منشی‌ کاشانی، حسینعلی

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از حسینعلی منشی کاشانی)
    NUR46405.jpg
    نام
    نام‌های دیگر
    نام پدر محمدصادق
    متولد 1271ش
    محل تولد کاشان
    رحلت آبان 1349ش
    اساتید
    برخی آثار دیوان حسینعلی منشی کاشانی
    کد مؤلف AUTHORCODE46405AUTHORCODE

    حسینعلی منشی کاشانی (1256 یا 1271 -‌ آبان 1349ش)، شاعر، ادیب کاشانی. متخص به منشی، او در شاعری، به سبک سلمان ساوجی – شاعر مشهور قرن هشتم هجری - ‌علاقه داشت.

    محمود منشی (1303-1364ش) نویسنده، روزنامه‌نگار، شاعر و قصیده‌سرای توانای معاصر فرزند ایشان است.

    زمان و مکان تولد، خانواده

    ذکائی بیضایی در تذکره «خوان نعمت»، درباره وی می‌نویسد: حسینعلی منشی کاشانی در شهر کاشان به سال 1271ش، به دنیا آمد و نام پدرش محمدصادق بود. پدرش تاجر بود. در کودکی او، پدرش از دنیا رفت و در آغوش تربیت دایی‌اش حسن ناصری قرار گرفت. از میان فرزندانش، محمود منشی، مانند پدر، شاعر و اهل ادب است. در تاریخ ولادتش سخن دیگری هست که در بخش وفات، ذکر می‌شود.

    مرحوم ناصری به ادبیات عربی و فارسی آشنا بود و از جمله شعرای معروف کاشان بشمار می‌رفت. او به گفتن قصیده بیش از غزل راغب بود و قصیده را به شیوه شاعران کهن می‌سرود[۱].

    سال‌های ابتدایی آموزش

    حسن ناصری، که سرپرستی حسینعلی را پس از فوت پدرش به‌عهده گرفته بود، او را به مکتب – که وسیله سوادآموزی در آن دوران بود - ‌فرستاد و وی آنچه معمول زمان بود از قرآن و فارسی و سیاق و حساب فراگرفت و پس از آن به راهنمایی مرحوم ناصری، در مدرسه شاه کاشان که به فرمان فتحعلی‌ شاه قاجار ساخته شده و بنایی وسیع و عالی است و در آن زمان از مقدمات تا دوره اجتهاد در آن تدریس می‌شده است، رفت و در آنجا صرف و نحو و منطق آموخت و سپس روانه بازار شد[۲].

    مشاغل

    پس از مدتی که در بازار بود، به‌تدریج راه و رسم کار را یاد گرفت و مانند پدرش به تجارت پرداخت، ولی چون همواره دایی‌اش را مشغول گفتن شعر و مطالعه کتاب‌های ادبی می‌دید، او هم به شعر و شاعری مشغول شد و از مرحوم ناصری عروض و قافیه و رموز سخن‌سرایی را آموخت[۳].

    منشی سالیانی به تجارت و در کنار آن به شاعری اشتغال داشت تا وقتی معارف نوین در ایران آغاز شد؛ مدارس جدید تأسیس شد و روش آموزش و پرورش کلاسیک پدید آمد. وی مانند تمام روشنفکران و ترقی‌خواهان در سراسر ایران به‌سوی معارف جدید کشیده شد و در مدارس تازه‌تشکیل‌شده، به تدریس فارسی و عربی و آموزش صرف و نحو مشغول شد و از تجارت کناره گرفت و به معلمی روی آورد. او از فرهنگیان قدیم ایران بشمار می‌رفت و سالیان دراز در دبیرستان‌های کاشان به نوباوگان شهرش، کاشان، ادبیات فارسی و عربی می‌آموخت. وی به معلمی علاقه‌مند بود و این کار را با دقت و مهارت و دانایی و بینایی انجام می‌داد. او از نظر تعلیم و تربیت، حق بزرگی بر گردن نسل معاصر کاشان دارد[۴].

    شعر او

    حسینعلی منشی، خارج از دایره کار روزانه خود در مدارس، در محافل ادبی و انجمن‌های شعر و شاعری، رموز سخن‌دانی و دقایق شعرشناسی را به کسانی که به این مکتب درآمده بودند، با نهایت صمیمیت می‌آموخت.

    او در شاعری، به سبک سلمان ساوجی – شاعر مشهور قرن هشتم هجری -‌ علاقه داشت؛ دیوان او را زیاد خوانده بود و کوشش می‌کرد ممدوحین و هرکسی را که سلمان به‌مناسبتی از او نام برده، بشناسد. سعی می‌کرد هر کتاب و نوشته‌ای را که می‌شنید مطلبی درباره سلمان دارد به دست آورد و مطالعه کند.

    کیوان‌سمیعی در مقدمه‌ای که بر دیوان حسینعلی منشی کاشانی دارد، می‌نویسد: «زمانی به ایشان عرض کردم شما که این اندازه راجع به اشعار و حالات سلمان ساوجی علاقه دارید و مطالعه کرده‌اید، خوب است کتابی در این موضوع بنویسید! اما او به کار نویسندگی و تألیف کتاب مایل نبود».

    بااینکه بیشتر، راغب به گفتن غزل بود، گه‌گاه، قصیده هم به‌مناسبتی می‌گفت و از قصاید جالب او یکی آن است که در وداع کاشان هنگام سفر به سال 1348ش، گفته است. در آن از مناظر زیبا و مفاخر شهر خود یاد کرده، از علما، شاعران، نقاشان، صنعتگران، قالی‌بافان و ورزشکاران سخن به میان آورده و نام بعضی را برده و چون به بافندگان رسیده است، اسامی پارچه‌هایی را ذکر کرده که در آن شهر بافته می‌شده؛ مانند: زربفت، تافته، ختایی، مشجر، خاقانی، خارا، مخمل، قصب، دارایی[۵].

    سجایای اخلاقی

    منشی، علاوه بر مزایای ادبی، دارای محسنات اخلاقی متعددی بود که همه از سرشت پاک او حکایت می‌کردند. او به راستی و درستی میان مردم معروف و در خدمت خلق کوشا بود. در معارف‌خواهی و اشاعه علم و فضیلت بین مردم، به‌ویژه نوجوانان و جوانان سعی وافی مبذول می‌داشت و در این راه راحتی خود را فدای ترقی ابنای نوع می‌کرد. وقتی برای ریاست دبیرستان دخترانه کاشان دنبال شخصی آگاه، دانا، کاردان، خوش‌نام و صالح بودند، مردم کاشان یک‌صدا منشی را نامزد کردند و در زمانی که نیازمند استراحت و آسایش بود، این کار را پذیرفت. خود در همان اوقات ضمن قطعه‌ای چنین سرود:

    گواهی داد شهری اندرین کار همه بر پاکی دامان منشی
    نخست آزاد بود و گشت اشغال کنون هر ساعت و هر آن منشی
    مدام از بهر انجام وظیفه است همه چشم و دل و ارکان منشی

    فرهنگیان کاشان به او لقب «پدر فرهنگ کاشان» داده بودند و عنوانی به‌جا و خالی از هرگونه مبالغه بود[۶].

    پایان عمر و وفات، مزار، مدت عمر

    در چند سال پایان عمرش، گاه در کاشان و گاه در تهران به سر می‌برد و با وجود پیری و فرسودگی در تهران اغلب با اهل فضل و ادب معاشرت می‌کرد و در انجمن‌های ادبی شرکت می‌نمود.

    منشی در چهاردهم آبان 1349ش، در تهران وفات یافت و روز بعد، جنازه‌اش به‌وسیله بستگان به کاشان حمل و در گورستان «دشت افروز» در مقبره خانوادگی دفن گردید. در مراسم هفتمین روز درگذشت او عده‌ای از شعرا و فضلای تهران که به همین قصد به کاشان رفته بودند، شرکت کردند. شعرای کاشانی و تهرانی بر سر مزارش مرثیه خواندند و سخنرانان در تجلیلش به سخنرانی پرداختند[۷].

    در شرحی که به‌مناسبت هفتمین روز درگذشت منشی در روزنامه کیهان چاپ شده بود، مدت عمرش را نود سال ذکر کرده بودند، اما بر اساس اطلاعات خانوادگی و اظهار نظر دختران آن مرحوم که توسط ناصر گلشن (مسئول انتشارات تالار کتاب) در اختیار کیوان‌سمیعی قرار داده و او در مقدمه دیوان حسینعلی منشی متذکر شده، مدت عمر منشی 93 سال خورشیدی بوده است. با توجه به این مسئله، تاریخ تولدش که در تذکره «خوان نعمت» ذکایی بیضایی، 1271ش، ذکر شده، دقیق و خالی از مسامحه نیست؛ زیرا با این حساب، عمرش 78 سال خواهد شد و اگر بخواهیم سال وفاتش را با 93 سال عمرش تطابق دهیم، سال ولادتش 1256ش، خواهد بود[۸].

    پانویس

    1. ر.ک: سمیعی، کیوان، ص6 و 8
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص6-7
    5. ر.ک: همان، ص7
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان، ص8
    8. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    سمیعی، کیوان، مقدمه «دیوان حسینعلی منشی کاشانی»، منشی، حسینعلی، سلسله نشریات ما، چاپ خواجه، تهران، بی‌تا.


    وابسته‌ها