تاریخ شاه صفی (تاریخ تحولات ایران در سالهای 1052-1038ق)
تاريخ شاه صفي (تاريخ تحولات ایران در سالهای 1038 - 1052ه. ق.) | |
---|---|
پدیدآوران | حسينیسوانح نگار تفرشي، ابوالمفاخر فضلالله (نویسنده)
حسينیتفرشي، مير محمدحسين (نویسنده) بهرامنژاد، محسن (مصحح) |
عنوانهای دیگر | مبادي تاريخ زمان نواب رضوان مکان (شاه صفي) (تاريخ تحولات ایران در سالهای 1038 - 1041ه. ق.) |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1388ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-8700-61-9 |
موضوع | ایران - تاريخ - صفويان، 907 - 1148ق. تاريخ نویسی - ایران |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1176 /ح54 ت2* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاریخ شاه صفی (تاریخ تحولات ایران در سالهای 1052-1038ق)، تألیف ابوالمفاخر بن فضلالله حسینی سوانح نگار تفرشی، تاریخ تحولات ایران در سالهای 1038 تا 1052ق، مصادف با پادشاهی شاه صفی میباشد که به زبان فارسی و در قرن یازده قمری نوشته شده است.
اثر حاضر به انضمام «مبادی تاریخ زمان نواب رضوان مکان (تاریخ تحولات ایران در سالهای 1401-8301ق)»، تألیف محمدحسن حسینی تفرشی با تصحیح و مقدمه و تعلیقات محسن بهرام نژاد توسط نشر میراث مکتوب به زیور طبع آراسته گردید و در اختیار خوانندگان تاریخ و پژوهندگان صفویه شناس قرار گرفته است.[۱]
کتاب ابوالمفاخر، بدون شک در باب بررسی تاریخ عصر شاه صفی بسیار حائز اهمیت است، به ویژه اینکه نویسنده معاصر با دوره شاه صفی بوده و در واقع تاریخ عصر خویش را گزارش کرده است. بنابراین هم از نظر انتخاب موضوعات و رخدادهای تاریخی و هم از نظر چینش آنها، برای ارائه تصویری از تاریخ دوران شاه صفی از اهمیت خاصی برخوردار است.[۲]
ساختار
کتاب با مقدمه مصحح آغاز و مطالب در دو بخش، تنظیم شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، مصحح ابتدا به طور اجمالی به دستهبندی منابع عصر صفوی پرداخته و سپس در دو بخش نخستین کتاب و دومین کتاب، آثار دو مورخ عصر شاه صفی را مورد توجه قرار داده است. وی ضمن ارائه اطلاعاتی از نسخههای موجود کتاب ابوالمفاخر به اهمیت آنها میپردازد و تأملی نیز در خصوصیت تاریخنگاری عصر صفوی، به ویژه تاریخنگاری ابوالمفاخر داشته است و اهمیت اثر او را مورد تأکید قرار داده است. وی در بحثی مشخص با عنوان «سیمای شاه صفی در کتاب ابوالمفاخر» به توضیح و تشریح شاه صفی در کتاب فوق پرداخته و نشان میدهد که جایگاه شاه صفی در اثر ابوالمفاخر طبق سنت تاریخنگاری ایرانی و اسلامی، ادامه روند شاه محوری و فره یزدانی و سلطنت مداری است... مصحح در ادامه میگوید: «مؤلف کتاب، جدا از خصوصیات هنرمندی و علم جویی شاه صفی، دو ویژگی دیگر او را جنگ جویی و عشرت طلبی برمی شمارد. از نگاه مورخ مورد گفتگو، تاریخ نویسی دو وجهه مهم دارد: نخست تشریح جهان گشایی و مملکت گیری و صف شکنی و عدوبندی پادشاهان است... در نگاه او وجه دیگر تاریخ نویسی توجه داشتن مورخ به مجالس شاهانه است؛ زیرا تفرج صید و شکار و گلگشت صحرا و مرغزار و بزم عشرت اساس از ملزومات شاهی است. در پایان این بخش خصوصیات دیگر کتاب ابوالمفاخر به اختصار بیان شده است.[۳]
مصحح در بخش دوم مقدمه که به بررسی کتاب میر محمدحسین تفرشی میپردازد، علاوه بر ارائه آگاهی درباره تنها نسخه این اثر و معرفی مجموعه دوم که شامل 75 مکتوب است، اطلاعاتی اجمالی درباره فعالیت علمی و فرهنگی و سیاسی میر محمدحسین میآورد، به ویژه درباره رابطه او با میرزا طالب خان شاگرد او، که بعدها به وزارت شاه عباس دوم دست یافت، آگاهیهایی به دست میدهد که در باب علل عزل او از وزارت نیز جالب توجه است. سرانجام مصحح با بیان شیوه تصحیح دو اثر فوق، مقدمه را به پایان میبرد.[۴]
اولین نکتهای که در ورود به بحث خواننده را جلب توجه میکند، این است که در زمان معرفی شاه صفی اشارهای به نام پدر او نمیکند و بدون هیچ توضیحی به شاه عباس اول اشاره میکند و خاندان صفوی را همانند دیگر مورخان عصر صفوی به سادات پیوند میدهد؛ تا آنچه را که در سرآغاز کتاب نشان کرده بود... در این خاندان ساری و جاری خواند و مصداق آیه»}/إنما ولیکم الله/{«داند که تداوم بخش خطاب صریح» من کنت مولاه فعلی مولا» باشد.[۵]
نویسنده بعد از بیان جلوس شاه صفی، اولین حکمی که از پادشاه جدید گزارش میکند، از بین بردن میخانهها است که با عبارت نخستین حکم از آن یاد کرده است و این نه تنها نشانه عملکرد پادشاهان صفوی به ویژه شاه صفی است که محققان تاریخ از چگونگی علم و عملکرد دینی آنان آگاهند، بلکه بیانگر رویکرد و نگرش نویسنده به رخدادهای زمان است و یا بهتر بگویم نوع نگاهی است که جامعه نسبت به آن حساس است و در پذیرش یا عدم پذیرش حکومت در اذهان عمومی مفید و مؤثر بوده است.[۶]
نویسنده توجه و تأکید خاصی در ثبت و ضبط گزارش زیارات اماکن مذهبی توسط شاه صفی دارد و با تعصب خاصی که برخاسته از فضای مذهبی عصر صفوی است، از زیارت اماکن مقدسه در عراق خبر میدهد. این در حالی است که وقتی از کشتار مقامات بلندپایه حکومتی در اصفهان خبر میدهد، نه تنها به عوامل واقعی که سبب کشتن گروهی از رجال نامدار حکومتی میشود، اشارهای نمیکند، بلکه در صدد توجیه این اقدام شاه صفی برمیآید و آن را مایه امنیت و آسایش عباد و خلایق میداند و در همین راستا به راحتی از کنار گزارش قتل امام قلی خان میگذرد و آن را در جهت خلاصی رعایا از ظلم و ستم فزاینده امام قلی میخواند.[۷]
نویسنده در صدد تبیین واقعیات و یا شفاف سازی رخدادهای زمانه نیست، بلکه در صدد است تا از کشتار مقامات سیاسی و نظامی عصر شاه صفی، گزارش شاه پسندانهای ارائه نماید تا افعال و اعمال پادشاه زمانه را توجیه کرده باشد.[۸]
ابوالمفاخر در مقابل توجیه قتل رجال سیاسی و نظامی کشور، به نظر میرسد، برای دستیابی به اهداف خویش به توصیف و تعریف رجالی میپردازد که ترفیع گرفتهاند و به مقاماتی دست یافتهاند و در همین راستا با کر و فر تمام از انتصاب میرزا ابوطالب خان اردوبادی گزارش میکند.[۹]
با مقایسه دادههای ابوالمفاخر با منابع دیگر عصر شاه صفی، میتوان به میزان اطلاعات او آگاه شد و احتمال این نیز هست که او تاریخ خویش را سالها بعد از مرگ شاه صفی از روی یادداشتها تحریر نموده باشد. ازاین رو گاهی در ارائه دادههای تاریخی گرفتار بی دقتی ناخواستهای شده است.[۱۰]
به نظر میرسد که در بعضی موارد نیز دور بودن ابوالمفاخر از اردوگاه شاهی سبب شده است که او در گزارش اردوکشیها و رعایت تقدم و تأخر اماکن جغرافیایی در مسیرها نیز دچار اشتباهاتی شود؛ مثلاًزمانی که خلاصة السیر از حرکت شاه صفی از مسیر رشت به لاهیجان و از مسیر کناره به سوی مازندران خبر میدهد، ابوالمفاخر مسیر حرکت را از لاهیجان به رشت و بعد به سوی مازندران و آن هم از مسیر کناره خبر میدهد که نه منطقی است و نه با واقعیت جغرافیایی مطابقت دارد.[۱۱]
از نکات قابل توجه دیگر این کتاب، تأکیدی است که نویسنده در توجیه صلح شاه صفی و واگذاری سرزمین عتبات عالیات به عثمانی دارد؛ اگرچه او نه تنها صلح نامه را ذکر نکرده، بلکه از مفاد و مضمون آن نیز خبری نمیدهد، ولی تلاش دارد تا پذیرش صلح فی مابین ایران و عثمانی را با توجه به واقعیات موجود منطقی جلوه دهد. اما در ادامه نشان میدهد بسیاری از قزلباشانی که در قلعه بودند کشته شده بودند و گروهی که راه فرار در پیش گرفتند، در رود غرق شده بودند و گروهی نیز در حال فرار و بی قوت و غذا طعمه درندگان شده بودند. مضاف بر اینکه بسیاری از اسبها نیز تلف گشتند و بزرگان عاقبتاندیش نیز از درگاه شاه صفوی تقاضای صلح داشتند. بنابراین سارو خان تالش را به عنوان سفیر نزد وزیر اعظم عثمانی فرستادند.[۱۲]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و نمایه «آیات»، «احادیث، امثال و عبارتهای دعایی»، «اشعار»، «اشخاص»، «مناصب، مشاغل و عناوین»، «ایلها، طایفهها، نسبتها، گروهها»، «اماکن جغرافیایی»، «اصطلاحات و ترکیبها» و «کتابهای مذکور در متن»، به همراه فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده مصحح، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها به ذکر معنای برخی کلمات و اشاره به اختلاف نسخ، پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- محمدی پوراملشی، نصرالله، «عصر شاه صفی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 149، مهر 1389 (6 صفحه، از 32 تا 37).