ایجاد چنین نهادی نو و بیسابقه به لحاظ کارکردهای آموزشی و ساختارهای اجتماعی و اداری با مسائل گوناگون روبهرو بود که در فصل سوم به آن پرداخته شده است.
موضوع فصل چهارم، مدیریت مدرسه است. دارالفنون با امید فراوان اهل فرهنگ و آموزش و پرورش افتتاح شد و کارهای علمی و آموزشی خود را آغاز کرد. در آن سالهای امیدبخش، استادان برجستۀ ایرانی و اروپایی با تلاشهای خود شرایط مناسب تحصیلی را فراهم آورده بودند و دانشآموزان با شوق و ذوق تمام به فراگیری علوم و فنون جدید میپرداختند. قدرت حکومتی با آن که در زمان تأسیس دارالفنون مخالفتهای زیادی از خود نشان نداد و از مدرسه بازدید و پاداشهایی به معلمان و محصلان اهدا میکرد، اما همواره در این اندیشه بود که اگر این مدرسه رونق و توسعه پیدا کند و فارغالتحصیلات روشناندیش از آن بیرون آیند، نهاد سلطنت استبدادی در معرض آسیبپذیری قرار خواهد گرفت. به همین دلیل توطئهها و کارشکنیهای زیادی در امور تحصیلی و اجرایی دارالفنون پدید میآورد که حرکت علمی و متناسب را سلب میکرد و دارالفنون را دگرگون میساخت.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات