تاریخ فرشته از آغاز تا بابر
تاریخ فرشته از آغاز تا بابر | |
---|---|
پدیدآوران | فرشته، محمد قاسم بن غلامعلی (نویسنده) نصیری، محمدرضا (محقق) |
ناشر | انجمن آثار و مفاخر فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-528-151-7 |
موضوع | اسلام - هند - تاریخ
شاهان و فرمان روایان - سرگذشتنامه مغولان هند - شاهان و فرمان روایان هند - تاریخ - 1000 - 1765م. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | DS 452 /ف4ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ فرشته از آغاز تا بابر، تألیف محمد قاسم هندوشاه استرآبادى، كتابى است به زبان فارسی در تاريخ عمومى هندوستان از آغاز تا اوايل سده يازدهم. فرشته اين كتاب را به نام عادلشاه ابراهیم دوم نوشت و آن را گلشن ابراهیمى و سپس نورسنامه ناميد؛ اما كتاب به تاريخ فرشته شهرت يافته است.
تأليف نخستين متن آن با عنوان گلشن ابراهیمى در 1015 به پايان رسيد. ظاهراً فرشته پس از اين نسخه، متن ديگرى با عنوان نورسنامه نوشته كه مشتمل بر وقايع سالهاى بيشترى است. بنابراین سير نگارش اين كتاب از بعد از سال 998ق. آغاز و در سال 1015ق به پايان رسيده است.
ساختار
نسخه حاضر در برنامه جلد اول از اين مجموعه دو جلدى است كه به چاپ رسيده و مشتمل بر پيشگفتارى به قلم مصحح و محقق آقاى محمدرضا نصيرى، مقدمهاى به قلم مؤلف و دو مقاله است.
گزارش محتوا
در اين مجلد از كتاب به ترتيب به موضوعات ذيل پرداخته شده است:
مقدمه: در معتقدات اهل هند و در کیفیت ظهور اسلام در اين نقطه از جهان. در اين مقدمه از فرزندان سام بن نوح، يافث، حام و کیفیت مملكت هند به صورت خلاصه سخن رفته و از حكومت كِشَن، رواج شيوه بتپرستى در هند، حكومت شنگل، حكومت كيدراج، آمدن بهرام به هند و...و سرانجام ظهور اسلام در هندوستان سخن گفته شده است.
مقاله اول: در ذكر سلاطين لاهور (غزنويان) در احوال سبک تگين متوفاى387ق، محمود غزنوى متوفاى421ق.، مسعود پسر محمود متوفاى 422ق. و ساير سلاطين غزنوى.
مقاله دوم: در ذكر سلاطين دهلى. در اين مقاله درباره بناى شهر دهلى سخن گفته شده و درباره شاهان آن، نظير معزالدين محمدسام، سلطان قطبالدين ايبك، تاجالدين يلدوز، آرام شاه بن قطبالدين ايبك و....نيز سخن گفته شده است.
در ساير مقالات اين كتاب كه در جلد دوم آمده، اما در نسخه حاضر در برنامه موجود نيست، به موضوعات ذيل پرداخته شده است:
شاهان دكن (بهمنيان، عادلشاهيان، نظامشاهيان، قطب شاهيان، عمادشاهيان و بريدشاهيان بيدر)؛ شاهان گجرات؛ حكمرانان مالوه؛ شاهان خانديس (سلاطين فاروقى برهانپور)؛ سلاطين بنگال؛ حكمرانان مولتان؛ شاهان سند؛ شاهان كشمير؛فرمانروايان مليبار؛ ذكر حالات مشايخ صوفيه هندوستان در دو قسمت: دودمان چشتيه و خاندان سهرورديه مولتان. خاتمه كتاب درباره راجگان هند است.
بدينسان تاريخ فرشته وقايع دورهاى طولانى را در بر مىگيرد. مؤلف از بيش از سى مأخذ بهره گرفته است كه برخى از آنها اكنون در دست نيست و همين بر اهميت كتاب مىافزايد. از ميان اين آثار، روضةالصفا اثر ميرخواند، به توصيه عادلشاه سرمشق مؤلف بوده است كه تأثير تاريخنگارى ایرانى را بر وى نشان مىدهد.
تاريخ فرشته منبع بسيار مهم و ارزشمندى براى مورخان بعدى گرديد، از جمله براى راى بِنْدْرابَن در تأليف لب ّالتواريخ هند و محمدافضل خيرآبادى در تأليف خلاصة التواريخ. اين اثر بهويژه مأخذى دست اول براى تاريخ سلسلههاى مسلمان جنوب هند و سرزمين دكن محسوب مىشود. همچنين از منابع درخور توجه در مطالعه تاريخ ایران است، زيرا افزون بر اطلاعاتى درباره دوره غزنوى، در باب مناسبات سياسى و فرهنگى سلاطين دكن با دربار صفوى و نفوذ مذهبى صفويان اطلاعاتى به دست مىدهد. اين اثر به سبب آوردن اصطلاحات فراوان ديوانى و نظامى دوره خود، منبع سودمندى در پژوهش ساختار ادارى و نظامى آن روزگار است.
بين روايتهاى فرشته و برخى مورخان معتبر ديگر در نقل بعضى رخدادها تفاوتها و گاه تناقضاتى به چشم مىخورد و همانند بيشتر تاريخهاى قديم، براى دستيابى به روايت درست بايد آن را با آثار ديگر مقايسه كرد.
ويژگىها
از جمله ويژگىهاى تاريخ فرشته كه بر اهميت آن در ميان ساير آثار نگاشته شده درباره هند اسلامى مىافزايد مىتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
- اين كتاب از جمله متون نادرى است كه در شبه قاره هند -كه در طول تاريخ جوّ تعصب آلود سنّى گرى و ضدّ شيعى بر آن حاكم بوده است- توسط يك فرد شيعه، به گونه مفصل و جامع در تاريخ سلاطين مسلمان هند نوشته شده است. هندوشاه علاقه و ايمان خود به خاندان عترت و طهارت و بويژه مولا على-ع- را در مواردى از كتاب خود ابراز و اظهار داشته است. لكن ناشر چاپ سنگى آن در بمبئى به سال 1281ق تصرف نموده و سلام و تحيّت به «آل» را بعد از نام مقدس حضرت محمد(ص) حذف كرده است و به جاى «صلىاللهعليهوآلهوسلم»، فقط «صل الله عليه و سلّم» نوشته است.
- علىرغم اينكه تاريخ فرشته در يك محيط پر منازعه سنّى و شيعى توسط يك فرد شيعه نوشته شده است، در آن كوچكترين نشانهاى از تحريك تعصبات مذهبى و طرح مسائل تفرقه افكنانه بين مسلمانان ديده نمىشود، و اين خود يكى ديگر از محسنات كتاب تاريخ فرشته است. دليل در پيش گرفتن چنين روش پسنديدهاى در اين كتاب شايد اين باشد كه ابن هندوشاه كتاب خود را در قلمرو حكومتى ابراهیم عادلشاه ثانى نوشته است، و ابراهیم عادلشاه ثانى-بر طبق آنچه نوشتهاند- از جمله سلاطينى است كه در اينباره با واقعبينى برخورد مىكرده و از دامن زدن بر تفرقه مذهبى در بين مسلمانان پرهيز مىكرده است؛ هر چند كه خود شيعه بوده است. چنانكه نوشتهاند در عصر ابراهیم دوّم (998-1037 ق) حالت مسالمتآميز و بىتعصّبترى ميان دو فرقه (شيعه و سنّى) برقرار گرديد.
- خصوصيّت ديگر تاريخ فرشته در اين است كه اين كتاب چكيده همه كتابهاى كوچك و بزرگ و پراكنده مؤلفان قبل از خود را درباره هند اسلامى به شيوه مهذّبى گردآورى و تدوين كرده است كه اكنون دست يافتن به نسخههاى آن تأليفات بسيار مشكل و شايد در برخى از موارد ناممكن باشد.او اهمّ منابع مورد استفاده خود را نيز در مقدمه كتابش آورده است.
- امتياز ديگر اين كتاب اين است كه مؤلف با مهارت تمام در تاريخ، به جزئيات حوادث توجه كرده و رقابتهاى امرا، شاهزادگان و سلاطين مسلمان محلى هند و كشمكشهاى آنها را به طور مشروح نوشته است، و اينكه چگونه اين كشمكشها زمينه ورود استعمار غرب بويژه انگليس را به سرزمين اسلامى هند مهيا كرد.
- با توجه به اينكه استعمار غرب نخستين ضربه كارى خود را بر پيكر جهان اسلام در شبه قاره هند زد و با استيلا بر آنجا فلاكتها و بدبختىهاى كنونى را بر جهان اسلام تحميل كرد و آنان را دچار سرنوشت غمبارى ساخت كه فوق آن متصور نيست، از اين رو اهميّت مطالعه رسمى و جدّى تاريخ هند در دوره اسلامى براى هر پژوهشگرى لازم و ضرورى است، و براى چنين بررسى و مطالعهاى تاريخ فرشته يكى از بهترين منابع است.
- ذكر جزئيات مربوط به روابط خارجى ایران (دولت صفويان) و سلاطين مسلمان هند از ويژگى ديگر اين كتاب است كه براى خواننده ایرانى اهميت دارد و مشابه آن مطالب را گاهى در منابع ایرانى كمتر مىتوان يافت. از اين نمونه است آنچه راجع به روابط سلاطين عادلشاهيان با سلاطين صفوى و ترويج و رسميّت بخشيدن به كلاه دوازده ترك قزلباشهاى صفوى در هند توسط اسماعيل عادل شاه و خطبه خواندن به نام شاه اسماعيل صفوى و ديگر سلاطين صفوى در نمازهاى جمعه هند كه به مدّت هفتاد سال ادامه داشته است.
- قطع نظر از آنچه گفته شد، تاريخ فرشته از نظر زبان و ادبيات فارسی نيز اهميّت دارد. اين كتاب نمونه زندهاى از نثر فارسی رايج در شبه قاره هند در اواخر سده دهم و اوايل سده يازدهم هجرى است و پر از اصطلاحات و تعابير ادارى، ديوانى و نظامى است كه در آن زمان در بين فارسی گويان رواج داشته و استخراج و تدوين مجموع آنها، خود منبع ارزشمندى در جهت تغذيه و تقويت زبان فارسی است.
مؤلف با نثرى نسبتاً روان جامعه چند فرهنگى هند را به خوبى ترسيم كرده است. فرشته گرچه بنابر شواهد بسيار، شيعه دوازده امامى بوده، در نقل كشمكشهاى مذهبى بىطرفى را رعايت كرده است.
البته ويژگىها و مزايايى كه بيان كرديم، به معنى آن نيست كه اين كتاب هيچ گونه نقصى ندارد؛ بلكه اين كتاب نيز مانند هر كتاب تاريخى ديگرى كه در حوزه سلطنت سلاطين غيرمتعبّد و با انگيزه مددرسانى به آنان نوشته شده، داراى كاستىها و معايبى است؛ لكن با اين همه در ميان متون موجود، ارزش پرداختن را دارد كه از آن طريق اطلاعات منسجمى از تاريخ اسلام و مسلمانان در سرزمين باستانى و بزرگ هند- كه اكنون به چند كشور تقسيم شده است- به دست مىآيد، و در زندگى فرهنگى و سياسى امروز مسلمين مفيد واقع مىشود.
وضعيت كتاب
مقدمه تاريخ فرشته به انگليسى ترجمه و در "تاريخ هند " اثر جان داوسن و هنرى اليوت (كلكته 1265ق./ 1849م.) به چاپ رسيد. بخشهایى از تاريخ فرشته پيش از چاپ متن اصلى به انگليسى ترجمه شد، از جمله الكساندر داو در 1182ق./ 1768م. در لندن، اندرسن در 1201ق./ 1786م. و جاناتان اسكات در 1209ق./ 1794م. در شروزبرى آن را ترجمه و چاپ كردند. بخشى از آن در 1245ق./ 1829م. با عنوان "تاريخ اوجگيرى قدرت مسلمانان در هند " در چهار جلد در لندن ترجمه و چاپ شد.
نسخه حاضر در برنامه مشتمل بر پاورقىها و افزودههایى است كه توسط مصصح در انتهاى كتاب آمده است. اين افزودهها عبارتند از:
تعليقات، لغات و اصطلاحات، فهرست آيات، فهرست احاديث، امثال و حكم و جملات عربى، اشعار، اشخاص، جاها، مشاغل و مناصب، ملل و نحل، كتابها و بخش كتابنامه.
همچنين در پايان كتاب تصاويرى از نسخ خطى كتاب درج گرديده است.
منابع مقاله
- منفرد، افسانه، دانشنامه جهان اسلام، ج 6، ص239-240.
- مقدمه محقق.
- شكورى، ابوالفضل، تاريخ فرشته، آينه پژوهش، خرداد و تير 1370، ش7، ص73-77.
- آقابزرگ تهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعة، ج3، ص273.