تذكرة الشعراء: شعراء بغداد في عهد الوزير داود باشا

    از ویکی‌نور
    ‏تذكرة الشعراء: شعراء بغداد في عهد الوزير داود باشا
    تذكرة الشعراء: شعراء بغداد في عهد الوزير داود باشا
    پدیدآورانشهرابانی، عبدالقادر (نويسنده)

    فؤاد حمدی (مترجم)

    رؤوف، عماد عبدالسلام (محقق)
    ناشرالمجمع العلمي العراقي
    مکان نشرعراق - بغداد
    سال نشر2002م , 1423ق
    چاپ1
    موضوعشاعران عرب - عراق - بغداد - سرگذشت‌نامه، شعر عربی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏خ‎‏6‎‏ت‎‏4‎‏ 5041/5 ‏PJA‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تذكرة الشعراء: شعراء بغداد في عهد الوزير داود باشا، اثر عبدالقادر شهرابانی (متوفی قرن 13ق)، کتابی است یک‌جلدی به زبان عربی با موضوع ادبیات و تاریخ. او این کتاب را به زبان ترکی نوشته و فؤاد حمدی آن را به عربی برگردانده است. تحقیق بر کتاب و مقدمه آن و تعلیقاتش از دکتر عماد عبدالسلام رؤوف است. شهرابانی در این کتاب، به معرفی شاعران پرداخته و ابیاتی از آنان را معنی کرده و توضیح داده. این اثر (چه در اصل مفصلش یا مختصر شده‌اش) اختصاصی به شاعران و ادبای بغداد ندارد؛ (هرچند اکثر مطالبش مربوط به آنهاست) بلکه سیره دیگر شاعران اهل موصل و کرکوک و بندنیجین (مندلی) را نیز شامل می‌شود. اختلافاتی در انتساب این کتاب به شهرابانی هست.

    ساختار

    کتاب، دارای مقدمه محقق و ترجمه 68 شاعر است.

    شیوه نویسنده در این کتاب این است که پس از ذکر ترجمه‌ای بسیار مختصر از شاعر مربوطه، به ذکر مصرع، بیت یا ابیاتی از وی پرداخته و درباره آن توضیح می‌دهد. ظاهراً او ابیاتی یا مصرع‌هایی از هرکدام را که خوشش می‌آمده در دفتری یادداشت می‌کرده است. حاکم بغداد، داودپاشا پس از دیدن این امر وی را تشویق کرده که این مطالب را در قالب کتابی چاپ کند.

    گزارش محتوا

    شهرابانی در این کتاب به معرفی شاعران پرداخته و ابیاتی از آنان را معنی کرده و توضیح داده است. این اثر (چه در اصل مفصلش یا مختصر شده‌اش) اختصاصی به شاعران و ادبای بغداد ندارد؛ (هرچند اکثر مطالبش مربوط به آنهاست) بلکه سیره دیگر شاعران اهل موصل و کرکوک و بندنیجین(مندلی) را نیز ذکر کرده است.[۱]

    از ویژگی‌های کتاب این بوده که هرچند در ظاهر به ترکی نوشته شده ولی فراوان در آن الفاظ فارسی و عربی وجود دارد. بعلاوه نویسنده در میان اسلوب تاریخی و ادبی سیر می‌کند.[۲] همچنین این کتاب حاوی میزان زیادی از اصطلاحات اداری و فرهنگی است که در عصر عثمانی به‌کار برده می‌شده است.[۳] علاوه بر این امور، این کتاب شامل اسامی فراوانی از اعلام ادبا و شعرا و صاحبان مناصب اداری از شهرها و کارمندان و اسامی مکان‌ها و موقعیت‌های جغرافیایی و مؤسسات فرهنگی مهم در آن دورانی است که عبدالقادر شهربانی می‌زیسته است. و حوادث تاریخی را در خود جای داده است.[۴]

    عبدالقادر شهرابانی در بخشی از کتاب که درباره داودپاشا است با الفاظ مسجعی می‌نویسد: «داود باشا الوزیر صاحب القلب المنیر، الموصوف بأوصاف آصف عدیم النظیر، المضفی البهاء علی خطة الزوراء، ولی النعمة دام ما دام العالم، ابو الفتوح شاعرا» یعنی داودپاشای وزیر که قلبی روشن داشت و اوصافش مانند آصف، بی‌نظیر بود و شکوه و عظمت را به میان وزیران افزود. کسی که تا عالم هست، ولی‌نعمت است؛ ابوالفتوح شاعر. سپس در توضیح ترجمه وی می‌نویسد: به «حاکم» تخلص می‌کرد. در سال 1188ق مطابق با 1774م به دنیا آمد و در 1267ق مطابق با 1851م از دنیا رفت. سپس در وصف وی، او را با عناوینی می‌ستاید. عین عبارات نویسنده به علت سجع در تملق‌گویی ذکر می‌شود: «مطلع دیوان الدولة و بیت القصید فی قصیدة البهجة و الاحتشام مقطع انشودة المراحم، و مؤلف مجلدات أسفار المکارم، القمر المنیر فی جو الحلم، و الشمس الساطعة فی بیت الشرف للعلم، الدرة الکریمة فی بحر الندی، و مخزن جواهر العطاء، و هو المشار إلیه حضرة سیدنا ولی النعم، منذ أن جعل بغداد، بهجة للربع المسکون لما تولی فیها مسند الوزارة بالحشمة و الوقار و حل فی مقر الخلافة المذکورة فی منصب الإمارة بالفخامة و الغار و بتاریخ الفأل الحسن لعام الف و مائتین و اثنین و ثلاثین» همانطور که از عبارات پیداست وی در این عبارات مسجع بیشتر به مدح و تملق‌گویی داودپاشا پرداخته است و تنها اموری که در آن ذکر کرده این است که داودپاشا شعر می‌گفته و در سال 1232ق حاکم بغداد شده است.[۵] البته شاید در این مورد خاص به دلیل این‌که داودپاشا از طرفی حاکم بوده و از طرف دیگر به عبدالقادر شهرابانی در مصرفخانه(مؤسسه مالی حکومتی بغداد) کار داد و هم این‌که مشوق وی در نوشتن این کتاب بود، ذکر چنین عباراتی در تملق، تا حدی جا داشته و منطقی به نظر بیاید. به‌هرحال به اقتضای کتاب‌های ادبیات و تراجم، نویسنده درباره سایر شاعران نیز سجع به‌کار برده و عباراتش مدح‌آمیز است؛ هرچند عبارات به‌کار رفته در حد داودپاشا نیست؛ مثل صفحه 57 کتاب درباره اسعد افندی آل فخری یا احمد پاشا در صفحه 66 و دیگران در صفحات دیگر.

    شیوه نویسنده در کتاب این است که پس از ذکر ترجمه‌ای بسیار مختصر از شاعر مربوطه، به ذکر مصرع، بیت یا ابیاتی از وی پرداخته و درباره آن توضیح می‌دهد. ظاهراً او ابیاتی یا مصرع‌هایی از هرکدام را که خوشش می‌آمده در دفتری یادداشت می‌کرده و همانطور که ذکر شد، داودپاشا وی را تشویق کرده که این مطالب را در قالب کتابی چاپ کند.[۶]

    وضعیت کتاب

    صاحب «المختصر» در صدر کتابش ترجمه‌ای از عبدالقادر شهرابانی، نویسنده این کتاب ارائه داده است و در ابتدای آن نوشته: این اثر از آن «مترجم التذکرة» است. این عبارت، باعث شک یعقوب سرکیس در معنی کلمه «ترجمه» در اینجا شده؛ یعنی آیا وی کتاب را از لغت دیگری نقل کرده یا این‌که این عبارت به معنی «ترجمه اعلام» و شاعران یعنی به معنی تدوین سیره شخصی آنان است. ازآنجایی‌که دکتر عماد عبدالسلام در انتساب کتاب به شهرابانی، تحقیق کرده و به این‌که این اثر از آن اوست مطمئن می‌باشد، لذا عبارت «مترجم» در آنجا را به معنی دوم یعنی ترجمه اعلام می‌داند.[۷]

    نسخه خطی کتاب حاوی 193 صفحه بوده و هر صفحه حاوی 25 سطر. خط آن نیز میان نسخ و نستعلیق است. در آخر نسخه خطی هم دو صفحه هست که نوشته‌های آن ارتباطی با مطالب داخل کتاب ندارد.[۸]

    شهرابانی این کتاب را به زبان ترکی خاصی نوشته است که در زبان سایر دواوین نیست. زبان او در کتاب شامل مفردات ترکی و عربی و فارسی فراوانی است و همچنین در بسیاری از موارد در اسلوب نگارشش از شیوه تاریخی به شیوه ادبی تغییر روش داده، ازاین‌رو برای ترجمه باید به دست کسی سپرده می‌شده که به این سه زبان مسلط باشد. فؤاد حمدی دارای این شرایط بود و ازاین‌رو در اندیشه نقل کتاب از ترکی به عربی به سفارش استاد مرحوم موسی کاظم نورس را پذیرفت. ترجمه به عربی با دقت و اتقان انجام شده. از دیگر موارد دشواری ترجمه به عربی کتاب، این بوده که بسیاری از ابیات و قطعات و قصاید در کتاب هست که به زبان‌های فارسی و ترکی است و نقل هر یک از یک زبان به زبان دیگر علاوه بر دشواری ترجمه لغات دارای دشواری‌های دیگری در انتخاب واژگان به‌منظور انتقال ظرافت معنایی نیز هست.[۹]

    این کتاب حاوی میزان زیادی از اصطلاحات اداری و فرهنگی است که در دوره عثمانی استفاده می‌شده است. استاد حمدی معانی این لغات را به عربی ترجمه کرده و نظر به این‌که این اصطلاحات در تاریخ تطور اداره و فرهنگ در عراق مهم هستند و دارای معانی اصطلاحی‌ای هستند که نقل آن به‌صورت لغت به لغت به زبان و فرهنگ امروزی امکان ندارد، این امر محقق کتاب را به مقابله ترجمه استاد حمدی با اصل ترکی کتاب وا داشته تا این مصطلحات به همان معنایی که داشته‌اند برگردند و شروح و توضیحات مربوط به آنها در حواشی مربوط به خودش، در کتاب بیاید.[۱۰]

    این کتاب شامل اسامی فراوانی از اعلام ادبا و شعرا و صاحبان مناصب اداری از شهرها و کارمندان و اسامی مکان‌ها و موقعیت‌های جغرافیایی و مؤسسات فرهنگی مهم در آن دورانی است که عبدالقادر شهربانی می‌زیسته است. و حوادث تاریخی را در خود جای داده است. دکتر عماد عبدالسلام، علاوه بر حواشی پیش‌گفته، حواشی‌ای نیز به شرح این موارد اختصاص داده است.[۱۱]

    دکتر عماد عبدالسلام رؤوف، این کتاب را با کتاب مختصری که کرملی سابقاً با عنوان «تذکرة شعراء بغداد» از این اثر چاپ کرده، هم تطبیق داده تا وجوه اختلاف میان این کتاب و آن کتاب به لحاظ زیادت و نقصان مشخص باشد. وی در هرجا که اشاره‌ای به آن کتاب کرده، از آن با عنوان «المختصر» یاد کرده است.[۱۲]

    صفحات 24 تا 26 کتاب حاوی رونوشت تصاویر صفحه‌های اول و دوم و آخر نسخه خطی کتاب است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ص15
    2. ر.ک: همان، ص21-22
    3. ر.ک: همان، ص22
    4. ر.ک: همان، ص23
    5. ر.ک: متن کتاب، ص39-41
    6. ر.ک: مقدمه کتاب، ص19
    7. ر.ک: مقدمه کتاب، ص15-16
    8. ر.ک: همان، ص20-21
    9. ر.ک: همان، ص21-22
    10. ر.ک: همان، ص22
    11. ر.ک: همان، ص23
    12. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها