جغرافیای جدال: مقالاتی در باب باستانشناسی کشمکش در ایران معاصر
جغرافیای جدال | |
---|---|
پدیدآوران | پاپلی یزدی، لیلا (نویسنده) |
ناشر | مانیا هنر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 8ـ897590ـ600ـ978 |
موضوع | مناقشات اجتماعي -- ايران -- تاريخ,مناقشات اجتماعي -- ايران -- مقالهها و خطابهها |
کد کنگره | |
جغرافیای جدال: مقالاتی در باب باستانشناسی کشمکش در ایران معاصر تألیف جمعی از نویسندگان به کوشش لیلا پاپلی یزدی؛ این کتاب از شش مقاله تشکیل شده که در یک نگاه کلی موضوع همۀ آنها «کشمکش» میان دولتها و ملت در برهههای مختلف تاریخ معاصر ایران است. مقالهها بر اساس توالی زمانی از جنگ جهانی دوم تا امروز چیده شدهاند. بنابراین در یک الگوی کلی آنچه مقالات این کتاب نشان میدهند، تداوم الگوهای کشمکش بین دولت و ملت در یک قرن گذشته در ایران است.
ساختار
کتاب از شش مقاله تشکیل شده است.
گزارش کتاب
این کتاب از شش مقاله تشکیل شده که در یک نگاه کلی موضوع همۀ آنها «کشمکش» میان دولتها و ملت در برهههای مختلف تاریخ معاصر ایران است. مقالهها بر اساس توالی زمانی از جنگ جهانی دوم تا امروز چیده شدهاند. بنابراین در یک الگوی کلی آنچه مقالات این کتاب نشان میدهند، تداوم الگوهای کشمکش بین دولت و ملت در یک قرن گذشته در ایران است. با وجود اینکه کلیات مقالات، روایت یک سده کشمکش است؛ اما دو تفاوت اصلی با بیشتر پژوهشهای انجامشده در این رابطه دارد؛ نخست آنکه روش همۀ این مقالات، باستانشناسی معاصر ذیل آن باستانشناسی کشمکش و جنگ است؛ دوم آنکه بیش از آنکه به موضوع دولت بپردازد بر تأثیر کشمکش روی مردم عادی و زندگی روزمرۀ آنها تمرکز کرده است. در اینجا کشمکش نهتنها به معنی درگیری فیزیکی، جنگ یا خشونت ساختاری که به معنی رویارویی و عدم تطابق منافع دولت و ملت نیز فرض گرفته شده است. به نظر میرسد دستکم در ایران معاصر همواره شکلی از کشمکش و درگیری بین آحاد ملت و ارکان دولت در جریان است که گرچه کمتر خشونت آن در مقایسه مقیاس بدنۀ جامعه عیان شده، اما در بزنگاههای تاریخی به اعتراضهای جدی علیه دولت، انقلاب و از سوی دولت به سرکوب گسترده انجامیده است.
این مقالات حاصل پژوهشهای منسجم و حمایتشده نیستند و با تلاش و سختکوشی نویسندگان از ایده به نوشته بدل شدهاند. در مقدمۀ کتاب به تشریح اجمالی این روشها و آنچه از «کشمکش» در این مقاله در نظر بوده، پرداخته شده است.
اولین مقاله به تبعات جنگ و مهاجرت اجباری بر روی مهاجران لهستانی اختصاص دارد. این مهاجران از سال ۱۹۴۲ وارد خاک ایران شدند که خود در آن زمان سرزمینی اشغالشده توسط قوای متفقین بود و در واقع فقدان دولت در آن مشهود و درگیر کمبود مواد غذایی بوده است. زنان مهاجر لهستانی تقریباً همگی انسانهای عادی از طبقات متوسط و فرودست بودهاند که به دلیل جنگ نخست توسط نازیها و سپس توسط شوروی مجبور به جابجایی شدند. مهاجران لهستانی در برههای از تاریخ وارد ایران میشوند که دولت ایران در یکی از ضعیفترین شرایط سیاسی خود قرار دارد؛ با این حال همانگونه که نگارنده طرح کرده، رابطۀ ملت با این مردمِ تازه و خستۀ از راه رسیده خود قابل بررسی و مداقه است. نویسنده به شرایط زیست روزمرۀ این زنان در ایران بهویژه تهران و مواد فرهنگی باقیمانده از آنان پس از مرگ میپردازد. مواد فرهنگیای که نشانههایی از جابجایی بر اثر کشمکش و مهاجرتهای اجباری، تلخی زیست و تلاش برای بقا هستند.
در نوشتار دوم به بررسی یکی از مداخلهگرترین سیاستهای حاکمیت پهلوی یعنی اصلاحات ارضی و شواهدی از تأثیر آن در مواد فرهنگی، شیوههای معیشت و روزمرۀ آدمیان و سنت پرداخته شده است. در این مقاله کشمکش نه به مثابۀ تقابل نظامی، بلکه از نظر مشاهدۀ تأثیرات بلندمدت سیاستی از بالا مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش، بررسی میدانی روستاهای دشت نیشابور و مصاحبه با ساکنان پیشین روستاهای ترکشده بوده است. این مقاله بهروشنی عواقب سیاستهایی که دولت بدون بازگشت و ارجاع به تاریخ و شیوههای معیشت و زیست مردم عادی را تصویب میکند، عینیت میبخشد. تغییر سنتهای زندگی، مهاجرت بر اثر خشکسالی، تغییر در رژیمهای آبیاری و مالکیت زمین، نشانگانی از این تقابل سیاسی هستند.
سید حسن موسوی شرقی در هر دو مقالۀ خود به موضوع جنگ ایران و عراق پرداخته است. در مقالۀ نخست که مدارک آن با رش بررسی میدانی باستانشناختی گردآوری شده، نویسنده شواهدی از بیمارستانهای صحرایی را ارائه داده که نشانگر فضاهایی است که سربازان زخمی در جنگ ایران و عراق برای مداوا به آنجا برده شدهاند. در نوشتار دوم نگارنده با استفاده از شواهد به دست آمده در پژوهش باستانشناسی زباله در تهران، به معرفی وضعیت یک فرد آسیبدیده در اثر جنگ و مواد فرهنگی باقیمانده از او پرداخته است. این دو مقاله در کنار هم فرآیند جنگ را در دو مقیاس زمانی مورد پژوهش قرار میدهد؛ نخست در مقیاس زمانی همعرض با جنگ و دوم با فاصلۀ سیساله از اتمام جنگ. نویسنده در هر دو مقاله نشان داده که بدن انسان در فرآیند کشمکش به ابژۀ دولتها بدل میشود، آسیب میبیند و نشانگان جنگ را برای همیشه در خود حمل میکند. در این مقالات در دو مقیاس فردی و جمعی، تغییر بدن و زوال تدریجی زیست روزمره مشهود است.
نوشتار پنجم کتاب به رابطه، تعامل و تقابل ساختار و عاملیت در هنگام فاجعهای مانند زلزلۀ بم پرداخته است. به طور معمول ستادهای بحران در روزهای نخست پس از یک فاجعه، عاملیت مردم و سنتهای زیستی آنها را نادیده میانگارند. چنین تجاهلی در واقع به نوعی بدبینی نسبت به دولت و در ادامه کشمکش منجر میشود. در این نوشتار نگارندگان به تمثیل رویدادهای بم با سرپلذهاب و یک نمونه در خارج از مرزهای سیاسی ایران، یعنی زلزله کشمیر در پاکستان نیز پرداختهاند.
مقالۀ آخر با مسئلۀ روزمرۀ خانوادههای ایرانی در امر ازدواج، یعنی جهیزیه آغاز میشود. نویسنده توضیح میدهد با تغییر سیاستهای حاکمیتی در یک دهۀ اخیر و تغییر الگوهای اقتصادی از الگوهای غیرمتمرکز و مبتنی بر کشاورزی به الگوهای نفتی متمرکز در دست دولت، سنتهای مرتبط با جهیزیه نیز تغییر کرده است؛ به این معنی که خانوادۀ شهری متوسط ایرانی در فرآیندی صدساله بهتدریج از تهیۀ جهیزیهای که کاملاً کارکرد داشته، به خرید انبوهی از وسایل روی آورده که نشانگان طبقه و مصرفگرایی است. نویسنده تلاش کرده تا تمرکز صنعت سرمایه در دستان دولت و فشار بر بدنه جامعۀ را از طریق بررسی مواد فرهنگی در زندگی روزمرۀ زن ایرانی مورد مداقه قرار دهد.
در هر شش مقاله از روشهای گوناگون باستانشناسی معاصر ایرانی، باستانشناسی مهاجرت، باستانشناسی زباله و جنگ و باستانشناسی فاجعه، جنسیت و باستانشناسی اقتصادی، همگی با روشهای کیفی میدانی، بررسی سیستماتیک و مصاحبه برای تبیین اشکال گوناگون کشمکش استفاده شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات