خاندان صفویه: دگردیسی و پیامدهای ویرانگر
خاندان صفویه: دگردیسی و پیامدهای ویرانگر تألیف عباسقلی غفاریفرد، نویسنده در این کتاب، نگرشی دگرگونه و تا حد امکان روشنگرانه و روشنبینانه به تاریخ صفویه انداخته است و در قالب تاریخنگاری نقدمحور و به شیوههای خردهبینانه تاریخ این سلسله را بررسی میکند.
| خاندان صفویه: دگردیسی و پیامدهای ویرانگر | |
|---|---|
| پدیدآوران | غفاریفرد، عباسقلی (نویسنده) |
| ناشر | نگاه |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1403 |
| شابک | 3ـ482ـ267ـ622ـ978 |
| کد کنگره | |
گزارش کتاب
بازنویسی تاریخ ایران از آن رو بایاست که بیشتر به داستانپردازی و ظاهر گزارش پرداخته و به درون و حقیقت آن توجه چندانی نکرده است. درحالیکه مغول پس از یورشهای نخستین و پایان خونریزی و کشتار و ویرانی، خود در فرهنگ و تمدن ایرانی مستحیل شد و خود از مبلغان این فرهنگ و تمدن شد و در پیشرفت و گسترش آن بسیار کوشید و شاهکارهای معماری و ادبی و هنری رو به شکوفایی نهاد. تاآنجاکه گورکانیان هند بزرگترین مشوقان و پناهدهندگان شاعران و هنرمندانی شدند که از خودکامگی و دشمنان شاهان صفویۀ محبوبالقلوب ایران به هند میگریختند و هند به مرکزی برای شکوفایی ادب و هنر ایرانی و زبان فارسی تبدیل شد و دو شاعر پرآوازۀ جهانی ایران یعنی سعدی و حافظ بازده همان روزگار مغول بودند و پادشاهان صفوی کاری کردند که از روزگار آنها به بعد، هیچ دانشمند و شاعر و فیلسوف و پزشک ایرانی در سطح جهانی پرورش نیافت و نامهای بزرگی چون بزرگمهر حکیم، برزویۀ طبیب، ابن مقفع، ابوعلی سینا، رازی، خوارزمی، خیام و... به رؤیایی بدل شدند.
علم و فلسفه و عرفان بر اثر ضدیتی که شاهان صفوی با آنها داشتند، بیبها شد؛ تاآنجاکه دختر شاه صفی مدرسهای در اصفهان ساخت و در وقفنامۀ آن تأکید کرد که در این مدرسه نباید حکمت و علوم عقلی و کتابهایی مانند شفا، اشارات، حکمة العین و شرح هدایه و مانند آنها تدریس شود. کار تحجر و ضدیت با خردوردزی و آزاداندیشی و اجتهاد به جایی رسید که مذهب اخباری رواج کامل یافت و حکما و عرفا و حتی فقیهان اصولی در معرض اتهام و تکفیر و تفسیق قرار گرفتند.
در پادشاهی صفویه سه عامل مهم دست به دست دادند تا این سلسله به مشروعیتی بزرگ دست یابد: مرشدی کامل، حق الهی پادشاهان باستانی ایران، انتساب دروغین به سیادت و ادعای نمایندگی امام دوازدهم شیعیان. مرشدی کامل، روزگار طریقت را دربر میگرفت، هرچند ماهیت آن در درازای این مدت یکدست نبود. از روزگار شیخ صفیالدین تا روزگار شیخ جنید، مرشدی تا اندازۀ زیادی رنگ معنوی داشت؛ اما از روزگار شیخ جنید تا روزگار شاه اسماعیل اول، گذشته از صبغۀ طریقتی، ریاست سیاسی و نظامی فرقه را هم دربر گرفت. حق الهی پادشاهان صفوی به ایران باستان برمیگشت که بنا بر آن پادشاهان باید از تخمۀ شاهان باشند که فره یا فروهر ایزدی با آنها بوده و اگر از این تخمه نبودند، سلطنتشان فاقد مشروعیت میشد. عامل سوم هم ادعای دروغین سیادت و نیابت امام دوازدهم شیعیان بیشتر به روزگار شاه تهماسب اول مربوط است که به او وانمود کردند برای داشتن مشروعیت در حکومت شیعی بهتر است صفویه از نسل ائمه قلمداد شوند.
نویسنده در این کتاب، نگرشی دگرگونه و تا حد امکان روشنگرانه و روشنبینانه به تاریخ صفویه انداخته است و در قالب تاریخنگاری نقدمحور و به شیوههای خردهبینانه تاریخ این سلسله را بررسی میکند. بر این اساس، تاریخ صفویه از روزگار فیروزشاه تا شاه سلطان حسین بررسی شده است. نویسنده نوشتار خود را با بررسی ریشه و تبار صفویه آغاز کرده و سپس در ادامه روزگار شیخ صفیالدین، شیخ صدرالدین، خواجه علی، شیخ ابراهیم مشهور به شیخ شاه، شیخ جنید، شیخ حیدر و سپس شاهان صفوی را به ترتیب بررسی و تحلیل کرده است. [۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات