حکایتهای کوچک: خاطرات پراکنده از دورۀ قاجار
حکایتهای کوچک: خاطرات پراکنده از دورۀ قاجار | |
---|---|
پدیدآوران | سالور، حسینقلی (نویسنده)
بیانی، بهمن (مصحح) عبدامین، مجید (مصحح) |
ناشر | خانۀ فرهنگ و هنر مان |
مکان نشر | ساری |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 0ـ8ـ92595ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
حکایتهای کوچک: خاطرات پراکنده از دورۀ قاجار تألیف حسینقلیمیرزا عمادالسلطنه، به تصحیح بهمن بیانی، مجید عبدامین؛ این کتاب دربرگیرندۀ حکایاتی است که شاهزاده حسینقلیمیرزا عمادالسلطنه برای آموزش و پیشرفت در خواندن و نوشتن همسرشان، زیورالملوک خانم به گونۀ حکایات کوتاه و انتقادی از سلاطین قاجار و رجال آن عصر و اوضاع زمانه به رشتۀ تحریر درآورده است.
ساختار
حکایتهای کتاب در دو دفتر نگارش یافته است.
گزارش کتاب
یکی از سنن رایج در دورۀ قاجاریه این بود که شبها خانواده دور هم جمع میشدند و بزرگ جمع به بیان اشعار شعرای ایرانی همچون فردوسی، حافظ، سعدی یا دیگر شعرای نامدار میپرداخت؛ همچنین خواندن کتابهای پندآمیز و قصه مانند «هزارویکشب»، «کلیله و دمنه»، «رموز حمزه»، «امیرارسلان» و این قبیل داستانها برای سرگرمی و گوشزدهای لازم به فرزندان از مشغولیات و الزامات زندگیهای آن عصر بود.
این کتاب دربرگیرندۀ حکایاتی است که شاهزادۀ عالم و نکتهسنج حسینقلیمیرزا عمادالسلطنه برای آموزش و پیشرفت در خواندن و نوشتن همسرشان، زیورالملوک خانم به گونۀ حکایات کوتاه و انتقادی از سلاطین قاجار و رجال آن عصر و اوضاع زمانه به رشتۀ تحریر درآورده است.
عمادالسلطنه پسر بزرگ شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله پسر محمدشاه قاجار و برادر ناتنی ناصرالدین شاه قاجار بود. وی در سال 1285 قمری متولد و در سال 1311 شمسی در تهران درگذشت و بنا بر وصیت شفاهی جنازۀ او در امامزاده علی(ع) اوین دفن شد. او در سال 1304 قمری از ناصرالدین شاه لقب عمادالسلطنه گرفت. وی در طول حیات خود چند بار به حکومتهای مختلف منصوب شد و همچنین در بیشتر اوقات در جایگاه نایب الحکومه از طرف پدر خود به امور حکومتی اشتغال داشت. وی شاهزدهای اهل قلم و ادیب بود؛ از او آثار قلمی چندی برجای مانده است؛ همچنین از پیشگامان صنعت ترجمه در تئاتر ایران است.
بیتردید افرادی مانند شاهزاده عمادالسلطنه که هم وسعت علمی زیاد هم آشنایی کامل به زبان فرانسه داشت، این امکان برایش مهیا بود که به غیر از کتابهای فارسی، از منابع، مجلات و رمانهای خارجی نیز بهره گیرد و خانوادۀ خود را از این بحر دانش سیراب سازد؛ همچنین این اشخاص به دلیل نزدیکی با دربار و شاهزادگان و وسعت معاشرتی که به سبب انتساب به خانوادۀ سلطنت داشتند و نیز اشتغال به مناصب حکومتی و حضور پیوسته و مستمر در جمع اطرافیان پادشاه و بزرگان این دوره، این امکان برایشان فراهم بود تا در جمع خانواده، به شرح و تفصیل اتفاقات روزمره و وقایع پیش آمده در طول مدت حضور در محل حکومت یا شرح مسافرتهای خود که به همراه شاه و اردوی سلطنتی صورت میگرفت، بپردازند.
در این مجموعه خاطرات که توسط شاهزاده عمادالسلطنه با عنوان کلی «حکایتهای کوچک» تحریر و جمعآوری شده، نویسنده ضمن بیان برخی احوالات شخصی و گزارشهایی از وضع اجتماع، مراسم و امور زندگانی مانند وضعیت حمامهای آن عهد و شرح اجرای مراسم روز نهم ربیعالاول، اطلاعات دستاول و گاهی انتقادی از اتفاقات مرتبط با دورۀ قاجار و بهویژه احوالات پادشاهان قاجار را ارائه کرده است. در بسیاری از این حکایات خود عمادالسلطنه در صحنه حاضر بوده و بدون واسطه به شرح ماجرا میپردازد و در مواردی نیز با یک واسطه به شرح واقعه پرداخته است؛ همچنین برخی حکایات تنها جنبۀ پندآموزی دارند و الزاماً بیان حقیقت تاریخی نیست، مانند آنچه در حکایت 109 دربارۀ بادمجانخوردن فتحعلی شاه قاجار آورده است.
نکتۀ قابل توجه اینکه تقریباً تمام مطالبی که در ارتباط با ناصرالدین شاه بیان شده است، به همین شکل یا با کمی تفاوت در «روزنامۀ خاطرات ناصرالدین شاه» نیز وجود دارد و این نکته بر میزان صحت گفتههای عمادالسلطنه میافزاید. همچنین مزیت دیگر این کتاب بیان مطالبی است که در دیگر متون برجایمانده از آن دوران قابل دسترسی نبوده و از این نظر اهمیت آن را دوچندان میکند؛ زیرا برای نقد و بررسی و تحلیل تاریخ دوران پادشاهی قاجار به غیر از متون درباری و روزنامههای خاطرات شاه و اطرافیان که تنها به بیان مطالب مؤید اعمال و افعال پادشاهان و رجال عصر میپردازند، وجود چنین مطالبی که از زاویهای دیگر و با نگاهی انتقادی به افعال شاه و اطرافیان وی نظر داشته بسیار حائز اهمیت است.[۱]
پانويس