تبارشناسی ادبیات و تاریخنگاری ادبی در ایران
تبارشناسی ادبیات و تاریخنگاری ادبی در ایران | |
---|---|
پدیدآوران | دلال رحمانی، محمدحسین (نویسنده) |
ناشر | پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 7ـ312ـ452ـ600ـ978 |
موضوع | PIR ۳۳۷۴/د۸ت۲ |
کد کنگره | ایران -- تاریخ و نقد ادبیات فارسی |
تبارشناسی ادبیات و تاریخنگاری ادبی در ایران تألیف محمدحسین دلال رحمانی؛ مسئلۀ این کتاب چگونگی تغییراتی است که از سویی در ادبیات فارسی و شیوۀ نگارش تاریخ آن و از سوی دیگر در موقعیت های اجتماعی مرتبط با آن روی داده اند.
ساختار
کتاب از دو فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
ایران سرزمینی است که در کنار حیات اقتصادی ـ سیاسی خویش، تاریخی فرهنگی ـ ادبی نیز داشته است. این تاریخ، ستایشانگیز و افتخارآفرین است و همواره به عنوان نشانی از عظمت گذشته مورد اشاره قرار میگیرد. بخش عمدهای از حیات فرهنگی ـ ادبی ذیل مفهوم کهن دستهبندی میشود. هم از اینرو شاعران و نویسندگان قرنهای میانی دارای ارزش بسیاری هستند.
بسیاری از متونی که امروزه بخشی از ادبیات تلقی میشوند؛ مانند داستان کوتاه، رمان، شعر، نمایشنامه و..... تقریباً در تمامی قرنهای میانی یا هنوز پدید نیامده بودند یا در دستههایی کاملاً متفاوت طبقهبندی میشدند. برای مثال داستاننویسی که یکی از مهمترین شاخههای ادبیات معاصر محسوب میشود. در قرنهای میانی نهتنها جزء ادبیات محسوب نمیشد، بلکه اصحاب آن در طبقۀ خرافهگویان قرار داشتند.
نوگرایی بهویژه در ابعاد سیاسی و اجتماعی، در نهایت به انقلاب مشروطه رسید. این انقلاب نقطۀ عطفی در تاریخ سیاسی ـ اجتماعی ایران بود و به ایجاد تغییرات تقریباً در تمامی سطوح حیات ایرانیان انجامید. پیروان این انقلاب تلاش داشتند تا ادبیات فارسی را نیز متحول سازند. از نظر آنها تحول در ادبیات فارسی بخشی از فرایند مشروطهخواهی بود. در پی این شرایط، ادبیات فارسی به تغییراتی تن داد که در نهایت شکل امروزین آن را پدید آورد. در این راستا، قالبهای سنتی شعر و نثر فارسی جای خود را به گونههایی جدیدی چون رمان، شعر نو، غزل نو، داستان کوتاه و نمایشنامه دادند. همچنین بخشهایی از دانش ادبی کهن چون تذکرهنویسی جای خود را به دانشهای نوظهوری تاریخنگاری ادبیات سپردند.
این نوشتار تلاشی برای نگارش تاریخ تغییرات پیشگفته و نسبت آن با نوگرایی در ایران است. مسئلۀ این اثر چگونگی تغییراتی است که از سویی ادبیات فارسی و شیوۀ نگارش تاریخ آن و از سوی دیگر، موقعیتهای اجتماعی مرتبط با آن را تغییر دادند. پیگیری و روایت سرگذشت ادبیات در واقع به پرسش از فرآیندی میپردازد که از درون آن مجموعهای از کردارها مشروعیت یافتند و قابل اجرا شدند؛ کردارهای خاصی چون ایجاد دانشکدههای ادبی، تفسیر، نقد و تصحیح متون کهن، بازسازی مقبرهها، برگزاری کنگرهها، یادروزها و بزرگداشتها، تأسیس موقعیتهایی چوت استاد ادبیات، منتقد، مورخ ادبی و.... از خلال چنین پرسشی، مجموعهای از مناسبات معلق میگردد که طی آنها ادبیات در معنای امروزین آن تصور شده است و امکان بازبینی متون ادبی، فارغ از نسبتهای پیشین فراهم میشود.
در این نوشتار تاریخ ایران به سه دوره تقسیم شده است. دورۀ باستان که تاریخ ایران تا پیش از حملۀ اعراب را شامل میشود؛ قرنهای میانی که از حملۀ اعراب تا عصر مشروطه را دربر میگیرد؛ دوران معاصر که از عصر پهلوی تا روزگار حاضر تداوم دارد. قرنهای میانی خود شامل سه دورۀ ابتدایی، میانی و انتهایی است. دورۀ ابتدایی تا حملۀ مغول است که تقریباً با دورۀ سبک خراسانی در شعر فارسی انطباق دارد؛ از آن پس تا انتهای دولت صفوی میانۀ قرنهای میانی و از سقوط صفویه تا مشروطه انتهای قرنهای میانی نام گرفته است. این تقسیمبندی به طور مشخص به تغییرات ادبی در این دوران نظر دارد و آغاز هر دوره را بر تغییری در مناسبات رایج در نظم و نثر آن دوران منطبق کرده است.
این کتاب افزون بر مقدمه، از سه فصل تشکیل شده است. فصل اول به مباحث نظری و روشی این نوشتار تعلق دارد و شامل دو بخش است. بخش نخست به بحثی کوتاه دربارۀ نظریههای تاریخنگاری ادبی در ایران اختصاص دارد و بخش دوم به توصیف نظریه و روش فوکو و چگونگی بهرهگیری از آن در این مطالعه میپردازد. فصل دوم به تبارشناسی ادبیات و تاریخنگاری اختصاص دارد و شامل نه بخش است. بخش اول به تولیدکنندگان سهگانۀ متون نظم و نثر در قرنهای میانی میپردازد، جایگاه نسبی آنها را روشن میکند و کارکرد نظم و نثر را در آن دوره بررسی میکند. بخش دوم سازوکارهای قدرت وصولگر و نسبت آنها را با نظم و نثر آن دوره بررسی میکند. در بخش سوم مفهوم ادب و نیز نبود ادبیات در قرنهای میانی مورد بحث قرار میگیرد. در بخش چهارم قواعد سنت تذکرهنویسی بررسی و نسبت آنها با قدرت وصولگر مطرح میشود. در بخش پنجم، شرایط تغییر گفتمان و رخدادهای دورانسازی که به فروپاشی قدرت وصولگر انجامیدند، از جمله شکستهای نظامی، فروپاشی نظام دیوانی به منظور اصلاحات مالی و تغییرات روابط داخلی و خارجی مورد بحث قرار میگیرند. در بخش ششم ظهور قدرت جدیدی مورد توجه قرار گرفته که بر اساس قاعدۀ فایدهمندی به نظمدهی امور میپردازد. بخش هشتم لحظۀ برقراری پیوند آن با تاریخ مورد توجه قرار میگیرد. در بخش پایانی این فصل قواعد تاریخنگاری ادبیات بررسی شده است. فصل سوم نیز جمعبندی نهایی فصلها و بخشهای پیشین است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات