جام شهود: شیخ علاءالدوله سمنانی در منظر اندیشهها
جام شهود | |
---|---|
پدیدآوران | نظری، حمیدرضا (نویسنده) |
ناشر | حبله رود |
مکان نشر | سمنان |
سال نشر | 1399 |
چاپ | نخست |
شابک | 1ـ86ـ6887ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
جام شهود: شیخ علاءالدوله سمنانی در منظر اندیشهها تألیف جمعی از نویسندگان به کوشش حمیدرضا نظری (حکمت)، این کتاب دربرگیرندۀ مقالات و نوشتارهایی است که در مجموع میتوان گفت به جمیع جهات زندگی و آثار شیخ علاءالدولۀ سمنانی توجه کردهاند.
گزارش کتاب
شخصیت عرفانی و معنوی و علمی شیخ علاءالدولۀ سمنانی باعث شده است تا ابعاد تاریخی و اجتماعی و حتی سیاسی زندگی او کمتر مورد توجه اهل علم و محققان قرار گیرد. تصور اینکه عارفی در مقام و شأن او شاهد یکسری از فجایع بزرگ عصر خویش به دلیل حضور مغولان در عرصههای سیاسی و اجتماعی آن روز بوده، شاید کمی ساخت باشد؛ چه اینکه اکنون پس از گذشت سالیان هم نمیتوان تصور کرد این عارف بزرگ شاهد به قتل رسیدن پدر، عمو و دایی خویش در مقاطع مختلف زندگی خود بوده است؛ اما هیچیک از محققان و نویسندگان تاریخ بر این جنبههای زندگی سخت این عارف دلسوخته توجه نکردهاند.
این کتاب دربرگیرندۀ مقالات و نوشتارهایی است که در مجموع میتوان گفت به جمیع جهات زندگی و آثار شیخ علاءالدولۀ سمنانی توجه کردهاند.
به اعتبار منابع معطوف به زندگی علاءالدوله، پندار و کردار این مرد همواره در راستایی موازی حرکت کردهاند؛ به عبارت سادهتر کردار او بهدرستی از پندار او ناشی شده است. در اولین نوشتار این کتاب نهادههای شیخ در چند محور با این عنوانها مورد بحث قرار گرفتهاند: گزینههای اجتماعی و سیاسی، گزینههای اخلاقی و تربیتی، گزینههای اقتصادی، گزینههای فرهنگی. در پایان نیز مقایسهای میان نظرات و اهداف شیخ در موقوفات خویش و وقفنامۀ عمیدالملک سمنانی صورت گرفته است.
به دلیل قرابت خراسان بزرگ با هندوستان، آیین بودیسم در آن منطق نفوذ بیشتری داشت و وجود معابد بودایی در خراسان بزرگ مثل «نوبهار بلخ» دلیل این مدعا میتواند باشد. در دومین نوشتار این کتاب، بررسی شده که شیخ بیابانکی با پیروان بودیسم که از خراسان بزرگ آمده بودند، در اواخر قرن هفتم هجری و اوایل قرن هشتم در موضوع بیآزاری جدلی داشته است.
شیخ علاءالدوله به صفت چونان ابراهیم ادهم بود که از حکومت ظاهری دل برکند و روی به سلطنت باطن آورد. در سومین نوشتار این کتاب که متن کوتاهشدۀ سخنرانی زندهیاد محمد خواجوی است، دربارۀ شخصیت باطنی شیخ علاءالدولۀ سمنانی مطالبی بیان شده است.
یکی از مواردی که به شیخ علاءالدولۀ سمنانی نسبت داده شده، موضوع وفات حضرت حجت است. نویسنده در نوشتار چهارم این کتاب، با توجه به آثار شیخ این موضوع را رد کرده و آن را اتهامی بیش نمیداند.
یکی از اموری که علاءالدولۀ سمنانی به واسطۀ آن در میان عرفا ممتاز گشته، توجه ویژهای را به خود جلب کرده است، موضوع مخالفت شدید و گاهی گزندۀ او با بعضی از آرای وحدت وجودی ابن عربی است. در پنجمین نوشتار این کتاب، این اختلاف او با ابن عربی در موضوع وحدت وجود تبیین شده است.
نوشتار ششم از آنِ زندهیاد عطاءالله تدین است. او از شاعر و عارفی سخن میگوید که از لحظهای که پای به عرصۀ حیات گذاشت، در یک خانوادۀ متعین و منتفذ درباری نشو و نما کرد و دوران درخشان عمرش، تا اوایل جوانی خالی از بیم و نگرانی و پریشانحالی بود. شاعر جوان به خانوادهای تعلق داشت که نیاکانش اغلب در دربار سلطنتی نیای ارغون و خود ارغون به خدمت اداری یا مقام استیفا سرگرم بودند. اما خود وی چگونگی تحول روحیاش را به تفصیل در کتاب باارزش «العروه» بیان کرده است. این تحول در این نوشتار تبیین شده است.
از جمله مسائلی که لاجرم در طول دورۀ سبک عراقی چند بار اتفاق افتاده و دربارۀ علاءالدوله نیز میتوان آن را یادآور شد، موضوع دگرگونی حال و روحیۀ شاعر است که بر اثر آن در وضعیتی درست نقطۀ مقابل گذشته خویش قرار گرفته است. موضوع نوشتار هفتم این کتاب، علاءالدوله و سبک عراقی در آثار اوست.
در هشتمین نوشتار، نویسنده بر آن است که نظری گذرا بر چند حاشیۀ برجایمانده از علاءالدولۀ سمنانی بر فتوحات مکیۀ ابن عربی بیفکند و به بررسی کیفیت محاکمۀ صدرالدین بن محمد شیرازی بر آن بپردازد.
در مقالۀ نهم این کتاب ابتدا دیدگاه سمنانی دربارۀ وحدت عرفانی بیان شده، آنگاه انتقادات وی نسبت به نظریۀ وحدت وجود و شخص ابن عربی مطرح شده و سپس در پاسخ به این سؤال که وی چگونه میتوان در عین عارف بودن، نظریۀ وحدت وجود را قبول نداشته باشد، پنج توجیه و احتمال از ضعیف به قوی ارائه شده است.
علاءالدولۀ سمنانی بر آن بود که در پایان عمر تفسیر باطنی کاملی در 24 جلد بر قرآن بنویسد؛ او این قصد خود را با تکملهای عملی میسازد که بر تفسیر عرفانی نجمالدین رازی مینویسد و در همانجا یادآور میشود که این جلد به منزلۀ جلد نخست از تفسیر مفصل «مطلع النقط و مجمع اللقط» خواهد بود. در نوشتار نهم این کتاب، این تفسیر بررسی شده و در پایان نویسنده مقایسهای میان نثر علاءالدوله و نجم رازی در تفسیر انجام داده است.
مروری بر زندگی و آثار علاءالدولۀ سمنانی در نوشتار علیاصغر حلبی در نوشتار دهم کتاب آمده است. در یازدهمین نوشتار کتاب نیز تعیین معانی و جایگاه سرّ در اشعار فارسی و عربی شیخ علاءالدولۀ سمنانی هدف نویسندگان است. دوازدهمین نوشتار کتاب با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی اشعار عربی علاءالدولۀ سمنانی پرداخته و نهتنها مهمترین مضامین سرودههای عربی وی را به دست داده، بلکه به زیباییها و شاخصههای هنری این اشعار نیز اشارهای داشته است.
«رساله در فتوت» از آثار منثور علاءالدوله است که شباهت زیادی به «تحفة الاخوان» عبدالرزاق کاشانی دارد. گویی این رساله ترجمه به تلخیص یا گزیدۀ اثر عبدالرزاق کاشانی است. این دو اثر در استناد به آیات و احادیث و سخنان مشایخ همانندیهای فروانی دارد. در نوشتار سیزدهم تصحیح این رساله آورده شده است.
علاءالدولۀ سمنانی در تبریز با همام تبریزی مراوداتی داشته و حتی نسبت به وی ارادت میورزیده است. جایگاه مولوی در اندیشۀ وی نیز به گونهای است که در ضمن مباحث تعلیمی و اشعار خود از کلام مولوی بدون نام بردن از وی استفاده نموده است. چهاردهمین نوشتار این کتاب برخی از زوایای پنهان زندگی و اندیشۀ علاءالدولۀ سمنانی را روشن ساخته است.
علاءالدوله و نقش وی در سیر عرفان و تصوف اسلامی سبب شده پژوهشهای بسیاری حول محور شخصیت و آرای عرفانی او انجام شود. در آخرین نوشتار این کتاب آثاری که دربارۀ این شخصیت صورت گرفته، آورده شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات