تحليل الکلام في فقه الإسلام: تعلیقات و مناظرات حول کلمات الشیخ الانصاری قدسسره
تحليل الکلام في فقه الإسلام: تعلیقات و مناظرات حول کلمات الشیخ الانصاری قدسسره | |
---|---|
پدیدآوران | تبریزی، راضی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | المکاسب. شرح تعلیقات و مناظرات حول کلمات الشیخ الانصاری قدسسره |
ناشر | امير قلم |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1381 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-94651-7-6 |
موضوع | انصاری، مرتضی بن محمد امین، 1214 - 1281ق. المکاسب - نقد و تفسیر
خرید و فروش (فقه) معاملات (فقه) کسب و کار حرام |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 190/1 /الف8 م70222 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تحليل الكلام في فقه الإسلام، اثر ارزشمند آیتالله شيخ راضى نجفى تبريزى از معاصرين فقيه نامدار آیتالله بروجردى مىباشد كه اين كتاب را در تحليل و بررسى فقهى موضوع مكاسب و بيع، به زبان عربى تأليف نموده است.
ساختار
ايشان، كتاب خود را در دو قسمت تنظيم كرده كه بخش اول آن مربوط به بحث مكاسب بوده و به طور خاص از مكاسب محرمه بحث نموده است. بخش دوم درباره بيع بوده كه خود از دو قسمت بيع و شروط المتعاقدين تشكيل يافته است.
گزارش محتوا
الكسب و الاقتناء
مؤلف، در ابتداى اين بخش به مقدماتى پرداخته كه براى روشن شدن مطلب كارآيى بسزايى دارند. اولين آنها درباره معناى كسب است؛ كارهایى كه انسان براى جلب منفعت و تحصيل حظ انجام مىدهد، مانند كسب مال و طلب علم، كسب ناميده مىشود.
واژه كسب هم در مورد آن چيزى به كار مىرود كه انسان آن را براى خود اخذ مىنمايد و هم در مورد آن چيزى كه براى غير تحصيل مىكند، ولى واژه اكتساب تنها در مورد چيزى كه انسان براى خودش به دست مىآورد، استعمال مىشود. پس بين كسب و اكتساب رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است، زيرا هر كسبى اكتساب نبوده اما هر اكتسابى كسب مىباشد.
ايشان براى بيان فوق شواهدى از آيات قرآنى نيز ارائه نموده، سپس به بيان رواياتى كه در آنها نوعى ترغيب و تشويق به كسب وجود دارد پرداخته است؛ براى نمونه روايتى از امام على(ع) آورده كه مىفرمايد: «تعرضوا للتجارات فإن لكم فيها غنى عما في أيدي الناس و إن الله يحب المحترف الأمين، المغبون غير محمود و لا مأجور».ايشان در ادامه منظور از اين ترغيبات را غالباً در امور توليدى دانسته، مىفرمايد: عمل با بازو و كار دستى خود از فضائلى محسوب مىشود كه روايات بسيارى به آن تصريح نمودهاند؛ براى مثال در روايت ديگرى از امام على(ع) آمد: «فأوحى الله إلى داود(ع) إنك نعم العبدلو لا أنك تأكل من بيت المال و لا تعمل بيدك شيئا إلى أن قال فكان يعمل في كل يوم درعا فيبيعها بألف درهم». مؤلف، به نكته ظريفى در مورد اهل علم اشاره كرده است به اين مضمون كه اهل علم توان كسب علم و طلب روزى را همزمان نخواهند داشت، فلذا قضيه ايشان استثنا بوده و پيامبر اكرم(ص) در ضمن روايتى اين مطلب را مورد تأكيد قرار داده، مىفرمايند: «من طلب العلم تكفل الله برزقه». البته از آنجا كه ائمه عليهمالسلام و انبيا عليهمالسلام علمشان لدنى و بىنياز از كسب و تحصيل بوده است، لذا آنها در كنار كارهاى تبليغى و تعليمى خود به كسب روزى و كار اقتصادى نيز مشغول بودهاند.
از ديگر نكاتى كه مؤلف از روايات استفاده كرده و مورد توجه قرار داده و حاكى از توجه ويژه دين مبين اسلام به امرار معاش مسلمين است، اهميت دادن به زراعت و امثال آن مىباشد.
از جمله نكات جالب مقدمه، سفارشى است كه مؤلف از پدر خود در زمينه برداشت از روايات نقل مىكند كه وى ايشان را به تأمل و دقت در روايات فراخوانده و فرموده: نبايد استفاده تو از روايات طورى باشد كه گويى مقلد آنچه شيخ حر عاملى ذكر كرده، مىباشى.
كسب واجب: مؤلف مىفرمايد: آنچه از ادله به دست مىآيد اين است كه كسب و كار به اندازه قوت خود و قوت عيال واجب مىباشد و براى بيشتر از اين مقدار وجوبى ذكر نشده است؛ روايات فراوانى هم بر اين معنا دلالت دارند؛ براى مثال زكريا بن آدم از امام رضا(ع) نقل مىكند كه حضرت فرمود: «الذي يطلب من فضلالله ما يكف به عياله أعظم أجرا من المجاهد في سبيل الله عز و جل».
مكاسب محرمه
بخش بعدى مطالب مؤلف در باب مكاسب، مربوط به مكاسب محرمه مىباشد.
ايشان، روايت تحف العقول در مورد مكاسب را تحليل و بررسى كرده و عدم ثبوت انتساب كتاب تحف العقول را به شيخ حسن بن شعبه حرانى مورد تأكيد قرار داده است؛ البته با توجه به نقل علامه مجلسى در بحار الانوار و چند طريق ديگر مىتوان آن را مورد استناد قرار داد.
انواع مكاسب محرمه: مؤلف مكاسب محرمه را در پنج نوع تبين نموده است؛ نوع اول، اكتساب با اعيان نجسه است كه مؤلف با مقدماتى، وارد بحث آن شده است؛ ابتدا تجليلى از مقام علمى شيخ اعظم انصارى به عمل آورده و نوع مباحث وى را بىنظير دانسته، سپس موضوع بحث را مشخص كرده و بعد از بيان قاعدهاى، به تعريف ملك و مال پرداخته است.
اولين مورد از اعيان نجسه كه خريد و فروشش حرام است، بول حيوان غير مأكول اللحم مىباشد؛ علت حرمتش نيز نبود منفعت حلال در آن مىباشد، البته بول شتر استثنا شده، زيرا خريد و فروش آن بنا بر اجماع جايز بوده و علتش هم جواز شرب اختيارى آن مىباشد.
حرمت خريد و فروش فضولات انسانى، دومين مورد از موارد محرم مىباشد كه البته فضولات تمام حيوانات غير مأكول اللحم در همين دايره وارد مىشوند.
خون هم يكى ديگر از موارد مذكور مىباشد كه در كنار منى، ميت و اعضاى آن، خمر و ديگر مسكرات و... ذكر گرديده است.
نوع دوم، از مكاسب محرمه، مكاسبى مىباشد كه هدف از آنها كارهاى حرام است؛ مثل ساخت و خريد و فروش بت براى عبادت، آلات قمار، آلات لهو و ظروف طلا و نقره.
نوع سوم، خريد و فروش مواردى است كه هيچ منفعت حلالى در آنها وجود ندارد، مؤلف دلايل اين مطلب را به خوبى تبيين نموده و نهایتا به آيه«لا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطل»، استناد نموده است.
نوع چهارم، اين است كه به خاطر حرام بودن نفس عمل، كسب و كار با آن حرام مىباشد؛ مانند تدليس ماشطه، تزيين مرد، تصوير، تطفيف(كم فروشى)، حفظ كتب ضاله، رشوه و...
آخرين و پنجمين نوع از مكاسب محرمه، اعمالى است كه انجامشان بر انسان واجب است؛ ايشان ابتدا حقيقت اجاره را بيان مىنمايند تا بعد با روشن شدن استيجار براى كارهاى واجب، اين نوع از مكاسب محرمه تبيين گردد؛ از مواردى كه در اين قسمت به طور خاص مورد بررسى قرار گرفته، اجير شدن براى خواندن نماز قضا از طرف ميت است؛ از آنجايى كه قصد قربت در نماز شرط است، خواندن آن براى به دست آوردن پول مورد بحث واقع شده است.
بيع
قسمت بعدى كتاب مربوط به بيع مىباشد كه در سه بخش مورد بررسى واقع شده است: اول تعريف بيع، دوم معوض و سوم عوض. ايشان، بيع را يك مفهوم همه فهم مىپندارد كه تمام ملتها و قوميتها با آن سر و كار داشته و حقيقت آن را در دادن پول و گرفتن جنس تصوير كردهاند.
ايشان، در معوض و عوض نيز به توضيحاتى درباره پول و مال پرداخته، آنگاه وارد بحث از معاطات مىگردد كه نوعى خاص و رايج از خريد و فروش، در عرف امروزى مىباشد.
اما اينكه مقصود فقها از معاطات چيست و كلام محقق و صاحب جواهر در اين زمينه به چه صورت بيان شده؟ از ديگر مؤلفههاى مورد نظر مؤلف مىباشد.
ايشان، در ادامه به بررسى الفاظ عقد بيع پرداخته و ديگر شروط بيع را از موالات گرفته تا تنجيز عقد مورد بحث قرار داده است.
شروط متعاقدين
اين بحث، آخرين بخش كتاب را تشكيل داده است كه امكان بررسى يك شرط از شروط متعاقدين در كتاب فراهم گرديده است؛ آن شرط از شرايط عمومى تكليف بوده و در تمام احكام شرعى مورد بحث و بررسى مىباشد؛ شرط مذكور عبارت است از بلوغ كه در محل بحث ما به معنى بطلان عقد صبى خواهد بود كما اينكه طبق گفته مؤلف، شيخ انصارى نيز بدين نكته تصريح نموده است. ايشان به مناسبت، بلوغ نكاحى را هم توضيح داده كه برگرفته از آيه 6 سوره نساء مىباشد كه فرموده:«حتى إذا بلغوا النكاح».
نتيجهاى كه مؤلف از اين مباحث گرفته اين است كه صبى طبق بيان آيات و روايات تا رسيدن به حد رشد و بلوغ محجور مىباشد و امكان تصرف در اموال خود را ندارد.
صحت تصرف صبى مميز هم آخرين بحث مؤلف در اين قسمت مىباشد.