تاریخ اجتماعی شیعیان امامیه از سقوط بغداد (656ق) تا ظهور صفویه (907ق)
| تاریخ اجتماعی شیعیان امامیه از سقوط بغداد (656ق) تا ظهور صفویه (907ق) | |
|---|---|
| پدیدآوران | احمدیان دلاویز، حسن (نويسنده) |
| ناشر | مرکز بينالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص) |
| مکان نشر | ایران - قم |
| سال نشر | 1401ش - 1444ق |
| چاپ | 2 |
| شابک | 978-622-315-036-4 |
| موضوع | شیعه امامیه - تاریخ - قرن 7 - 9ق. - شیعیان - تاریخ - قرن 7 - 9ق. |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | 2ت3الف 239/2 BP |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاریخ اجتماعی شیعیان امامیه از سقوط بغداد (۶۵۶ق) تا ظهور صفویه (۹۰۷ق), نوشته حسن احمدیان دلاویز(متولد 1359ش) است. این کتاب به تاریخ اجتماعی شیعیان امامیه در دورۀ زمانی سقوط بغداد در سال ۶۵۶ قمری تا ظهور حکومت صفوی در سال ۹۰۷ قمری میپردازد. نویسنده در این پژوهش، مؤلفههای مختلف زندگی شیعیان از جمله حیات مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و اقتصادی را در این بازۀ تاریخی بررسی کرده است. محور اصلی کتاب بر مطالعۀ وضعیت شیعیان در دوران حکومتهایی است که بر پیروان اهلسنت استوار بودند.
انگیزه نگارش
یکی از ابعاد تاریخ بشر، تاریخ اجتماعی است که به جای پرداختن به جنگها، فتوحات، و سقوط حکومتها، بر زندگی تودۀ مردم، رنجها، آدابورسوم عمومی و دغدغههای آنان تمرکز میکند. به اعتقاد نویسنده، مورخان پیشین عموماً از این بُعد تاریخ غفلت کرده و کمتوجهی نشان دادهاند. مهمترین عامل این کمتوجهی، یکنواختی و عادی بودن زندگی مردم بوده است. در خصوص شیعیان، این مسئله که آنها همواره مورد بیمهری قدرتهای حاکم و اکثریت بودهاند، سبب شده تا تاریخ اجتماعی آنها بهصورت طبیعی پنهان و ناشناخته بماند. ازاینرو، پژوهش حاضر برای ثبت و ضبط رویدادهای مربوط به زندگی شیعیان در این دوران انجام شده است، زیرا تحقیقات و پژوهشهای انجامشده در این زمینه، بهویژه دربارۀ تاریخ اجتماعی شیعیان امامی، بسیار ناچیز و جای اینگونه نگاشتهها در میان آثار پژوهشی مورخان و اندیشمندان اجتماعی خالی است.[۱]
ساختار
کتاب یک مقدمه، شش فصل و خاتمه دارد که به ترتیب، مباحث مقدماتی، جغرافیای انسانی شیعیان، حیات مذهبی، حیات فرهنگی، اجتماعی، و حیات اقتصادی آنان را در بر میگیرد.
سبک نگارش
روش تحقیق و گردآوری اطلاعات در این اثر بهصورت توصیفی و تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای است. نوآوری در این پژوهش در تقسیمبندی تخصصی، منطقی و فنی ابعاد مختلف تاریخ اجتماعی و فرهنگی شیعیان امامیه نمود یافته است. مطالب پیرامون هر مؤلفه، با ارائۀ یک پیشینۀ مختصر تاریخی آغاز شده و سپس به تبیین رفتار اجتماعی امامیه در زمینۀ آن مؤلفه خاص و در مواردی مستند به سیرۀ عملی حضرات معصومین(ع) پرداخته شده است. کتاب به تحلیل و تبیین رخدادها بر اساس گرایشهای فکری، ویژگیهای اخلاقی و سبکوسیاق زندگی عامه مردم میپردازد.[۲]
اهمیت کتاب
این پژوهش با پرداختن به تاریخ اجتماعی شیعیان امامیه در دورهای که تحقیقات دربارۀ آن بسیار ناچیز است، خلأ مهمی را در منابع تاریخی و پژوهشی پر میکند و باتکیهبر مفهوم تاریخ اجتماعی، تمرکز را از رخدادهای سیاسی و نظامی (تاریخ حکومتها) به زندگی روزمره و مناسبات تودۀ شیعیان منتقل مینماید. این رویکرد در میان مورخان، کمتر به آن توجه شده است. این کتاب ابعاد گستردهای از زندگی شیعیان را در بر میگیرد؛ از جمله جغرافیای انسانی، ابعاد اقتصادی، فرهنگی (همچون آداب زیارت، عزاداری، و مراسم مذهبی) و تعاملات اجتماعی آنان با پیروان سایر مذاهب که به فهم عمیقتر هویت شیعه کمک میکند.[۳]
گزارش محتوا
نویسنده در پژوهش خود به ابعاد مغفولماندۀ تاریخ اجتماعی شیعیان توجه نموده، از تداخل مباحث مربوط به تاریخ سیاسی آنان با کارنامۀ اجتماعیشان پرهیز میکند. او با کار خود فقدان منابع و تحقیقات کافی دربارۀ نهادهای اجتماعی شیعی در طول تاریخ، مانند نهاد وقف، نقابت، خانواده، مرجعیت و روحانیت را پوشش میدهد و به تبیین چگونگی برگزاری آیینها و مراسم مذهبی مسلمانان، بهویژه شیعیان در خصوص اعیاد و عزاداریهای مرتبط با ائمه(ع) و مقایسۀ آن با وضعیت کنونی میپردازد و راهی را برای پاسخگویی به پرسشها و شبهات فراوان در زمینۀ نحوۀ زندگی و سبک حیات شیعیان میگشاید. او به تمایز و تبیین نوع زندگی شیعیان در دورههای گذشته بر اساس آموزههای دینی اهلبیت(ع) دست زده و راه را برای ارزیابی نوع زندگی شیعیان در دورههای گذشته بر اساس آموزههای دینی ارائهشده از سوی اهلبیت(ع)بازنموده است. کشف زوایای ناگفتۀ رفتارها و نوع زندگی شیعیان در زمینۀ ارتباط و تعامل و همزیستی با پیروان سایر مذاهب اسلامی و ادیان الهی دیگر در شمار تلاشهای اوست.[۴]
نویسنده در فصل نخست، کلیات پژوهش خود را ارائه داده است. [۵]
او در فصل دوم با عنوان «جغرافیای انسانی و جمعیتی شیعیان امامیه از سقوط بغداد تا ظهور صفویه» به بررسی قلمرو جغرافیایی شیعیان امامیه در بازۀ زمانی ۶۵۶ تا ۹۰۷ قمری میپردازد. این قلمرو به چند شهر یا دیار محدود نبوده، بلکه مناطق مختلف و متعددی از جنوب شرق آسیا تا قاره آفریقا را شامل میشد. اگرچه تمرکز اصلی شیعیان عمدتاً در شهرهای ایران و عراق بود، اما نقش فعال آنان در سرزمینهایی دیگر نظیر بحرین، شام، قفقاز، و آفریقا نیز نباید نادیده گرفته شود.[۶]
فصل سوم ویژۀ «حیات مذهبی شیعیان امامیه از سقوط بغداد تا ظهور صفویه» است. حیات مذهبی شیعیان امامی در سدههای میانی اسلامی، روندی صعودی را طی کرده که مصادیق آن شامل اعمال و آیینهای مذهبی مهم شیعیان در آن دوران است که میتوان به مراسم انتظار فرج، مناقبخوانی، زیارت قبور ائمه و امامزادگان، سوگواری، برگزاری نمازجمعه، بهرهگیری از تقیه، تبری جستن از دشمنان، توسل به امامان، نامگذاری به نام حضرات ائمه(ع) و خاندان ایشان، و خاکسپاری در جوار بارگاه معصومان(ع) و امامزادگان اشاره کرد.[۷]
فصل چهارم به «حیات فرهنگی و اجتماعی شیعیان امامیه از سقوط بغداد تا ظهور صفویه» میپردازد. موضوعات کلیدی این بخش شامل مدارس، مراکز و شاخههای علمی، معماری و هنر شیعی، نهادهای اجتماعی مانند نهاد نقابت، روحانیت و خانواده، و همچنین تعامل شیعیان با پیروان سایر مذاهب و ادیان است.[۸]
فصل پنجم «حیات اقتصادی شیعیان امامیه از سقوط بغداد تا ظهور صفویه» را در بردارد. شیعیان امامیه در این دوران، همانند سایر فرقههای اسلامی و مکاتب دیگر، برای تأمین معاش و گذران زندگی خود، به کسب حرفه و شغل مناسب روی آوردند. انتخاب شغل و حرفه مناسب برای هر فرد شیعه تحتتأثیر عوامل متعددی از جمله شرایط اقلیمی و سطح اجتماعی او بود. همچنین، مسئله وقف و موقوفات نقش قابلتوجهی در حیات اقتصادی پیروان مکتب اهلبیت(ع) داشته است. برایناساس، این فصل ابتدا به تبیین مشاغل و حرفههایی میپردازد که شیعیان آنها را در مناطق مختلف انجام میدادند و سپس جایگاه وقف و موقوفات نزد شیعیان را بررسی میکند.[۹]
فصل ششم با عنوان «حیات سیاسی شیعیان امامیه از سقوط بغداد تا ظهور صفویه» آغاز میشود. در گام نخست، اوضاع سیاسی مناطق شیعهنشین، از جمله ایران، عراق، شام و هند، در بازۀ زمانی میان سالهای 656 هجری تا 907 هجری قمری (تا ظهور دولت صفویه) به تفکیک بررسی میشود. پس از آن، چگونگی تعامل و ارتباط شیعیان با حکومتهای اهلسنت و همچنین نحوۀ تعامل آنان با پیروان اهلسنت، بر اساس مستندات تاریخی ارائه میگردد.[۱۰]
خاتمه و جمعبندی
نویسنده عوامل مؤثر بر تاریخ اجتماعی و گسترۀ جغرافیایی تشیع را اینگونه توصیف میکند: چندین عامل در شکلگیری تاریخ اجتماعی جوامع بشری تأثیرگذار بودهاند که میتوان به نژاد، دین، مذهب، شرایط اقلیمی، باورها و اعتقادات، مهاجرت، نظام ارتباطی و حوادث طبیعی و غیرطبیعی اشاره کرد. مؤلفههای شاخص تاریخ اجتماعی شامل سبک زندگی، نمادهای زبانی، نهاد خانواده، آدابورسوم، حرفهها و فضاهای کلیدی شهریاند که در طول زمان تغییر میکنند. قلمرو جغرافیایی شیعیان امامی در سالهای 656 تا 907 هجری قمری به چند شهر و دیار اختصاص نداشت، بلکه مناطق مختلف و متعددی را در برمیگرفت که از جنوب شرق آسیا تا قاره آفریقا کشیده میشد. از جمله این مناطق میتوان به قم، ری، کاشان، اصفهان، فارس، کرمان، ورامین، طبرستان، گیلان، سبزوار، نیشابور، قزوین، کربلا، نجف، حله، بصره، بغداد، کاظمین، بحرین، جبلعامل و جزین اشاره کرد.
حیات مذهبی و فرهنگی
تمدن شیعیان امامی در سدههای میانی اسلامی روندی صعودی را طی کرد که یکی از نقاط تمرکز و محوری این اثر است مصادیق حیات مذهبی نظیر مراسم انتظار فرج (انتظار ظهور منجی)، مراسم منقبتخوانی، سوگواری، زیارت قبور ائمه، برگزاری نمازجمعه، بهرهگیری از تقیه، تبری از دشمنان، توسل به امامان، و خاکسپاری در کنار بارگاه معصومان(ع) و امامزادگان بود. مهمترین مراکز و مدارس دینی در دوره زمانی سقوط عباسیان تا ظهور صفویان گسترش یافتند. این مراکز علمی در خراسان، اصفهان، قم، شیراز، یزد، مراغه، حله، نجف، جبلعامل، کشمیر، مدرسه مراغه، مدرسه سیار و رصدخانه مراغه و الغبیگ قرار داشتند. در این مدارس علومی چون فقه و اصول، فلسفه و کلام، اخلاق و عرفان، حدیث و تفسیر، تاریخ و سیره و نجوم و هیئت تدریس میشد. هنر معماری در سدههای هفتم تا نهم هجری در سرزمینهای مسلمانان، رونق گرفت و از لحاظ کمیت و کیفیت رشد کرد. همچنین، هنرهای اسلامی مانند شعر و خطاطی بهمنظور انتقال مفاهیم و مضامین والای دینی اهمیت ویژهای داشتند و نسبت به آثار هنری دیگر در طراز بالاتری جای میگرفتند. شاعران پرشماری مانند «ابن نما حلی»، «علی بن عبدالحمید بن فخار بن معد موسوی حلی»، «ابراهیم بن علی بن حسن عاملی کفعمی» و «رجب برسی» از شاعران عربزبان، و «حسن کاشی»، و «لطفالله نیشابوری»، «ابن حسام خوسفی» و «قاضی میرحسین میبدی» از جمله شعرای فارسیزبان بودند. در میان عالمان شیعی و اهلسنت تعامل علمی برقرار بود که در این پژوهش فقط به شیوۀ تعلیموتعلم، اهدای آثار علمی و اجازهنامهها (در سدههای هفتم تا نهم هجری) اشاره شده است. شیعیان در این دوران اهل تساهل و مهرورزی بودند که آن را میتوان در شهرهای بغداد، تبریز و شیراز رصد کرد.
اوضاع اقتصادی و مشاغل شیعیان
حرفهها و مشاغل اقتصادی شیعیان به سه بخش اصلی تقسیم میشد: تولیدی و اقتصادی (مانند فرشبافی، نساجی، صابونسازی، سفالگری و کاشیکاری، باغداری، کشاورزی، شیشهگری، بنایی، معماری، تجارت و بازرگانی، بقالی، عطاری، صیادی، خیاطی و دباغی)، مشاغل اداری و سیاسی (مانند دبیری، وزیری و صدارت) و دیگر مشاغل دینی و فرهنگی (مانند شاعری، منبری و نوحهخوانی) و شغلهای مرتبط با کتابت قابلدستهبندی و ارائه است. منصب نقابت نیز در دست برخی شیعیان مانند «سید بن طاووس»، «ابن طقطقی»، «ابن زهره»، «شریف معینالدین فغفور»، «سید جلالالدین تبریزی»، «سید فخرالدین رضوی» بود
نهاد روحانیت
نهاد روحانیت یکی از قدیمیترین، مؤثرترین و قدرتمندترین نهادهای دینی و اجتماعی شیعی در طول تاریخ به شمار میرفته است. فعالیتهای علمی، تبلیغی و فرهنگی بسیاری برای ترویج و تثبیت آموزههای اهلبیت(ع) به دست اندیشمندان شیعه انجام میشد که البته بیشتر فردی، و نه گروهی بود که در اینباره عالمانی چون «میرسیدعلی همدانی»، «شیخ حسن جوری»، «علامه حلی» چهرههای برجستهای بودند.
نهاد خانواده
نهاد خانواده نیز یکی از مهمترین نهادها در این دوران بود بهویژه آنکه زنان جایگاه والایی داشتند و شگفتی برخی وقایعنگاران را برمیانگیخت. رشد علمی زنان شیعی در منطقههایی چون بعلبک، حلب و بغداد فراهم بود.
کشاورزی و باغداری
گزارشهایی از رونق کشاورزی و باغداری در منطقههایی چون قم، ری، کاشان، نیشابور، گیلان، مازندران، بحرین، بعلبک، بصره و بسیاری از نقاط شیعهنشین در این دوراندیده میشود.
وقف و کارکرد اجتماعی آن
موقوفات شیعیان امامیه در عهد حکمرانی ایلخانیان و تیموریان به امور مختلف تعلق داشت و به دو دسته تقسیم میشد؛ موقوفات شیعیان در زمینه بقاع و اماکن متبرکه و موقوفات مرتبط با مدارس و مراکز فرهنگی. از مهمترین کارکردهای اجتماعی وقف، ایجاد توازن اجتماعی و کمکردن اختلاف طبقاتی بود. این نهاد در محدودکردن تکاثرطلبی در میان مسلمانان و در برابر ثروتاندوزی و توزیع مجدد درآمد، کارکرد اقتصادی و فرهنگی مهمی داشت.
تعامل شیعیان و دولتها
شیعیان در این دوران با وجود حکومتهای اهلسنت، در بخشهایی از ایران و عراق دارای دولتهای شیعی (سربداران و قراقویونلوها) بودند. شیعیان با دولتهای اهلسنت همکاری سازنده و مثبتی داشتند و انگیزههای آنان برای این همکاری، اهدافی چون حفظ اسلام و آسیب ندیدن جامعه اسلامی بود. شیعیان در مناصب متعدد، از جمله مناصب سیاسی و درباری (نظیر وزارت، صدارت، قاضیالقضاتی، دبیری دیوان، مستوفی و کاتب الإنشایی)، و مناصب علمی (مانند ملکالشعرایی) و نظامی (فرماندهی لشکر و سپاه) خدمت میکردند. دولتهای شیعی همچون «سربداران» در تعامل مثبتی که با اهلسنت داشتند، دو نوع سکه را ضرب میکردند که بر یکی شعار شیعی و بر دیگری شعار سنیان نقش میبست.[۱۱]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب