تعلیم و تربیت اسلامی (مبانی و روش‌ها)

    از ویکی‌نور
    تعلیم و تربیت اسلامی (مبانی و روش‌ها)
    تعلیم و تربیت اسلامی (مبانی و روش‌ها)
    پدیدآورانشکوهی یکتا، محسن (نویسنده)
    ناشرشرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1376ش
    چاپیکم
    موضوعاسلام و آموزش و پرورش، آموزش و پرورش
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏ت‎‏7‎‏ / 230/18 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تعلیم و تربیت اسلامى(مبانى و روش‌ها)، اثر محسن شکوهى یکتا (معاصر)، کتابی است که با تکیه بر قرآن و حدیث، پاره‌اى از مفاهیم تربیت اسلامى را بازشکافته است.

    کتاب دو بخش دارد، در بخش نخست از مبانى سخن رفته است و در مقولاتى چون تعریف تعلیم و تربیت، ویژگی‌‌های تربیت اسلامى، هدف‌‌های آن، نکاتى در شناخت متربى، عوامل تربیت و مراحل آن کاوش شده و در بخش دوم پنج روش از روش‌های تربیت اسلامى بررسى شده است.

    بخش اول: مبانى تعلیم و تربیت اسلامى

    در فصل اول، از تعریف تربیت آغاز مى‌کند، عناصر تعریف را شرح مى‌دهد و پس از تعریف تعلیم، در شرح تفاوت مفهوم تربیت با تعلیم، یادآور مى‌شود که مفهوم تربیت و وسیعتر از تعلیم است، اهداف آن گسترده‌تر از اهداف تعلیم است و تعلیم جنبۀ ذهنى دارد و تربیت جنبۀ عملى. سپس به تزکیه و تربیت در قرآن مى‌رسد از تقدم تزکیه بر تعلیم به لحاظ‍‌ ارزش و اهمیت مى‌گوید. ضرورت تعلیم و تربیت را مطرح مى‌کند و اهمیت تربیت و تعلیم را از زبان معصومان(ع)بازگو مى‌کند.

    فصل دوم. ویژگی‌های تعلیم و تربیت اسلامى: در این فصل، ده ویژگى زیر را شرح و شماره مى‌کند: تزکیه و اصلاح خویش، هدایت و حفاظت دیگران، خدا را بر خود و بر جزءجزء رفتار خویش ناظر دانستن، اولویت حیات اخروى در عین تأمین حیات دنیوى، جامعیت و شمول، اختصاصى نبودن تحصیل علم، تحصیل علم در هر زمان و مکان، اشتمال بر جسم و عقل و تجربه، جهانى و جاودانى بودن، قابلیت تحقق و اجرا.

    فصل سوم. اهداف تعلیم و تربیت اسلامى: در این فصل از ضرورت و نقش تعیین هدف در تعلیم و تربیت یاد مى‌کند. هدف را تعریف مى‌کند و با تقسیم آن به دور و نزدیک مى‌گوید: از آنجا که هدف‌های نزدیک آسان به‌دست مى‌آیند به یکنواختى و سکون متربى مى‌انجامند. از سویى، هدف‌های دور، گرچه از این کاستى پاکند، آن مایه دور از دست قرار دارند که کسى به آنها روى نمى‌کند و بسیارى از افراد از رسیدن به آنها ناامید مى‌شوند، براى تعیین هدفها باید راه سومى برگزید که از این دو عیب برکنار باشد.

    اسلام این راه سوم را پیشنهاد مى‌کند چه، هدف غایى در اسلام قرب به خداست که در بى‌ن‌هایت قرار دارد و براى رسیدن بدان باید هدف‌های بسیارى را پشت سر نهاد این هدف‌های هریک پله‌اى براى رسیدن به هدف بعدى‌اند. بنابراین متربى در نظام تربیتى اسلام پیوسته در تلاش است تا از هدفى عالى به هدفى متعالى راه یابد. پس از این هدفها را به کلى و تفصیلى تقسیم مى‌کند و مى‌آورد که هدف‌های کلى تربیت اسلامى چهار حوزه را دربر مى‌گیرد: خدا، خود، جامعه و طبیعت. براى تحقق این هدفها لازم است هدف‌های کلى را بگونه‌اى جزئى‌تر و تفصیلى مشخص کرد تا بهتر بتوان متربى را از وضع کنونى به وضع مطلوب برد.

    فصل چهارم. بحثى پیرامون شناخت متربى: از مقدمات تربیت، شناخت متربى از جهات گوناگون است. در این فصل به برخى از این جهات اشاره مى‌شود. نخست از تربیت‌پذیرى انسان مى‌گوید و سه دیدگاه را در این‌باره شرح مى‌دهد و با اشاره به دیدگاه اسلام در این‌باره، به بحث تفاوت‌های فردى مى‌رسد و پس از بیان اهمیت توجه به این تفاوتها، تفاوت‌های فردى را شرح مى‌دهد. از زیان‌های بى‌توجهى به توانایی‌های متربى یاد مى‌کند. به لزوم توجه به همه ابعاد وجود انسان مى‌پردازد و از پرورش جسم، عقل و قلب در اسلام مى‌گوید.

    فصل پنجم. عوامل مؤثر در تربیت: دانشمندان، وراثت و محیط‍‌ را دو عامل مؤثر در تربیت خوانده‌اند. اسلام به عامل اراده و عوامل ماوراى طبیعى هم باور دارد. در این فصل، تنها در دو عامل وراثت و محیط‍‌ کاوش مى‌شود. به این ترتیب که نخست از پیشینۀ توجه به وراثت مى‌گوید. آنگاه وراثت را از دیدگاه احادیث بررسى مى‌کند. از وراثت عقلى، اخلاقى و جسمى یاد مى‌کند. عنایت اسلام را به پرهیز و پیشگیرى از وراثت ناپسند مى‌آورد. به عامل محیط‍‌ مى‌پردازد و در شرح آن محیط‍‌ را تعریف مى‌کند. آن را به انسانى و غیرانسانى تقسیم مى‌کند. انواع محیط‍‌ غیرانسانى را برمى‌شمارد. عوامل انسانى را مهمترین عوامل مؤثر در تربیت مى‌خواند و محیط‍‌ خانواده، نقش آن در ارضاى تمایلات باطنى کودک، نقش خانواده در تربیت دینى کودک، محیط‍‌ رفاقت و معاشرت، دوستى و رفاقت جوان، ویژگی‌های رفاقت جوان، محیط‍‌ مدرسه و محیط‍‌ اجتماع را توضیح مى‌دهد و از سهم وراثت و محیط‍‌ در فرد و اختلاف دانشمندان در میزان این سهم مى‌گوید.

    فصل ششم. مراحل تربیت: فلسفۀ تقسیم دوران تربیت به چند مرحله بحث آغازین این فصل است و پس از آن، مراحل تربیت را از نظر اسلام به مرحله پیش از تولد و مراحل پنجگانۀ پس از ولادت تقسیم مى‌کند و در شرح مرحله پیش از تولد، از توصیه‌‌های اسلامى در گزینش همسر مى‌گوید، مراقبت‌های هنگام آمیزش را مى‌آورد به دوران جنینى اشارت مى‌کند و از هنگام زایمان یاد مى‌کند. در شرح دورۀ پس از تولد، به سه مرحلۀ تولد تا هفت سالگى، هشت تا چهارده سالگى و پانزده تا بیست و یک سالگى مى‌پردازد و با الهام از سخن رسول اکرم(ص)آنها را مرحله سیادت، اطاعت و وزارت مى‌نامد. در شرح مرحله سیاست، از مراسم اسلامى براى نوزاد مى‌گوید و به خواندن اذان و اقامه در گوش راست و چپ کودک، تحنیک کودک، سرتراشى، صدقه، نامگذارى کودک، ختنه، ولیمه و عقیقه اشاره مى‌کند از شیرخوارگى و مدت آن مى‌گوید از کودک و تربیت رسمى او یاد مى‌کند و به بازى کودک مى‌پردازد. اهمیت تربیت در خردسالى را یادآور مى‌شود و نکاتى دربارۀ تربیت دینى کودک مى‌آورد.

    آنگاه به مرحله اطاعت مى‌پردازد و آن را به دورۀ هفت تا یازده و دوازده تا چهارده سالگى تقسیم مى‌کند. از کودکى و مسائل جنسى مى‌گوید و به نکاتى براى خاموش ماندن غریزۀ جنسى کودکان اشاره مى‌کند و هفت اصل تربیت جنسى کودکان را شرح و شماره مى‌کند. به کودک و تکالیف دینى نظر مى‌کند و پس از شرح آن، از اهمیت علم‌آموزى کودک مى‌گوید.

    مرحله وزارت، مرحله تحولات جسمى، عقلى و عاطفى ناشى از بلوغ است. مربى شایسته، باید دوران بلوغ را بشناسد و از این تحولات آگاه باشد. در این دوران، گرایش جوان به ایمان و اخلاق بیدار مى‌شود باید این گرایش را پرورش داد تا هم احساسات مذهبى او ارضا شود و هم نیروى مذهب، دیگر تمایلات طبیعى و غریزى جوان را مهار کند. تشخص‌طلبى و میل شدید به آزادى، از دیگر تمایلات دوران جوانى است. نیروى تمایلات جوانى یک‌اندازه نیست باید کوشید تمایلات جوان هدایت و تعدیل شود.

    بخش دوم: روش‌‌های تربیت اسلامى

    فصل اول. روش الگویى: کودک به کمک غریزۀ نیرومند تقلید، بسیارى از آموختنیها را مى‌آموزد. اثر تقلید در تعلیم و تربیت بمراتب بیش از پند و اندرز است. تقلید خودبه‌خود رخ مى‌دهد و نیاز به تذکر ندارد.

    از آنجا که تقلید در تأثیرپذیرى از دیگران بسیار مؤثر است مى‌تواند به خودباختگى و نابهنجاری‌های رفتارى انجامد و یا برعکس موجب کمال مى‌شود چه، مشاهدۀ خیر و شر هر دو در تغییر طبایع مؤثر مى‌افتد.

    کودک در روند رشد و پرورش خویش نیازمند الگوست تا بفهمد چه باید بکند.

    آموزش از راه الگو، سریع و همراه با مصداق و قابل فهم است. در تربیت اسلامى به این دست آموزش بسیار توجه شده و در آیاتى از قرآن، پیامبر اکرم(ص)الگو معرفى شده است تا بدو تأسى شود.


    در میان عناصر آموزشى محیط‌های آموزشى، هیچ عنصرى مانند معلم و به اندازۀ او الگوساز نیست. آموزگار الگوى بى‌زبان ولى توانایى است که مى‌تواند سخت در شاگردان مؤثر افتد. دانشمندان اسلامى به این نکته، نیک توجه داشته و وظایف رفتارى معلم را مشخص کرده‌اند. به لحاظ‍‌ نقش الگویى بس مهم معلم، وى باید بکوشد در رفتار و گفتارش دوگانگى نباشد چه، این به بى‌اثرى گفتار او مى‌انجامد و گاه نتیجه عکس بار مى‌آورد. همچنین نباید میان رفتار عوامل الگویى تعارض و ناسازگارى وجود داشته باشد؛ بمثل، خانواده و مدرسه باید بکوشند هماهنگى الگویى داشته باشند.

    داستان‌سرایى نقشى مؤثر در الگوپردازى دارد. تأثیر این مقوله حتى از کتاب و سخنرانى بیشتر است. در قرآن از امت الگو یاد شده است و پیشوایان گرامى اسلام پیوسته مسئولیت الگویى مسلمان را در برابر جهانیان گوشزد کرده‌اند.

    در فصل دوم، از روش محبت مى‌گوید و محبت را نیاز اساسى و طبیعى انسان بویژه کودک مى‌خواند و یادآور مى‌شود که محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک است.

    بزرگان دین بر محبت به کودک تأکید فراوان دارند. اسلام، محبت به یتیم را بسیار نیکو شمارده است. پس از این، شرایط‍‌ ده‌گانه محبت به کودک را شرح مى‌دهد و از زیان‌های کمبود محبت مى‌گوید و به آثار منفى تربیتى زیاده‌روى در محبت مى‌پردازد و نمونه‌‌هایى از محبت‌های افراطى را بازگو مى‌کند.

    فصل سوم. روش تکریم شخصیت: در شرح این روش، نخست از غریزۀ حب ذات در انسان مى‌گوید و اشاره مى‌کند که حب ذات یکى از اساسى‌ترین پایه‌‌های ثابت تربیت کودک است. یکى از راه‌های ارضاى غریزه حب ذات در کودک، تکریم و توجه به شخصیت اوست. روش پیشوایان گرامى اسلام احترام به شخصیت مردم بوده است. آنان دربارۀ احترام و تکریم شخصیت کودک نیز سفارشها کرده‌اند. آن بزرگواران به بازى با کودک توجه خاصى داشته و دربارۀ آن توصیه‌ها کرده‌اند و خود در سیرۀ عملى خویش بدان عمل کرده‌اند. از دیگر روش‌های احترام به شخصیت کودک سلام به اوست کارى که پیامبر اکرم(ص)در آن حتى نسبت به کودکان پیشدستى مى‌کرد. پس از این، از نتایج کرامت و یا حقارت شخصیت یاد مى‌کند. نمونه‌‌هایى را از اهانت به شخصیت کودکان مى‌آورد و به عقدۀ حقارت و پاره‌اى عوامل آن مى‌پردازد. نتایج احساس حقارت را تشریح مى‌کند و از آثار سوء افراط‍‌ در تکریم شخصیت کودک مى‌گوید.

    فصل چهارم. روش موعظه و نصیحت: در این فصل، موعظه را معنا مى‌کند. از موعظه و نصیحت در قرآن کریم مى‌گوید. لزوم رعایت توانایى فهم کودک را، از شرایط‍‌ تأثیر موعظه مى‌خواند. روش تعریض و کنایه براى پند و اندرز را شرح مى‌کند و به شرایط‍‌ موعظه و نصیحت مى‌پردازد.

    فصل پنجم. روش تشویق و تنبیه: تشویق و تنبیه در اسلام پذیرفته شده است. در تربیت اسلامى تکیه بر تشویق بیش از تنبیه است و این، از آن روست که اصل حیات بر محبت و تفاهم استوار است و آنگاه که سودمند نیفتد نوبت انذار و تنبیه مى‌رسد. پس از این مقدمه، یادآور مى‌شود که تشویق از روش‌های مؤثر در تربیت است و به نیاز کودک به تحسین و تشویق مى‌پردازد و نقش و فایده تشویق را بازمى‌شکافد و به نمونه‌اى از تشویق در قرآن اشاره مى‌کند و گونه‌‌های تشویق را مى‌آورد و با شرح نکاتى دربارۀ تشویق به تنبیه مى‌پردازد. مجازات خطاکاران را ضامن خیر و سعادت جامعه مى‌خواند. از چند دیدگاه مختلف دربارۀ تنبیه از جمله آموزۀ تنبیه طبیعى یاد مى‌کند. تدابیر پیش از تنبیه را مى‌آورد. از اغماض و چشم‌پوشى مى‌گوید. انذار و تهدید در قرآن را شرح مى‌دهد. به زیان‌های تنبیه بدنى اشارت مى‌کند و نکوهش تنبیه بدنى را از زبان پیشوایان بزرگوار اسلام بازمى‌گوید. از تنبیه غیربدنى و لزوم پرهیز از زیاده‌روى در آن مى‌گوید و با یادکرد فلسفه تنبیه و برشماردن بیست و سه نکته دربارۀ تنبیه به پایان سخن مى‌رسد[۱]

    پانویس

    1. رفیعی، بهروز، ص181-186

    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بین‌المللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش

    وابسته‌ها