تراث أبيالحسن الحرالي المراكشي في التفسير
تراث أبيالحسن الحرالي المراكشي في التفسير | |
---|---|
پدیدآوران | حرالی، علی بن احمد (نويسنده)
بن شريفه، محمد (گردآورنده) خياطي، محمادي بن عبدالسلام (محقق) تجاعي، ابراهیم بن عمر (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | نظم الدرر في تناسب الايات و السور. شرح
مفتاح الباب المقفل لفهم القرآن المنزل عروه المفتاح التوشيه و التوفيه نصوص من تفسيره المفقود |
ناشر | مطبعة النجاح الجديدة |
مکان نشر | مغرب |
سال نشر | مجلد1: 1997م , 1418ق , |
موضوع | تفاسير اهل سنت - قرن 7ق. قرآن - علوم قرآنی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 95 /ح4ت4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تراث أبيالحسن الحرالي المراكشي في التفسير، مجموعهای از آثار ابوالحسن علی بن احمد حرالی است که توسط محمد بن شریفه گردآوری و توسط قلم محمادی بن عبدالسلام خیاطی، تحقیق شده است.
ساختار
کتاب با دو مقدمه از گردآورنده و محقق آغاز شده و مطالب دربردارنده چهار اثر زیر از ابوالحسن حرالی است:
- «مفتاح الباب المقفل لهم القرآن المنزل»؛
- «عروة المفتاح»؛
- «التوشية و التوفية»؛
- «نصوص من تفسيره المفقود».
گزارش محتوا
در مقدمه نخست، بهصورت مختصر، به اوضاع سیاسی و اجتماعی اندلس، در قرن هفتم هجری، مطابق با دوران زندگانی حرالی، اشاره شده[۱] و در مقدمه دوم، بیان شده که تراث حرالی در تفسیر را میتوان به دو بخش اصلی نظری و تطبیقی تقسیم نمود: بخش اول، نظری: این بخش در سه اثر زیر تبیین شده: الف)- «مفتاح الباب المقفل لفهم القرآن المنزل»:
رساله مختصر و کوتاهی است پیرامون فهم قرآن که ابواب و مطالب آن، بسیار مختصر بوده و بهندرت از یک صفحه فراتر میرود. حرالی در این کتاب، به وضع قوانینی که به فهم قرآن کمک میکنند پرداخته و معتقد است که این قوانین، متعلق به فهم قرآن هستند نه تفسیر و یا تأویل آن، ولذا به بیان فرق روش خود با روش مفسرین دیگر، پرداخته است[۲].
این کتاب، با مقدمهای از مؤلف در توضیح موضوع کتاب، آغاز و مطالب در ده باب، به ترتیب زیر، ارائه شده است: در باب اول، با اشاره به آیاتی همچون آیه 26 سوره ملک:قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ (بگو علم [آن] فقط پیش خداست)، 52 سوره طه:لاَ يضِلُّ رَبِّي وَ لاَ ينْسَى (پروردگارم نه خطا مىکند و نه فراموش مینماید) و آیه 6 و 7 سوره اعراف:فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيهِمْ بِعِلْمٍ وَ مَا كُنَّا غَائِبِينَ وَ الْوَزْنُ يوْمَئِذٍ الْحَقُّ (و از روى دانش به آنان گزارش خواهیم داد و ما [از احوال آنان] غایب نبودهایم و در آن روز، سنجش [اعمال] درست است)، به علو و برتری بیان قرآنی بر بیان انسانی اشاره گردیده[۳] و در باب دوم، از جامع بودن قرآن بین اجمال و تفصیل و افصاح و افهام، سخن به میان آمده است[۴].
در باب سوم، از روشن نمودن قرآن زبان حال مخلوقات و تنزلات اسماء حق، سخن به میان آمده[۵] و در باب چهارم، به شرح مراتب بیان قرآن در مورد تطور انسان به سبب ترقی وی در درجات ایمان و سقوطش درکات کفران، پرداخته شده است. نویسنده در این باب، با اشاره به این امر که خداوند، از لحاظ خلق و امر، محیط بر هر چیزی بوده و اول و آخر و ظاهر و باطن است، به بیان این نکته پرداخته است که خداوند، آدم و ذریه او را خلیفه خود قرار داد و قرآن را برای آگاهی او و بیان احوال وی، فروفرستاد[۶].
در باب پنجم، به تنزلات خطابات قرآن بهحسب اسماء الله اشاره شده[۷] و در باب ششم، اشاره کوتاه و مختصری شده است به موارد اظهار و اضمار در قرآن کریم و هدف از هرکدام[۸].
در باب هفتم، با توجه به آیاتی همچون آیه اول سوره اعلی:سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى (نام پروردگار والاىِ خود را به پاکى بستاى) و آیهاعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ (بقره: 20) (پروردگارتان را که شما را آفریده است، پرستش کنید) و... به مراتب بیان در اضافه ربوبیت و نعت الاهیت در قرآن کریم، اشاره شده است[۹].
باب هشتم، به وجوه بیان اقبال و اعراض در قرآن کریم و تفاوت خطاب بر اساس تفاوت مخاطب اختصاص یافته است[۱۰] و در باب نهم و دهم، که مطالب آنها، کمی بیشتر از مطالب ابواب گذشته است، بهترتیب، به بیان وجوه اضافات آیات و اتساق احوال در قرآن و جایگاه امالقرآن (سوره حمد) نسبت به کل قرآن و مشتمل بودن قرآن بر همه آنچه در کتب آسمانی پیشین آمده، اشاره شده است[۱۱].
ب)- «عروة المفتاح»: در کتاب دوم، با توجه به روایت پیامبر(ص) مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، به بیان محورهای اساسی که قرآن کریم مشتمل بر آنهاست، پرداخته شده است[۱۲].
مطالب این کتاب، در یک مقدمه و دو باب، تنظیم شده است. در مقدمه، به موضوع کتاب و ساختار آن، اشاره شده است[۱۳]. باب اول، در بیان و توضیح هفت حرفی است که قرآن بر اساس آن نازل گردیده است. نویسنده، معتقد است چون قرآن برای آخرین امت فرستاده شده، پس کاملکننده امر بوده، جامع اوامر و نواهی الهی است و چون پیامبر(ص)، خاتم پیامبران است، لذا کتاب او نیز خاتم کتب آسمانی است و طبق روایتی از پیامبر(ص)، بر اساس هفت حرف نازل شده است که دو حرف از آن، برای صلاح دنیاست:
- حرف حرام؛ که نفس آدمی و بدن او، تطهیر نمیشود مگر بهواسطه دوری از آن (حرام).
- حرف حلال؛ که صلاح نفس و بدن بهوسلیه آن، اتفاق میافتد. اصل این دو حرف در تورات بوده و در قرآن، به کمال رسیده است[۱۴].
پس از این دو حرف، دو حرف در صلاح معاد میباشد که عبارتند از:
- حرف زجر و نهی؛ که صلاح آخرت بهوسیله دوری از آنها حاصل میشود.
- حرف امر؛ که صلاح آخرت، بهواسطه امتثال آن به دست میآید. اصل این دو حرف، در انجیل بوده و اتمام و اکمال آن در قرآن است[۱۵].
پس از این دو حرف، دو حرف در صلاح دین میباشند که اولی «حرف محکم» میباشد؛ یعنی آن حرفی که خطاب پروردگار در آن برای عبداز جهت احوال قلب و اخلاق نفس و اعمال بدنش، روشن است. دیگری، «حرف متشابه» است که بهواسطه قصور عقل از ادراک آن، برای عبد، خطاب در آن روشن نیست[۱۶].
به اعتقاد نویسنده، اصل این شش حرف در کتب آسمانی پیشین، موجود بوده اما اکمال و اتمام آن، در قرآن کریم اتفاق افتاده است و تنها حرف هفتم که حرف «حمد» میباشد، مختص به حضرت محمد(ص) و کتاب اوست. این حرف، حرفی است که در «فاتحة الكتاب» و «أم القرآن» آمده و خداوند با آن کتاب خویش را آغاز نموده است[۱۷].
نویسنده پس از ذکر این حروف، به تشریح و تعریف هریک پرداخته و برای هرکدام، شاهدی از آیات قرآن، ذکر کرده است[۱۸].
ج)- «التوشية و التوفية للمفتاح»: این کتاب، دربردارنده دو موضوع اساسی زیر میباشد:
- در مواردی که ظاهر آیهای، نکوهش یا سرزنش نسبت به پیامبر(ص) میباشد، نکوهش یا سرزنش حقیقی نیست، بلکه در طی آن بلیغترین و والاترین ستایش از اخلاق و فضایل جبلی اوست.
- تنبیه و تشویق افهام به تدبر در آیات الهی، مخصوصاً آیاتی که به ذکر اخبار ادیان پیش از اسلام پرداخته است و وجود فایده در تکرار اخبار امم سابقه برای این امت[۱۹].
بخش دوم، تطبیقی: حرالی در این بخش، به تفسیر آیهآیه، بلکه کلمهکلمه قرآن کریم پرداخته است. متأسفانه این تفسیر در حال حاضر مفقود بوده و جز قسمتهایی از آن در دسترس نیست؛ آنهم قسمتهایی که امام بقاعی، آن را در کتاب تفسیر خویش، «نظم الدرر في تناسب الآيات و السور» نقل کرده است؛ البته نقل مزبور از سوره بقره و جزیی از سوره آل عمران تجاوز نمیکند[۲۰].
وضعیت کتاب
فهارس کتاب که بهترتیب عبارتند از فهرست مصادر و مراجع مورد استفاده محقق، کلمات تفسیرشده قرآن، احادیث و موضوعات، در انتهای آن جای گرفته است.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع، به اختلاف نسخ، اشاره گردیده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه اول، ص4
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص8
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص29
- ↑ ر.ک: همان، ص31
- ↑ ر.ک: همان، ص33
- ↑ ر.ک: همان، ص34
- ↑ ر.ک: همان، ص37
- ↑ ر.ک: همان، ص39
- ↑ ر.ک: همان، ص41
- ↑ ر.ک: همان، ص43
- ↑ ر.ک: همان، ص45-54
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص8
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص56
- ↑ ر.ک: همان، ص57-58
- ↑ ر.ک: همان، ص58
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص59
- ↑ ر.ک: همان، ص62-119
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص8
- ↑ ر.ک: همان
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.