حسامالدین سغناقی، حسین بن علی
نام | حسامالدین سغناقی، حسین بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | علی |
متولد | نیمه دوم قرن هفتم هجری |
محل تولد | سغناق شهری در جمهوری ازبکستان |
رحلت | حدود 710ق |
اساتید | محمد بن محمد بن نصر |
برخی آثار | الكافي شرح البزدوي |
کد مؤلف | AUTHORCODE45304AUTHORCODE |
حسامالدین حسین بن علی سغناقی (متوفای حدود 710ق)، از علما و فقهای حنفیه و صاحب آثار متعدد، از جمله «الكافي شرح البزدوي».
نام و نسب، لقب
به گزارش اکثر مورخان، نامش حسین است و نام جدش، حجّاج. نام کامل وی چنین است: حسین بن علی بن حجاج بن علی.
مورخان بیشتر از این را ذکر نکردهاند و خود سغناقی نیز در ذکر نسبش هنگام رسیدن به «حجاج» توقف کرده است. حسین بن علی سغناقی، ملقب به «حُسامالدین» است.
او را سغناقی مینامند چون منسوب به سغناق است و این مکان، شهری بوده در ترکستان که امروزه تابع جمهوری ازبکستان است و پیشتر تابعی از جمهوری قرقیزستان بوده است. این شهر از جمله جاهایی است که در کنار نحر سیحون، در 24 فرسخی از شمال اترار، قرار گرفته و از شهرهای بزرگ اسلامی بوده و در اوایل سده هفتم، مغول آن را تخریب کرد[۱].
ولادت
مورخانی که درباره سغناقی صحبت کردهاند، درباره تاریخ و مکان ولادت او حرفی نزدهاند و شاید علت این امر، جنگها و انقلابهای قومیای باشد که در زمان ولادت شیخ، اکثر شهرهای آنجا را فراگرفته بود؛ بهخصوص شهر سغناق که مغول آن را تخریب کرد؛ بهعلاوه اینکه شیخ حسامالدین، شهرش سغناق را ترک کرده و به شام سفر کرده بود و غریب از وطنش بود و معمولا سن ولادت افراد غریب، دانسته نمیشود. بههرحال بهطور دقیق نمیتوان تعیین کرد که وی در چه سالی به دنیا آمد؛ تنها میتوان به این رسید که ولادت وی در سغناق در آغاز نیمه دوم قرن هفتم هجری رخ داده است؛ زیرا او در سال 676ق، نزد محمد بن محمد بن نصر، کتاب «المفصل» زمخشری را خواند و طبعا کسی که مفصل را بخواهد بخواند، لااقل باید بیش از 10 سال داشته باشد[۲].
تحصیلات
برخی مورخان مانند محمد مصطفی مراغی صاحب «الفتح المبين» اشاره کردهاند که وی نزد حافظالدین محمد بن محمد بن نصر بخاری تفقه کرد و استادش که حُسن نجابت و ذکاوتش را دید، در جوانی به او اجازه فتوا داد. وی همچنین نزد فخرالدین محمد بن محمد بن الیاس مایمرغی نیز فقه آموخت.
نام وی در شهرهای شرق پیچید و مردم به دیدارش آمده و برایش نامه مینوشتند.
سفرها
وی داخل بغداد شد و در زمره علمای آنجا قرار گرفت و شاگردان پای درسش میآمدند.
پس از بغداد در سال 710ق، به دمشق رفت. پس از آنجا به حلب رفت و در کنار قاضیالقضات ناصرالدین محمد بن قاضی کمالالدین ابوحفص عمر بن عدیم، درآمد و نسخهای از شرحش بر هدایه را با خط خودش برای وی نوشت و اجازه روایت آن و سایر مؤلفاتش و آنچه را که خودش حق راوایت آن از اساتیدش داشته، در رجب سال 711ق، برای وی صادر کرد[۳].
اساتید
- حافظالدین محمد بن محمد بن نصر؛
- فخرالدین محمد بن محمد بن الیاس مایمرغی؛
- حافظالدین عبدالله بن احمد بن محمود نسفی؛
- شمس الأئمه کردری.
شاگردان
- محمد بن محمد بن احمد خجندی کاکی؛
- سید جلالالدین کُرلانی؛
- قاضیالقضات ناصرالدین محمد بن قاضی کمالالدین ابوحفص عمر بن عدیم[۴].
عقاید
او در مذهب و عقایدش، ماتریدی بود. شاید علت آن حمایت سلاطین آن زمان از این مذهب و علمای آن بوده باشد و همچنین تأثر وی از کتابهایی که در این زمینه نوشته شده بود و شاگردی شمسالائمه کردری که از شاگردان نورالدین صابونی بود که از علمای بزرگ ماتریدیه است را نیز میتوان از عوامل ماتریدیالمذهب شدن وی برشمرد[۵].
وفات
درباره تاریخ وفات وی سه قول وجود دارد:
- سخن حاجی خلیفه مبنی بر وفات وی در سال 710ق، که به دلیل ورود سغناقی در آن سال به حلب و نگارش کتابی برای محمد بن قاضی کمالالدین در 711، یعنی یک سال بعد از آن، این قول ضعیف است؛
- قولی مبنی بر وفاتش در رجب 711ق، که این قول هم بهخاطر نگارش کتابی چند جلدی و ضخیم با دست خودش برای ابن عدیم که لازمهاش صحت بدنی است، ضعیف است؛
- قول مبنی بر وفاتش در 714ق، در حلب که به نظر میرسد قول درست همین باشد. ممکن است وی پس از 711ق، مریض شده و در 714 از دنیا رفته باشد[۶].
آثار
- دامغة المبتدعين وناصرة المهتدين؛
- الكافي، در شرح «أصول البزدوي» علی بن محمد بن حسین بزدوی؛
- التسديد، در شرح «التمهيد لقواعد التوحيد» ابومعین میمون بن محمد نسفی مکحولی؛
- شرح مختصر الطحاوي؛
- الموصل، در شرح «المفصل» ابوالقاسم محمد بن عمر زمخشری در نحو؛
- الوافي، در شرح «المنتخب في أصول المذهب» اخسیکتی؛
- كشف العوار لأهل البوار؛
- النجاح في الصرف؛
- النهاية در شرح «الهداية»؛
و...[۷].
پانویس
منابع مقاله
فخرالدین سید محمد قانت، مقدمه کتاب «الكافي شرح البزدوي»، اثر حسامالدین حسین بن علی بن حجاج بن علی سغناقی، با تحقیق فخرالدین سید محمد قانت، مكتبة الرشد للنشر والتوزيع، ریاض، چاپ اول 1422/2001م.