تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامى
تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامى | |
---|---|
پدیدآوران | غنیمة، محمد عبدالرحیم (نویسنده) کسایی، نورالله (مترجم) |
ناشر | دانشگاه تهران |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1372ش |
چاپ | یکم |
موضوع | تعلیم و تربیت |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /غ9 ت2041 / 1497 LA |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامى، اثر عبدالرحیم غنیمه و ترجمه نورالله کسائى، ترجمهایست از «تاریخ الجامعات الاسلامیة الکبرى» تحقيقى است در تاريخ تعليمات دانشگاهى در اسلام و بررسى مراكز علمى و آموزشى و برنامهها و مواد درسى و روشهاى معمول در آن مراكز.
دانشگاههای اسلامى، نمودارى برجسته از فرهنگ و تمدن درخشان اسلام است؛ اما چنانکه باید بدانها نپرداختهاند؛ این است که در این نوشتار، این جنبۀ بسیار مهم و پربار میراث فرهنگى اسلام، با رویکردى تاریخى بررسى شده است. نگارنده از این کار، گزارش دورههای گوناگون تاریخ آموزش عالى در اسلام را خواسته است، ولى از این رهگذر نامورترین دانشگاههای اسلامى را معرفى کرده است تا تأثیر آنها را بر فرهنگ اسلامى، بل فرهنگ انسانى بازگفته باشد.
گذشته از مقدمه مترجم که تلاشى است براى جبران اجمالى برخى کاستیها که در کتاب است، خود کتاب داراى پیشگفتار، مقدمه و سه باب چند فصلى است.
در مقدمه، از معناى لغوى و اصطلاحى دانشگاه در زبان لاتین مىگوید و اشارتى کوتاه دارد به دانشگاههای پیش از اسلام در مصر، یونان، روم و ایران.
باب اول. پیدایش و تحول دانشگاههای اسلامى: دانشگاه اسلامى از پیدایى تا کمال چهار مرحله را پشت سر گذاشته است؛ ویژگیهای هر مرحله به زایش گونهای نظام آموزش عالى انجامیده است. بنابراین مىتوان گفت در اسلام، چهارگونه دانشگاه بوده است: دانشگاههای عمومى، آکادمیها، مدارس و دانشکدههای پزشکى.
نگارنده پس از اشارتى کوتاه بر آغاز آموزش در اسلام و فراهم آمدن زمینۀ علمى براى مسجد و شکوفایى آموزش در مساجد از آغاز سده دوم تا پایان سده سوم، نخست به تفاوت چهارگونه دانشگاه مىپردازد. آنگاه هریک را در فصلى جداگانه شرح مىدهد و مشهورترین دانشگاههای عمومى، مساجد آموزشى، و جامعها(مساجد بزرگ)، آکادمیها، مدرسهها و بیمارستانها را برشمارده، شرح مىکند و به توضیح جغرافیایى برخى نیز اشارت دارد.
باب دوم. حیات علمى در دانشگاههای اسلامى: فصل اول این باب دربارۀ فلسفه تعلیم از دیدگاه مسلمانان است و در آن از نکات زیر یاد شده است: هدفهای آموزش در اسلام، چهارگونه آموزش از نگاه برخى فقیهان حنفى، منابع معرفت و تأثیر آن در آموزش در جاهلیت و اسلام، مدلول عقل از نگاه متکلمان، معرفت از نگاه صوفیان، نقدى کوتاه بر روش فکرى اسماعیلیان، نقش آموزش دانشگاهى در جامعه اسلامى و رفتار دانشجو و استاد. در فصل دوم مواد درسى چون: ادب و لغت، ریاضى، تاریخ، فلسفه، علوم تجربى و زبانهای بیگانه، شرح و شماره گشته است. فصل سوم، دربارۀ روشهای تدریس است و در آن از حلقههای درس، روایت، سماع، املا، قرائت و تقسیم طلاب به چند دسته و طبقه تحصیلى یاد شده است. در فصل چهارم از وسائل تحصیل سخن رفته است که عبارتند از: حفظ، درایه(فهم)، سؤال و مناقشه، مناظره و مذاکره،
سفرهای علمى(رحله). شهادتنامه و لقبهای علمى، موضوع فصل پنجم است و از رهگذر آن به معناى لغوى و اصطلاحى اجازه، پیدایش مفهوم اجازه علمى و تطور آن، انواع نهگانۀ اجازه و اینکه اجازه جنبۀ دانشگاهى نداشته و کارى بوده است شخصى میان استاد و شاگرد، اشاره شده است آنگاه از لقبهای ششگانه علمى یاد شده است.
باب سوم. درآمدهای مالى، اداره، سنتها و آداب و رسوم و ساختمان دانشگاه: در فصل اول، منابع مالى آموزش در اسلام را برمىشمارد و هریک را شرح مىدهد. در فصل دوم از اداره دانشگاه اسلامى مىگوید و به مدیر، گروه آموزشى، معیدان، دانشجویان، کارمندان(مباشران)ادارى، خانههای دانشگاهى، خدمات داخلى دانشگاهها و کتابخانههای دانشگاهها اشارت مىکند و براى هریک شرحى کوتاه مىآورد. جشنها و مراسم افتتاح، لباس دانشگاهى، روزهای تعطیل، فعالیتهای اجتماعى دانشجویان و ساختمان دانشگاه، مطالب فصل سوم است. در فصل پایانى کتاب سخن از زن و آموزش دانشگاهى است و نام و شرح حال شمارى از زنان که تدریس داشتهاند، آمده است[۱]
پانویس
- ↑ رفيعي، بهروز، ص117-119
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش