تاریخ ایران (از دوران باستان تا پایان سده هجدهم میلادی)
| تاریخ ایران (از دوران باستان تا پایان سده هجدهم میلادی) | |
|---|---|
| پدیدآوران | پیگولفسکا، نینا ویکتوروونا (نويسنده)
یاکوبوفسکی، آلکساندر یوریویچ (نویسنده) پطروشفسکی، ایلیا پاولوویچ ( نویسنده) بلنیتسکی، آلکساندر مارکوویچ ( نویسنده) استریوا، لیودمیلا ولادیمیروونا ( نویسنده) کشاورز، کریم ( مترجم) |
| ناشر | پيام |
| مکان نشر | ایران - تهران |
| سال نشر | 1353ش |
| چاپ | 3 |
| موضوع | ايران -- تاريخ |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | DSR ۱۰۹/ت۱۵ |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاریخ ایران، اثر ن. و. پیگولوسکایا، آ. یو. یاکوبوسکی، ای. پ. پطروشفسکی، آ. م. بلنیتسکی، ل. و. استرویوا، با ترجمه کریم کشاورز که یک بررسی جامع از تاریخ ایران است که از دوران باستان آغاز شده و تا پایان سده هفدهم میلادی را در بر میگیرد. نویسندگان با تاکید بر توسعه روابط اجتماعی و اقتصادی، تحولات تاریخی ایران را تحلیل کردهاند.
ساختار
در این کتاب، تاریخ ایران در ۹ فصل اصلی تنظیم شده است که سیر تاریخی ایران را از دوران باستان تا پایان سده هفدهم میلادی در بر میگیرد، بهطوریکه هر فصل شامل چندین بخش جزئیتر است.
سبک نگارش
شیوه نگارش کتاب بر اساس بازدیدی عمومی از رشد و تکامل فرهنگ ایران در ادوار گوناگون بوده است. این کتاب، نخستین آزمایشی است که حاوی لب مطالب ایرانشناسان شوری بوده و طبق اسلوب خاص ایشان، به رشته تحریر درآمده است. نویسندگان کوشیدهاند تاریخ ایران را در عهد عتیق و قرونوسطی، به ادوار مختلف تقسیم و آن را بررسی نمایند و قسمت مهمی را به رشد و تکامل نیروهای تولیدی کشور و وضع اقتصادی آن در دورههای مختلف تاریخ تخصیص دادهاند[۱].
گزارش محتوا
فصل اول: دوران جامعه مبتنی بر بردهداری در ایران قدیم؛ موضوع اصلی این فصل، تحلیل تاریخی ایران در دورانی است که جامعه مبتنی بر نظام بردهداری بود که در هجده بخش بررسی میشود. از نظر جغرافیایی، ایران سرزمینی کوهستانی و مرتفع بود که این وضعیت به حفاظت طبیعی آن کمک میکرد، هرچند که شرایط اقلیمی سخت، مردم را وادار به ابداع قنات برای آبیاری نمود. قبایل اولیه ایرانی متعلق به گروه هندواروپایی بودند و در مناطق جنوب قفقاز و دریای خزر سکونت داشتند. قلمرو پادشاهی ماد در قرن هشتم پیش از میلاد و احتمالاً تحت تاثیر حملات آشوریان به وحدت سیاسی رسید و گسترش یافت. کوروش بزرگ در سال ۵۵۹ پیش از میلاد سلسله هخامنشی را بنیان گذاشت که یک دولت مبتنی بر بردهداری بود. داریوش اول برای تحکیم حکومت، کشور را به ساتراپیها تقسیم و نظام مالیاتی دقیق و منظمی برقرار کرد. پس از هخامنشیان، حکومت سلوکیان و پارتها بر ایران مسلط شدند. نتیجه کلی این دوره، رشد و تکامل فرهنگی و اجتماعی چشمگیر در ایران بود[۲].
فصل دوم: پاشیدگی سازمان بردهداری و پیدایش مرحله نخست جامعه فئودالی در ایران (ساسانیان) که در هفده بخش به آن میپردازد. تشکیل دولت ساسانی به دنبال زوال اشکانیان و از جنبشهای محلی در جنوب ایران آغاز شد. روابط اجتماعی در دوره ساسانی اساساً فئودالی بود و دهقانان و صنعتگران وابسته به مالکان اراضی بودند. قباد اول برای تضعیف اشراف و اجرای اصلاحات، به مزدکیان تکیه کرد. خسرو انوشیروان با هدف ساماندهی مالیه دولتی، اصلاحات گستردهای در زمینه مالیاتها انجام داد و نرخ مالیات را بر اساس میزان زمینهای قابلکشت (مانند نخلستانها و تاکستانها) تثبیت کرد. همچنین، او یک ارتش حرفهای و دولتی تشکیل داد تا از مرزها محافظت کرده و قدرت مرکزی را تقویت کند. این دوره اوج پیشرفت تمدن مادی و فرهنگی ایران بود [۳].
فصل سوم: ایران در تحت سلطه خلفای عرب و نهضتهای آزادی مردم ایران که در هفده بخش به آن میپردازد. حمله اعراب در قرن هفتم میلادی منجر به سقوط سریع دولت ساسانی شد که بخشی از دلیل آن عدم وجود جبهه ملی یکپارچه در جامعه ایران بود. بااینحال، مقاومتها در برابر حاکمیت عربها ادامه یافت؛ این مقاومتها اغلب در قالب قیامهای اجتماعی با ریشههای دینی مانند جنبش خرمدینان به رهبری بابک که برای برابری اجتماعی و آزادی از ظلم مبارزه میکردند، متجلی میشد. این قیامها نشاندهنده یک مبارزه دهقانی گسترده بود که در عقاید مزدکی ریشه داشت[۴].
فصل چهارم (دارای بیست فصل): سیر تکاملی جامعه فئودالی در ایران این دوره (قرن دهم تا سیزدهم میلادی) با تثبیت ساختار فئودالی در ایران و توسعه اقتصادی و شهری همراه بود. منابع تاریخی این دوره عمدتاً متون عربی و فارسی هستند که از سوابق اداری پهلوی/ساسانی الهام گرفتهاند. در پی فتوحات عرب، روابط مالکیتی در ایران تغییر یافت؛ برخی اراضی بهصورت مشترک روستایی باقی ماندند درحالیکه برخی دیگر به املاک دولتی و خصوصی (مُلک) تبدیل شدند. در دوران سلجوقی، قدرت مرکزی تضعیف شد و پادشاهانی مانند سلطان سنجر با درگیریهای داخلی فراوان روبرو شدند[۵].
فصل پنجم: ایران در زیر سلطه مغول؛ این فصل به دوره سلطه مغول بر ایران اختصاص دارد. پس از تشریح ویژگیهای کلی این عصر و بررسی منابع اصلی تاریخی آن، شکلگیری امپراتوری مغول و تأثیرات و نتایج ویرانگر ورود لشکریان چنگیزخان به ایران مورد بحث قرار میگیرد. در این دوره، ایران با نهضتها و شورشهای محلی متعددی علیه سلطه مغولان مواجه شد، و وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران در قرون سیزدهم و چهاردهم میلادی نیز مورد تحلیل قرار گرفته است. این فصل همچنین به تبیین حکومتهای جانشین ایلخانیان، همچون جلایریان و مظفریان که پس از زوال قدرت مرکزی مغول در ایران حاکم شدند، میپردازد[۶].
فصل ششم: ایران در عهد پاشیدگی فئودالی و قیامهای مردم؛ محتوای فصل ششم با بیست و دو بخش به دوره انشقاق دولت ایلخانی و قیامهای گسترده مردمی در ایران، از حدود سال 1330م- 731ق تا پایان قرن پانزدهم میلادی میپردازد. در این مقطع تاریخی، ایران شاهد تضعیف قدرت مرکزی و تقسیم قلمرو به حکومتهای محلی جانشین ایلخانیان، از جمله حکومتهای مغولی غربی و محلی چون جلایریان و مظفریان، بود که با درگیریهای داخلی بسیاری همراه شد. این دوره با گسترش قیامهای مردمی، مانند نهضت سربداران در خراسان و مرعشیان، که بیانگر مبارزات طبقات دهقانی برای آزادی و عدالت بودند، مشخص میشود. همچنین، فتوحات تیمور لنگ، شورشهای بعد از او و پیامدهای آنها بر اوضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران تا قرن پانزدهم میلادی شرح داده شده است. [۷].
فصل هفتم: ایران در قلمرو دولت صفویه، فصل هفتم با یازده بخش، به ظهور دولت صفویه و بررسی وضعیت ایران در قرن دهم هجری اختصاص دارد و ویژگیهای کلی این دوران را تبیین میکند. این مباحث شامل چگونگی تأسیس دولت صفوی در حدود سال ۱۵۰۰ میلادی و اوضاع کشور در عهد شاه اسماعیل اول است. همچنین، سیاستهای داخلی و خارجی ایران در دوران شاهطهماسب اول، و نیز نهضتهای اعتراضی مردمی این دوره، مورد بررسی قرار گرفته است[۸].
فصل هشتم: ایران در قرن یازدهم هجری؛ فصل هشتم طی دوازده بخش، به تحلیل وضعیت ایران در قرن یازدهم هجری میپردازد و منابع اصلی تاریخی و مآخذ اطلاعاتی این دوره را معرفی میکند. بخش عمده این فصل به بررسی ایران پس از دوران حکومت شاهعباس اول، شامل نتایج اصلاحات گسترده اداری، نظامی و اقتصادی که او اجرا کرد، اختصاص دارد[۹].
فصل نهم: انحطاط جامعه فئودالی در ایران در قرن دوازدهم هجری؛ فصل نهم با بیست و یک بخش، به دورهای بحرانی در تاریخ ایران، یعنی انحطاط جامعه فئودالی در قرن دوازدهم هجری (معادل سده هجدهم میلادی)، اختصاص دارد. این فصل با بررسی ویژگیهای کلی انحطاط و ضعف ساختار حکومتی صفوی در نیمه دوم قرن هفدهم آغاز میشود. محتوای اصلی بر جنبشهای آزادیبخش ملی، بهویژه نهضتهای افغان (غَلزایی) که منجر به تضعیف و سپس سقوط دولت صفوی شدند، تمرکز دارد. همچنین، این بخش به مبارزه مردم ایران علیه فاتحان افغان و مداخلات قدرتهای خارجی مانند روسیه و عثمانی در امور داخلی ایران در نتیجه این ضعف، و همچنین تلاش برای تأسیس دولت متمرکز توسط خانهای محلی، نادرشاه افشار، کریمخان زند و تاسیس سلسله قاجاریه اشاره میکند[۱۰].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.