تعلیم و تربیت در اسلام و مقایسه آن با مکاتب و مذاهب دیگر

تعلیم و تربیت در اسلام و مقایسه آن با مکاتب و مذاهب دیگر، اثر علی فایضی، کتابی است برگرفته از سخنرانی نگارنده. موضوع آن، تعلیم و تربیت از نگاه اسلام و مقایسه آن با مکاتب و مذاهب و روان‌شناسی است و بسیار کوتاه برگذار شده است(ص 11).

تعلیم و تربیت در اسلام و مقایسه آن با مکاتب و مذاهب دیگر
تعلیم و تربیت در اسلام و مقایسه آن با مکاتب و مذاهب دیگر
پدیدآورانفایضی، علی (نویسنده)
ناشرانتشارات فطرت
مکان نشرتهران
سال نشربی‌تا
چاپیکم
موضوعتعلیم و تربیت
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره

کتاب دارای مقدمه و هفت اصل است به این ترتیب:

در فصل یکم، از مفهوم تربیت و تعلیم می‌گوید و آن دو را با هم می‌سنجد و یادآور می‌شود که تعلیم جزو تربیت و تربیت دارای مفهومی گسترده‌تر از تعلیم است. از تربیت دو مفهوم آموزش و پرورش به‌دست می‌آید. معنای آموزش تا انداز‌های روشن است؛ اما معنای پرورش بیشتر ناشناخته می‌ماند. در اهمیت تعلیم و تربیت همین بس که همه دگرگونی‌های تاریخ، زاده آموزش و پرورش و یا باری متأثر از آن است. در اسلام تعلیم و تربیت از کردار‌های حسنه است و درس و بحث علمی کم از رکوع و سجود در برابر یزدان نیست. تعلیم صدقه است و به نزدیکی به خداوند می‌انجامد. خداوند به یاری دانش، جامعه را فرهی می‌بخشد علم راهبر آدمی است. در مکتب‌های مادی تعلیم و تربیت جایگاهی شایسته ندارد و در برابر ماده، فرع به‌شمار می‌آید آنها اگر به تعلیم و تربیت روی کنند تنها برای فراچنگ آوردن مادیات است.

هدف‌های آموزشی نسبت به زمان و مکان دگرگون می‌شود. این نکته در هدف‌های آموزشی اسلام نیز صادق است. برخی هدف‌های آموزش و پرورش اسلامی از این قرار است: شناخت خدا از راه شناخت نفس خویش؛ اتصال نفس به عقل فعال؛ برآمدن از حیوانی و درآمدن به انسانی؛ تربیت جسم برای تقویت جان و خرد؛ پرورش عقلانی؛ زایش و پرورش حس مسئولیت فردی و اجتماعی. هدف‌های آموزش و پرورش اسلامی را می‌توان از زبان دانشمندان آن مانند مسکویه، اخوان الصفا و غزالی نیز شنید. از تقسیمی که از علم شده است می‌توان هدف‌های آموزشی اسلام را برگرفت.

در نظام‌های گوناگون تربیتی، هدفها یکی نیست؛ بمثل، غرب سرمایه‌دار در پی پرورش وطن‌پرست شایسته است، آلمانها حفظ‍‌ وحدت ملی را می‌خواهند، هدف فرانسه حفظ‍‌ تمرکز و وحدت ملی است، انگلیس در پی پرورش حس مسئولیت فردی و دریافت لذت کودکی است، روسو از تربیت، آزادی و کشف طبیعت کودک را خواسته است. انسان موضوع تربیت است مکتبها نسبت به آن دیدگاه واحد ندارند.

موضوع فصل دوم، تعلیم و تربیت در مکتب‌های گوناگون است و از این رهگذر به آموزش و پرورش در نظام‌های نژادپرست، ماتریالیسم، سرمایه‌داری، کمونیسم و اتوکراسی پرداخته و هریک به کوتاهی نقد شده است.

فصل سوم جای کاوش از تعلیم و تربیت در مذاهب است و در آن از نظام تربیتی مسیحیت، هندو، مذهب کنفوسیوس، لائوتسه و یهودیت یاد و نقد می‌شود آنگاه به برخی ویژگی‌های نظام تربیتی اسلام اشارت می‌رود تا برتری آن بر دیگر نظام‌های تربیتی خود نماید.

فصل چهارم، پیش‌درآمد فصل پنجم است. نگارنده در این فصل، بسیار کوتاه و گزیده به اصول و نظرات یادگیری در روان‌شناسی می‌پردازد تا معلوم دارد که در روان‌شناسی، انسان چنان حیوان است و مرزی میان انسان و حیوان نیست. ارزش و مسئولیت انسان را در اسلام باید جست.

در اصول اساسی یادگیری، از انگیزه اولیه یا آمادگی؛ پاسخ‌های متعدد(آزمایش و خطا)؛ انتخاب پاسخها از طریق تحکیم(قانون نتیجه)و قانون ممارست یاد می‌کند و هر یک را به کوتاهی شرح می‌دهد. در بحث نظریه‌‌های یادگیری، به یادگیری از راه انعکاس مشروط‍‌؛ یادگیری از راه تقلید و یادگیری از راه آزمایش و خطا می‌پردازد و شرحی کوتاه بر آنها می‌آورد.

در فصل پنجم، راه‌های یادگیری در اسلام را شرح و شماره می‌کند و از این رهگذر به تفکر، تعقل، تعلم، حس و تجربه، مطالعه طبیعت، عشق به اللّه، اخلاق، متافیزیک و نطق و بیان اشاره می‌کند.

فصل ششم، در این فصل از انسان می‌گوید و بر آن است که تلاش برای تعریف انسان پیوسته نافرجام است و راه درست شناخت انسان تصویر اوست. آنگاه با برشماردن ویژگی‌‌هایی که در تعیین هویت انسان مؤثرند؛ یعنی، اندیشمندی و خودآگاهی، آزادی، آفرینندگی، آرمان‌خواهی، معنی‌جویی، پرستش، زیباشناسی و اخلاق یادآور می‌شود که این مؤلفه‌ها را در سرشت آدمی نهاده‌اند و چنین نیفتاده است که انسان لوح سفید و بکمال منفعل باشد. این امور تجلیات روح خدایی و بی‌تاب آدمی است.

پس از این، دست به تصویر انسان از نگاه اسلام می‌برد و از سه بعد تن، اندیشه و روان آدمی یاد می‌کند و می‌افزاید آموزش و پرورش باید هر سه بعد را پرورش دهد چنانکه اسلام چنین می‌خواهد. آنگاه نگرش اسلام به پرورش این سه بعد را به کوتاهی می‌آورد.

فصل هفتم دربارۀ مراحل تعلیم و تربیت اسلامی است. نگارنده چهار مرحله را برمی‌شمارد و هریک را اندکی شرح می‌دهد. 1)مرحله انس و محبت، آموزگار باید با محبت و دور از حسد و بخل و شرک و نفاق دست به آموزش برد، درس او باید زمزمه محبت باشد؛ 2)کدح(تلاش)، آموزگار باید روحیه تلاش و جستجوگری علمی را در فراگیر پرورش دهد و به او یادآور شود که تلاش نباید تنها دنیایی باشد؛ 3)ذکر و فکر، ذکر و فکر باید همراه باشند، آموزگار باید فراگیر را به اندیشه وادارد و از آموزه انباشت معلومات در ذهن پیروی نکند. آموزش باید با فعالیت فکری فراگیر همراه شود. دانایی توانایی نیست، مقدمه آن است؛ 4)شکر و خدمت، آموخته‌‌های فراگیر باید در راه رضای خالق و خدمت به خلق به‌کار افتد. شکر دانش در خدمت به خلق جلوه می‌کند و این بی‌تزکیه دست نمی‌دهد[۱].

پانویس

  1. رفیعی، بهروز، ص193-196

منابع مقاله

رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بین‌المللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش

وابسته‌ها