تاریخ جرجان

    از ویکی‌نور
    تاریخ جرجان
    تاریخ جرجان
    پدیدآورانسهمی، حمزه بن یوسف (نویسنده)
    ناشرعالم الکتب
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1407 ق یا 1987 م
    چاپ4
    موضوعگرگان - تاریخ - متون قدیمی تا قرن 14 گرگان - سرگذشت‌نامه - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏2117‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏65‎‏ ‎‏س‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاريخ جرجان، اثر ابوالقاسم حمزه بن يوسف بن ابراهیم سهمى، از منابع مهم و دست اول تاريخى در زمينه تاريخ محلى و منطقه‌اى جرجان، مى‌باشد كه توسط عبدالرحمن بن يحيى يمانى، تصحيح و به زبان عربى منتشر شده است.

    انگيزه تألیف

    سهمى عدم توجه ساير مورخان به تاريخ جرجان و فقدان يك كتاب مدون در تاريخ اين منطقه و معرفى و ضبط نام بزرگان و دانشمندان و علماء اهل جرجان و بخصوص شمارى از صحابه و تابعين كه به جرجان رفته و باعث افتخار اين سرزمين شده‌اند را دليل عمده نگارش كتاب خويش ذكر كرده است. وى سپس از تقصير و كوتاهى احتمالى در كار خود عذرخواهى كرده و در كمال تواضع آن را نشات گرفته از بضاعت كم خويش دانسته است.

    ساختار

    كتاب در يك جلد كه حاوى 14 جزء مى‌باشد، منتشر شده و در هر جزء برخى از علماء و بزرگان منطقه جرجان را ذكر مى‌كند و آن را شرح و توصيف مى‌كند.

    گزارش محتوا

    مطالب و محتويات كتاب؛ شامل مقدمه و دو موضوع عمده مى‌باشد:

    مقدمه كتاب؛ شامل مقدمه‌اى 28 صفحه‌اى از مصحح، ضمن توضيح در چگونگى تصحيح نسخه اصلى، به طور مختصر به شرح زندگى مؤلف، معرفى آثار او، مسافرت‌ها، شيوخ وى و راويانى كه از وى روايت حديث كرده‌اند و مزاياى كتاب پرداخته است.

    بخش اول: طالب و وقايع تاريخى.

    ويژگى اين قسمت يكى خلاصه و مختصر بودن آن است كه تقريبا 20 صفحه از كل كتاب 520 صفحه‌اى را شامل مى‌شود، ديگرى عدم دقت در ضبط وقايع تاريخى است و سوم ديدگاه جانبدارانه سهمى نسبت به خاندان مهلب مى‌باشد كه در ذيل به برخى از اين موارد اشاره مى‌شود: سهمى پس از بيان وجه تسميه جرجان به اين نام، فتح اوليه آن بدست مسلمانان در سال 18ق و در زمان خلافت عمر بن خطاب مى‌داند و اضافه مى‌كند كه بعد از فتح نهاوند و قتل نعمان بن مقرن، عمر برادر وى سويد ين مقرن را جانشين وى ساخت و اوست كه رى، قومس و سپس جرجان را فتح مى‌كند. بدين صورت كه نماينده عمر (سويد بن مقرن) با پادشاه جرجان به نام صول مصالحه‌اى را امضاء مى‌كند كه متن اين مصالحه نامه در كتاب آورده شده است. اما بلاذرى كه بخشى از كتاب خويش را به چگونگى فتح جرجان و طبرستان و نواحى آن اختصاص داده است، از فتح جرجان به وسيله سويد بن مقرن در زمان خلافت عمر سخنى به ميان نياورده، بلكه وى تاريخچه فتح جرجان را مربوط به سعيد بن عاص و در زمان عثمان و در سال 29ق مى‌داند. از طرف ديگر بنا به گفته بلاذرى سويد بن مقرن نه تنها در فتح جرجان شركت نداشته، بلكه وى در روز جنگ نهاوند اول كسى بود كه كشته شده است.

    نكته مهمى كه بابد به آن توجه شود، ديدگاه جانبدارانه سهمى نسبت به خاندان مهلب است؛ در حالى كه اكثر مورخان اعمال يزيد بن مهلب را در فتح جرجان تقبيح كرده‌اند و همه آنان از خشونتى كه وى با اهالى جرجان روا داشته، به زشتى ياد مى‌كنند تا آن حد كه نوشته‌اند وقتى سپاه يزيد وارد شهر جرجان شد، بسيارى از مردم را كشتند، كودكان را به بردگى گرفتند و كشتگان را از چپ و راست جاده مصلوب كردند و با اينكه طبى مى‌نويسد: «يزيد وقتى آهنگ جرجان كرد با خدا پيمان كرد كه اگر بر آن جا ظفر يابد، از آن جا نرود و شمشير آز آنها بر ندارد تا با خونشان گندم آسياب كند و از آن آرد نان كند و بخورد و چون يزيد به مردم جرجان پيروزى يافت، قسم خويش را محقق ساخت» با وجود اين مشاهده مى‌شود كه نه تنها سهمى از اين همه سختى و خشونت زننده خاطر نشده، بلكه وى با ديدى آكنده از اغماض و با حذف اين قسمت از تاريخ و با جايگزين كردن بخش‌هایى از كتاب خود در «ذكر مكارم يزيد بن مهلب رحمه ا...» و «ذكر نسب يزيد بن مهلب و فرزندانش» و با اين اعتقاد كه يزيد از تابعين رسول خدا(ص) مى‌باشد، مهلبيان را مورد ستايش قرار داده است.

    پس از بيان وجه تسميه جرجان و چگونگى فتح آن، سهمى از آن عده از صحابه پيامبر(ص) نام مى‌برد كه وارد جرجان شده‌اند. امام حسن(ع) امام حسین(ع) عبدالله بن عمر، حذيفۀ بن يمان، سعيد بن عاص، سويد بن مقرن، عبدالله بن ابى اوفى، ابوهريره، عبدالله زبير، سواده بن قطبه و عيينه بن نهاس در اين شمار قرار دارند، سهمى بدنبال آن به عمال بنى‌اميه در جرجان و مدت امارت آنها و مساجدى كه در ايام آنان ساخته شد، مى‌پردازد.

    قسمت ديگر، اختصاص به آن دسته از خلفاى بنى‌عباس دارد كه وارد جرجان شده‌اند. از جمله اين خلفا: هارون و پسرش مامون مى‌باشند كه گويا در اين زمان مامون در معيت امام رضا(ع) بوده است.

    سهمى به اشتباه تاريخ ورود هارون الرشيد به جرجان را سال 142ق دانسته، در حالى كه سال 142ق ايام خلافت منصور، دومين خليفه عباسى است. يعقوبى ورود هارون را به جرجان سال 192ق مى‌داند و مى‌نويسد: «هارون در شعبان سال 192ق رهسپار خراسان شد و در کرمانشاه فرود آمد و در ماه رمضان به آن جا رسيد و عيد اضحى را در رى بود و چون به جرجان آمد، به عيسى بن جعفر نوشت تا به سوى وى رهسپار شود، عيسى به سوى او رهسپار شد و در وسط راه درگذشت».

    بخش دوم كتاب كه در حقیقت قسمت اعظم كتاب را شامل مى‌شود، تراجم يا شرح حال‌ها مى‌باشد. در اين قسمت حدود 1020 شرح حال از علماء، فقها، راويان حديث، مفسرين، مصنفين، حافظان بزرگ قرآن و تعداد زيادى احاديث، حكايات و روايات از كسانى كه وارد جرجان شده و به تدريج جرجانى شده‌اند و از اهالى خود جرجان و يا از كسانى كه جرجانى بوده و به بلاد ديگر رفته‌اند، ارائه شده است كه همه اين تراجم به ترتيب حروف الفبا تنظيم شده است. براى مثال سهمى در شرح حال ابوعمران مهلبى مى‌نويسد: «ابوعمران ابراهیم بن هانى بن خالد بن يزيد بن عبدالله بن مهلب بن عيينه بن مهلب بن ابى صفره از فقيهان شافعى و از علماء و زهاد زمان بود و شيخ ابوبكر اسماعيلى شاگرد وى بود. مسجد وى در محله‌اى بود كه تا به امروز به محله ابوعمران بن هانى معروف است. وى در سال 301ق درگذشت و ابوبكر اسماعيلى و ابن عدى و ابراهیم بن موسى سلمى و ديگران از وى روايت كرده‌اند».

    بخش ديگرى از اين تراجم اختصاص به افرادى دارد كه سهمى نام آنان را نمى‌دانسته و فقط آنها را به كنيه مى‌شناخته است. در اين قسمت نيز ترتيب حروف الفبا لحاظ شده است. سهمى سپس به تراجم زنان پرداخته و شرح مجملى از زندگى زنان نام‌آور و دانشمندان جرجان را ارائه مى‌دهد.

    سهمى همچنين واژه و كلماتى كه به لحاظ تلفظ و آوا شبيه كلمه جرجانى مى‌باشد و ممكن است خواننده را در قرائت دچار اشتباه كند، توضيح مى‌دهد. براى مثال وى واژه‌هاى خرخان، خرجان، جرخان، جوخان، خوجان را نام برده و توضيحات لازم را براى هر يك آورده است، چنانكه درباره خرخان نوشته: نام روستایى از روستاهاى قومس است.

    در اين قسمت آن چنانكه خود مؤلف مى‌گويد، اطلاعات وى برگرفته از كتاب تاريخ استرآباد نوشته، ابوسعد عبدالرحمن بن محمد ادريسى استرابادى است. سهمى از آنجا كه در نگارش تراجم و بيان احاديث و روايات با ديد اهل سنت به تدوين كتاب خويش پرداخته، از اين جهت نگرشى ستايش آميز نسبت به خلفاى راشدين دارد. او را صداقتى در خور تحسين دانسته، آن گونه كه به حقايق اعتقاد داشته و به نقل روايات پرداخته است؛ به طورى كه در بسيارى از موارد احاديث روايت شده از وى، متعلق به حضرت على(ع) مى‌باشد. درباره نزدیک ترين افراد به پيامبر(ص)، سهمى از قول احمد بن عيسى از... از عايشه نقل كرده كه عايشه به پيامبر عرض كرد چه كسى در نزد رسول خدا(ص) محبوب‌تر از همه مردم است؟ و پيامبر(ص) فرمود از مردان على(ع) و از زنان فاطمه(س) و درباره بناى مسجد قبا سهمى از احمد بن عمر بكرآبادى از... جابر بن سمهر ديث نقل مى‌كند كه فضائل حضرت على(ع) را در بردارد. به طور اجمال مى‌توان گفت كه كتاب تاريخ جرجان، نزد علماء اهل جرجان به دليل آنكه از نخستين نوشته‌هاى مربوط به تاريخ منطقه جرجان محسوب مى‌شد، از ارزش و اهميت بسيارى برخوردار است. يكى ديگر از امتيازات كتاب، كوشش مؤلف در گردآورى و تهيه شرح حال‌ها و تنظيم آنها بر اساس حروف الفبا مى‌باشد.

    آنچه اهتمام وى را ممتاز مى‌سازد، آن است كه مؤلف هر چند با ديد اهل سنت به تألیف كتاب خويش دست زده، اما وى به دور از هرگونه تعصب و حب و بغض و ملاحظات خاص به تدوين و ارائه احاديث و روايات پرداخته است. در پايان بايد تاكيد كرد كه اين كتاب اگرچه مى‌تواند، به عنوان منبع مطالعات مفيدى براى پژوهشگران تاريخ قرار گيرد؛ اما خود كتاب چارچوب وقايع نگارى تاريخى ندارد و بدين جهت محقق براى استفاده از مطالب تاريخى آن بايد با ديد منتقدانه به آن نگاه كند.

    در پايان كتاب نيز دو خاتمه از طبع اول و دوم كتاب و کیفیت ترتيب فهارس براى تاريخ جرجان و فهارس كتاب ذكر شده است.

    وابسته‌ها