ترجمه کهن مقامات حریری
ترجمه کهن مقامات حریری | |
---|---|
پدیدآوران | حریری، قاسم بن علی (نويسنده)
افتخار جوادی، علاءالدین (مصحح) افتخار جوادی، علاءالدین (مقدمهنويس) |
ناشر | جامعه الملک سعود، عمادة شوون المکتبات |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1363ش |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ترجمه کهن مقامات حریری، ترجمهای است کهن، از «المقامات الحريري»، نوشته ابومحمد، قاسم بن على بن محمد بن عثمان حریرى (446-516ق) که به اهتمام و تصحیح علاءالدین افتخار جوادی، منتشر شده است.
اساس کار در تهیه ترجمه حاضر، دو نسخه بوده است: یکی نسخه نور عثمانی و دیگری نسخه خطی با ترجمه فارسی از فضلالله بن عثمان، معروف به سراج کاتب که پس از بررسی ویژگیهای لغوی، دستوری و سبکی این دو نسخه، نسخه نور عثمانی به جهت کامل بودن و ترجمه دقیق لفظبهلفظ، اساس کار قرار گرفته و از نسخه دیگری، برای جایگزینی معادلهای عربی، استفاده شده است[۱].
هرچند این ترجمه، لفظبهلفظ بوده و با قواعد کلی و مدون دستور زبان فارسی، مطابقت ندارد، لیکن از نظر ویژگیهای سبکی و لغوی و املایی، دنباله همان سبک قدیم فارسی است[۲].
علاوه بر لغات و ترکیبات کهنه که فهرست کاملی از آن در آخر کتاب آمده، تعداد قابل توجهی پیشاوندهای فعلی، در این ترجمه بهکار رفته است که در بسیاری از موارد، مفهوم و معنای جدیدی به فعل بخشیده است. نکته قابل ذکر در این متن، نبودن شکل واحد برخی از کلمات و واژههاست که از جنبه زبانی، قابل تأمل بوده و غالبا در نتیجه تبدیل، ادغام، حذف و تخفیف، به وجود آمده است[۳].
در این ترجمه، لغات و ترکیبات کهنه فراوانی بهکار رفته است که تعدادی از این لغات، به علت کهنگی و عدم تکرار در متون فارسی، متروک گردیدهاند، مانند: بازیانه: اسباببازی؛ خوبکاری: احسان؛ پژوهان بردن: غبطه؛ روز انگیختن: روز قیامت؛ خوار: طعم، مزه؛ سول: ناخن پای شتر؛ سرگذار کردن: رها کردن؛ کاردو: شکوفه؛ شیدازبانی: فصاحت؛ یخنی: ذخیره؛ ویژهکار: مخلص و افسردهکف: بخیل[۴].
کتابت لغات در این ترجمه، تابع هیچ قاعده و قانون مشخصی نیست؛ لذا شکلها و صورتهای متفاوتی از یک کلمه را که نتیجه تبدیل، ادغام، حذف و تخفیف باشد، میتوان در این متن، یافت که از جنبه تحقیقات زبانشناسی، دارای اهمیت ویژهای است: بادوان: بادبان؛ بیاوان: بیابان؛ پاسوان: پاسبان؛ دروان: دربان؛ دروایست: دربایست؛ دریاونده: دریابنده؛ دشتوان: دشتبان؛ زفان: زبان؛ خوه: خفته؛ جوژه: جوجه؛ خوسبیدن: خسبیدن؛ خوفتن: خفتن؛ اوفتادن: افتادن؛ ناخون: ناخن؛ سخون: سخن و...[۵].
پانویس
منابع مقاله
پیشگفتار.