جزئیات و کلیات (چهل ناموس) مشهور به ناموس اکبر
جزئیات و کلیات (چهل ناموس) مشهور به ناموس اکبر | |
---|---|
پدیدآوران | نخشبی، ضیاء الدین (نويسنده) موذنی، علی محمد (محقق) |
ناشر | انجمن آثار و مفاخر فرهنگی |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1388ش |
چاپ | 1 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 8ق. - نثر فارسی - قرن 8ق. - شعر پزشکی سنتی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
جزئیات و کلیات (چهل ناموس)، مشهور به ناموس اکبر، اثر ضیاءالدین نخشبی (متوفی 751ق)، مجموعه و جُنگی است از مطالب گوناگون که میتوان آن را دانشنامهای محدود در علوم و فنون مختلف معرفی نمود. این کتاب، با تصحیح و تحقیق علیمحمد مؤذنی، منتشر شده است.
برجستگیهای فاخر نثر فارسی از قبیل سجعها، قرینهسازیها، نثرهای شعری، داستانپردازی، غزلهایی با ردیف چهلگانه اعضای بدن بهعنوان ناموس از قبیل موی، سر، پیشانی و... تا پای، مناظرههای گوناگون بین اعضای بدن و موجودات دیگر، نظیر: «اشک و باران»، «خال و شب قدر»، «لب و لعل»، «نی و نوا»، «لب و دندان» و...، بههمراه موسیقی و پردههای مختلف و سرچشمههای پیدایش آن، سنگهای قیمتی مثل لعل و مروارید و انواع آنها و... بیماریها و تشخیص و معالجه آنها، داروهای گیاهی و خواص آنها و... از موضوعات متنوعی است که این کتاب را صبغه دانشنامهای، بخشیده است[۱].
نخشبی این کتاب را به نام پادشاه زمان خویش، سلطان قطبالدین، موشح ساخته و مثنویی مشتمل بر 62 بیت در مدح وی، سروده که پس از تحمیدیه و مدح حضرت ختمیمرتبت، آن را آورده است. سلطان مذکور ظاهرا همان مبارک شاه اول، ملقب به قطبالدین است که به تاریخ 716ق، به تخت نشست و در سال 720ق، به قتل رسید[۲].
این کتاب در زبان و ادب فارسی، در نوع خود بیهمتاست؛ مجموعهای است از مقالات آمیخته به نظم و نثر فارسی درباره جسم آدمی بهعنوان بهترین و زیباترین مخلوقات الهی و نشانههایی از عظمت او[۳].
کتاب به چهل بخش تقسیم شده و در هریک از آن بخشها که «ناموس» نام دارد، نویسنده یکی از اعضای بدن آدمی را شرح داده است. نخشبی وجه تسمیه کتاب به «جزئیات و کلیات» را چنین بیان میکند که چون هر جزو از نظر اهمیت بهمنزله کل است، آن را بدین نام نامیده است[۴].
اعضایی که در کتاب شرح شدهاند، به تصریح نویسنده، اعضای رئیسه است، نه خسیسه. نخشبی که به تأسی از قرآن کریم، انسان را نمونه اعلا و گوهر والای جهان آفرینش معرفی میکند و در جهان رنگآمیز، وی را صبغه الهی و رنگ عالم بیرنگی میداند، اعضای انسان را نیز نشانه قدرت خداوند و بهعنوان مظهر جمال وجلال حق، به نمایش میگذارد[۵].
پانویس
منابع مقاله
پیشگفتار و مقدمه.