ترحال في الجزیرة العربیة: يتضمن تاریخ مناطق الحجاز المقدسة عند المسلمين

    از ویکی‌نور
    ترحال في الجزیرة العربیة: یتضمن تاریخ مناطق الحجاز المقدسة عند المسلمین
    ترحال في الجزیرة العربیة: يتضمن تاریخ مناطق الحجاز المقدسة عند المسلمين
    پدیدآورانحسن، صبری محمد (ترجمه و تقدیم)

    عرب، محمد صابر (مراجعه)

    بورکهارت، جون لوئیس (نویسنده)
    عنوان‌های دیگریتضمن تاریخ مناطق الحجاز المقدسه عند المسلمین
    ناشرالمرکز القومي للترجمة
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر2007 م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ترحال فی الجزیرة العربیة: یتضمن تاریخ مناطق الحجاز المقدسة عند المسلمین، برگردان عربی سفرنامه جون لویس بورکهارت خاورشناس و جهانگرد سویسی است. این کتاب که تاریخ حجاز در سال 1810م را تشریح کرده است، از دقیق‌ترین سفرنامه‌هایی است که مورد استناد و استفاده محققین قرار گرفته است.

    ساختار

    کتاب از دو جزء تشکیل شده است. جزء اول؛ مشتمل بر 12 فصل است که با وصول به جده آغاز و با عبور از طائف به مکه مکرمه ختم مى‌شود. جزء دوم دارای 10 فصل مى‌باشد که در فصل اول سفر از مکه به مدینه منوره آمده است و فصل‌های بعد، به جز بخش اندکی از آخر کتاب، به مدینه اختصاص دارد. شیوه نگارش کتاب نیز به صورت ثبت گزارش روزانه سفر مؤلف است.

    گزارش محتوا

    در بین اروپائیانی که جزیرةالعرب را کشف کرده‌اند، هیچ کدام به پایه بورکهارت سزاوار تقدیر و ثناء نیستند. او در سفرش به حجاز همان گونه که خود مى‌گوید با مشکلات و ناملایماتی که برخی از سیاحان و یا حجاج عادی در حجاز روبرو بودند، مواجه نشد. برتری اثر بورکهارت به مشاهدات فراوان او نیست، بلکه به صداقت او در نقل گزارشات باز مى‌گردد. توصیفات او از جده و مکه مکرمه وصفی موسوعی است، به گونه‌ای که بیرتون پس از چهل سال بهتر از سفرنامه بورکهارت برای اقتباس نیافت.

    او در 12 یولیو 1814م به جده رسید و از آن جا به طائف سفر کرد. سپس از آن جا به مکه مکرمه برای ادای فریضه حج سفر نمود. پیش از این بورکهارت به حج برود، با خودش مقرر کرده بود که برای آن زندگی پر از مشکلات و ناملایماتی که در انتظار اوست، لوازم کافی را تهیه نماید؛ لذا در سال 1808م برای فراگیری زبان عربی، طب، نجوم و علوم دیگر به دانشگاه کمبریج ملحق شد. سپس به قصد قرآن و تفقه در دین اسلامى به حلب رفت. او در 8 سپتامبر 1814م به مکه رسید. بورکهارت خود را در مراسم حج با نام مستعار «شیخ ابراهیم بن عبدالله» جای داد. آگاهی او به زبان عربی و اطلاعش از احوال مسلمانان و عادات آنها او را در هدفش یاری نمود، به طورى که توانست تمام موسم حج را در مکه به سربرد و در مناسک و شعائر، بدون این که کسی به او شک کند، مشارکت کند. خود او مى‌نویسد: «در طول تمامی سفرهایم در شرق؛ همانند مدتی که در مکه بودم، راحت نبودم. خاطرات زیبا از اقامت در این جا را حفظ خواهم کرد».

    شکی نیست که بورکهارت وقتش را بیهوده تلف نکرده است؛ چرا که ده‌ها صفحه درباره مشاهداتش را با وصفی دقیق و خواندنی نوشته است. او توصیف مفصلی از بیت‌الله الحرام در خلال شب‌های ماه رمضان ارائه داده است. وى مى‌نویسد: «پس از روزی بلند و داغ از ماه رمضان، نسیم خنکی در مکه مى‌وزد». او در وصف مکه مى‌گوید: «مى‌توان آن را شهری زیبا دانست؛ چرا که خیابان‌هایش از خیابان‌های دیگر شهرهای شرقی عریض‌تر و خانه‌هایش عالی و با سنگ بنا شده است. در آنها تعدادی از پنجره‌هاست که بر خیابان‌هایی با مناظری پوشیده از گیاهان باز مى‌شود؛ به خلاف مصر و سوریه که غالباً ً بر راه مشرف نیست». در جای دیگر مى‌گوید: «مکه از جمیع جهات مفتوح است؛ لکن کوه‌های محیط بر آن مانعی دژ مانند در برابر دشمنان تشکیل داده است. در زمان قدیم سه دیوار اطراف آن را محافظت مى‌کرد».

    در سفرنامه، اطلاعات اقلیمى فراوانی درباره سرزمین حجاز وجود دارد. مطالبی همچون آب‌هایی است که ساکنین مکه از آن استفاده می‌کردند؛ مانند چاه زمزم و قنات زبیده، بیابان‌ها، دیوار شهرها، کوه‌ها، دستگاه‌های اداری و اماکن تاریخی.

    او عدد ساکنین مکه در غیر موسم حج را 25 تا 30 هزار نفر دانسته است. سپس مى‌گوید: «مکه، در آن ایام، گنجایش سکونت سه برابر این تعداد از حجاج را دارد». او در خبرش از ساکنین اضافه مى‌کند که بیشتر آنها اهل مکه نیستند؛ مانند: اهالی یمن، هند، مصر، سوریه، مغرب و ترکیه. او همچنین اضافه مى‌کند که در این شهر مکى‌های ایرانى الاصل، تاتار، بخارایی، کرد و از تمامی سرزمین‌های اسلامى وجود دارد.

    در نیمه سال 1815م بورکهارت مکه را به قصد مدینه منوره ترک مى‌کند. او در این زمان به بیماری مالاریا مبتلا مى‌شود و این بیماری به اندازه‌ای شدت مى‌یابد که او از بهبودیش ناامید مى‌شود و یقین مى‌کند که مرگش در مدینه فرامى‌رسد و در همان جا دفن خواهد شد. با این وصف او مى‌تواند تعدادی از فصول جزء دوم سفرنامه‌اش را بنویسد؛ البته این نوشته‌ها نسبت به نوشته‌هایش درباره مکه کمتر است.

    پس از اتمام کتاب یک بخش الحاقى در ده شماره آمده است. در این بخش مطالبى را که نویسنده در متن کتاب نیاورده و ذکر آنها را لازم دانسته آورده است. در الحاقى شماره شش که مفصل نیز هست، بحثى جغرافیایى مطرح شده و راه‌هاى مواصلاتى شمالى و جنوبى مدینه ذکر شده است. در شماره 8 این بخش بحثى لغوى را مطرح کرده و به اختلاف لهجه در بلاد عرب پرداخته است. او احتمال مى‌دهد که این اختلاف لهجه‌ها متأثر از اختلاف طبیعت بلاد باشد. او افضل تکلم را از آن جزیرةالعرب مى‌داند و از بین اهل حجاز مکى‌ها را بر دیگران برترى مى‌دهد. در شماره آخر نیز برخى کلمات را با ذکر شماره صفحه توضیح داده است. به عنوان مثال تفاوت بین حجر و حجره را متذکر شده است.

    وضعیت

    پاورقى‌هاى کتاب که بسیار اندک است، به قلم محمد صابر مى‌باشد. فهرست مطالب در ابتداى هر یک از مجلدات و در انتهاى هر یک نیز بیوگرافى مؤلف و مترجم و آثار او آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها