حماسه‌ی بهمن‌شاه‌نامه

    از ویکی‌نور
    حماسه‌ی بهمن‌شاه‌نامه
    حماسه‌ی بهمن‌شاه‌نامه
    پدیدآورانبیغمی، محمد بن احمد (نویسنده)

    جعفرپور، میلاد (مصحح و محقق)

    اسماعیلی، حسین (مصحح و محقق)
    ناشرعلمی و فرهنگی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1397
    چاپاول
    شابک0ـ328ـ436ـ600ـ978
    موضوعنثر فارسي - قرن 9ق.

    داستانهاي فارسي - قرن 9ق. داستان‌هاي حماسي فارسي

    ايران -- تاريخ -- دوران اساطيري و افسانه‌اي -- کيانيان -- داستان
    کد کنگره
    ‏1397 201د / 5688 PIR

    حماسۀ بهمن‌شاه‌نامه (ادامۀ روایت داراب‌نامه، مجلد چهارم) بر اساس نسخۀ کتابخانۀ وین اتریش منسوب به محمد بیغمی، با تصحیح و تحقیق میلاد جعفرپور و حسین اسماعیلی، بهمن‌شاه‌نامه مشتمل بر گزارش دلاوری‌ها و رویدادهایی است که بر سر بهمن بن فیروزشاه و فرزندش اشک بن بهمن در ممالک جنوبی و غربی افرنجیه، افریقیه، قسطنطنیه و صقلیه و یمن می‌گذرد. این هر دو از نوادگان داراب فرزند بهمن فرزند اسفندیارند.

    ساختار

    کتاب در سه فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    بهمن‌شاه‌نامه بخش سوم و مجلد چهارم از «داراب‌نامه‌»‌ای است که نخست بار، در دو جلد و به سعی جاودان مرحوم استاد ذبیح‌الله صفا و بخش دوم آن با عنوان «فیروزشاه‌نامه» به پایمردی مرحوم استاد ایرج افشار و آقای مهران افشاری منتشر شده است.

    این بخش مشتمل بر گزارش دلاوری‌ها و رویدادهایی است که بر سر بهمن بن فیروزشاه و فرزندش اشک بن بهمن در ممالک جنوبی و غربی افرنجیه، افریقیه، قسطنطنیه و صقلیه و یمن می‌گذرد. این هر دو از نوادگان داراب فرزند بهمن فرزند اسفندیارند.

    «داراب‌نامه» در واقع عنوانی صحیح برای کوده‌ای عظیم از اخبار و روایات خاندان پادشاهی داراب می‌تواند بود که احتمالاً بخش اعظم، ولی خلاصه‌شدۀ آن تحت عنوان «داراب‌نامۀ» طرسوسی به جا مانده و حدس زده می‌شود که بخش‌های متروک دیگر میز با عنوان «داراب‌نامه، فیروزشاه‌نامه و بهمن‌شاه‌نامه» توسط محمد بیغمی، ولی از روی روایت‌های عربی گردآوری، ترجمه و تدوین شده و به دست مخاطبان رسیده و با قیاس شواهد به دست آمده در آثار طرسوسی و «داراب‌نامۀ» ترجمان بیغمی، راوی حقیقی روایت ترجمه‌شدۀ بیغمی به احتمال کسی جز ابوطاهر طرسوسی نخواهد بود. شوربختانه دنبالۀ روایت طولانی «داراب‌نامه»، در بخش «بهمن‌شاه‌نامه» نیز همچنان ناتمام برجای مانده و بایسته است که در پی بخش یا بخش‌های پایانی این روایت متین بود.

    نسخۀ منحصربه‌فرد بخش سوم «داراب‌نامه» با عنوان «داستان بهمن‌شاه» به شمارۀ (Mixt 229) محفوظ در کتابخانۀ وین اتریش، 116 برگ (برابر با 231 صفحه) دارد و متن هر صفحه دُرون فضای جدولی مثنی به حاشیۀ برونی آبی و درونی طلایی‌رنگ قرار گرفته است. در هر صفحۀ 25 سطری از این نسخه، متوسط بین 550 تا 600 کلمه کتابت شده است. در صفحۀ سوم نسخه به خطی متفاوت نوشته شده: «فی سنۀ 1171 هجری صاحب و مالک میکل (مایکل) ترجمان دوبره ونیک». مشخص نیست که آیا این تاریخ به سال شروع یا اتمام کتابت نسخه اشاره دارد یا به سال خرید نسخه. پس از آخرین برگ از متن روایت نیز، در صفحه‌ای کتابت شده: «قد تملک هذا الکتاب سَرِبوابین درگاه عالی سلیمان فرزندی مصطفی عاصف سنۀ 1171».

    بهمن‌شاه بن فیروزشاه پس از جدایی از پدر و سرگردانی در جزایر و مقابله با دیوان، شیران، جادوان و دشمنان و کمک به شاهانۀ پری، به وصال خورشیدچهر می‌رسد و کمی بعد در غیبت بهمن‌شاه، اشک خسروان زاده می شود. پس از آن، اشک خسروان توسط عیاران ربوده شده و مدتی را پریشان در اسارت به سر می‌برد و در این بین به سروقامت، شاهدخت شمارش‌شاه دل می‌بازد. ملک‌بهمن در سرزمین بربر بر سر دفاع از خویشان مادرش، گهر تاج شاهدخت فیدوس بربری، با پهلوان‌بانویی به نام شماخه در باعیّه می‌ستیزد و بر اثر خیانت یکی از نزدیکانش مدتی را سرگردان در اقالیم افرنجیّه، افریقیّه، قسطنطنیّه و صقلیّه به سر می‌برد و با یک پری در هیئت ببری رویینه‌تن، جهان‌سوز جادو و دیوی روبه‌رو شده، آنان را از پای در می‌آورد. طی این مدت، بهمن‌ زرین‌قبا پس از سال‌ها به گلبوی می‌رسد، فیروزشاه و تمامی سرداران همراه او به توطئۀ دارا فرزند طمروسیه، برادر ناتنی فیروزاه، هلاک می‌شوند. زن و دختر فیروزشاه مهلقای پری و پری‌پیکر، از لشکر دیوان شکست خورده و به شهنشاه پری، پدر شاهانه پناه می‌برند و روایت در پایان این مجلد، با سوگند خون‌خواهی بهمن‌شاه، اردوان و شیرزاد از دارا، آبستن نبرد داخلی بزرگی میان ایرانیان شده، حال آن که زمزمۀ حملۀ اسکندر مقدونی نیز به گوش می‌رسد.

    هر چند دست‌نویس‌های متقدم موجود داراب‌نامه مربوط به سده نهم قمری است؛ اما به نظر مصححین اصالت این روایت به سده ششم بازمی‌گردد. مطابق با دلایلی که در مقدمه ذکر شده است، داستان‌پرداز حقیقی روایت داراب‌نامه، ابوطاهر طرسوسی است و آن بخش از داراب‌نامه‌ای که امروز از ابوطاهر منتشر شده، خلاصه‌ای ناقص از روایت اصلی داراب‌نامه بوده و متن آن انتقادی و نهایی نیست و با سایر نسخ موجود مقابله نشده است، با وجود این افتادگی‌های بسیاری هم دارد که بر دیده اهل تحقیق پوشیده نمانده است. بخش‌هایی هم که ذیل عنوان صحیح داراب‌نامه اما منتسب به محمد بیغمی ـ که احتمالاً اهل تبریز بوده ـ منتشر شده، مطابق با اقرار شخص او، قسمت‌های پراکنده‌ای از داراب‌نامه طرسوسی به زبان عربی بوده که بیغمی بر ادب فارسی منت نهاده و ابتدا آنها را گرد آورده و سپس به نثری دلکش از تازی به پارسی برگردانده است. ارتباط بسیار نزدیک محتوای هر دو بخش مذکور، افتادگی‌های داراب‌نامه طرسوسی که اغلب با ترجمه بیغمی کامل می‌شود و شباهت گزارش بخشی از رویدادهای ترجمه بیغمی با «حماسه قران حبشی» از جمله دلایلی است که مصحح را به این نظر رهنمون کرده است.[۱]


    پانويس

    1. پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها