تاریخچه‌ای از فرمانروایان خراسان از آغاز قاجار تا پایان پهلوی

تاریخچه‌ای از فرمانروایان خراسان از آغاز قاجار تا پایان پهلوی تألیف محمود فاضلی بیرجندی، این کتاب والیان و استانداران خراسان را معرفی کرده و علاوه بر آن زندگی‌نامه و نیز کارنامه‌ای از هر والی یا استاندار را به دست داده که دربردارنده بخش‌هایی از راه و رسم او در حکومت است.

تاریخچه‌ای از فرمانروایان خراسان از آغاز قاجار تا پایان پهلوی
تاریخچه‌ای از فرمانروایان خراسان از آغاز قاجار تا پایان پهلوی
پدیدآورانفاضلی بیرجندی، محمود (نویسنده)
ناشرپایان
مکان نشرتهران
سال نشر1398
شابک0ـ51ـ5742ـ600ـ978
موضوعایران -- تاریخ -- ‏‫پهلوی، ۱۳۰۴ - ۱۳۲۰ ‏‬
کد کنگره
‏‬DSR ۲۰۱۷‬/ف۲ت۲

گزارش کتاب

مملکت خراسان، یعنی محل خورشید، که در طرف شرقی ایران واقع است از بدو دولت ملوک پیشدادی و افراسیاب و اسکندر رومی و ملوک الطوایف و اشکانیان و ساسانیان و اهالی اسلام و امرای دولت خلفای اربعه و امویه و بنی‌‌العباس الی سنه نهصد و بیست و شش که شاه اسماعیل صفوی از تصرف بیگانگان بیرون آورد و سلاطین اوزبکیه تصرف کردند تا در یک‌هزار و صد و چهل و پنج نادرشاه افشار متصرف شد، در تحت تصرف پادشاهان ایران بود.

پس از انقراض دولت نادری در آن ولایت رسوم ملوک‌الطوایف به ظهور رسید و از آغاز دولت کریم‌خان وکیل الی ‌زمان محمدشاه قاجار خراسان در دست شاهزادگان افشار همی بود و سلاطین بخارا و افغان در آن سامان تصرفات همی کردند. و در این ایام سعادت فرجام، نادر سلطان بن شاهرخ شاه بن نادر شاه در ارض اقدس مشهد اظهار استقلال همی کرد و در ترکستان و بخارا و خوارزم و فرغانه، اوزبکیه دعوی سلطنت می‌نمودند.

در آن احوال آقا محمدخان قاجار پس از کوشش‌ها و جنگ‌ها و جدال‌هایی که گزارش شرح آن از موضوع این کتاب بیرون است بر تخت پادشاهی ایران نشست. آقامحمد خان در آغاز پادشاهی عزم تصرف خراسان کرد که همچنان در دست اعقاب نادرشاه افشار و در همان احوال، در معرض تاخت و تاز ازبکان بود و گرفتار آشوب و نابسامان. آقا محمدخان خراسان را پس از نبردهایی از وجود اشرار داخلی و تجاوزکاران و غارتگران بیگانه پاک کرد که شرح آن در کتاب‌های مخصوص تاریخ قاجار آمده است. اما گفتن این مقدار خالی از منفعت نخواهد بود که بیرون آوردن خراسان آن روزگار از دست مدعیان متعدد از یک طرف و فرونشاندن داعیه پادشاهی افشارها از طرف دیگر کارهایی بود سخت و مستلزم تدبیر و هم زور. چنان‌که نوشته‌اند داعیه افشارها هنوز قوتی داشت.

خراسان از آن پس در حکومت فرمانروای جدیدی قرار گرفت که نماینده آقا محمدخان و سلسله جدید قاجار بود. از اینجا به بعد این کتاب وارد گزارش اصلی خود می‌شود که معرفی فرمانروایان خراسان از آن روز تا به پایان سلسله پهلوی است. با ذکر اینکه فروافتادن بقایای افشاریان از قدرت بلافاصله راه به تعویض حاکم نبرد و بلکه سرآغاز ناآرامی‌هایی دیگر در خراسان شد که ناشی از خلاء قدرت و هم پیامد ستیز و آویز بین نمایندگان حکومت نو با اشرافیت مستقر محلی بود. در آن احوال مدعیانی سر برآوردند که خراسان را تا سال‌ها گرفتار آشوب داشتند. از آنان به جز نامی نمانده است. شاید حتی نام عده‌ای از آنان هم بر جا نمانده باشد یا به این کتاب راه نیافته باشد. اما شاید طبیعت دنیاست که چون قدرتی برافتاد مدعیان زیاد پیدا شوند و آن‌که به زور و تدبیر غالب آید مسیر آینده خود و قومی را تعریف و تعیین می‌کند که تحت اداره او به سر می‌برند. این است که نخستین حکمران قاجاری در این کتاب از حدود سال‌های 1217قمری/ 1181 خورشیدی به چشم می‌آید که شاید نزدیک دو دهه از آغاز قاجارها گذشته است. خراسان آن دو دهه را در آشوب و ناآرام پشت سر گذاشت. آشوب‌هایی که فقط خراسان را گرفتار نداشت و بر پیکره ایران هم بسی زیان‌ها زد.

این کتاب والیان و استانداران خراسان را معرفی کرده و علاوه بر آن زندگی‌نامه و نیز کارنامه‌ای از هر والی یا استاندار را به دست داده که دربردارنده بخش‌هایی از راه و رسم او در حکومت است. مروری بر این کتاب می‌گوید که قاجاران، والیان را بیشتر از منسوبان خود برمی‌گزیده‌اند. در دوره پهلویان این رسم از میان برخاسته، اما نصب استانداران دارای روال و نظمی مشخص نشده است. مهم‌ترین والیان خراسان در دوره قاجار سه ولیعهد (عباس میرزا، محمد میرزا و کامران میرزا) و دو صدراعظم (اللهیار خان دولو قاجار (آصف‌الدوله)، و میرزا حسین خان سپهسالار و چند شاهزاده بوده‌اند. در دوره پهلوی، پدر یکی از زنان رضاشاه (غلامعلی میرزا دولتشاهی)، سه نخست‌وزیر (محمود خان جم، رجب‌علی منصور و محسن صدر)، دو امیر ارشد ارتش (سپهبد نادر باتمانقایچ و سپهبد صادق امیرعزیزی)، چند وزیرو رجالی سرآمد چون سید حسن تقی‌زاده و سید جلال‌الدین تهرانی به استانداری خراسان آمده‌اند.

در دوره قاجار انتصاب شخص واحد به ولایت خراسان تا پنج نوبت سابقه دارد. در دوره پهلوی انتصاب شخص واحد به استانداری بیش از دو نوبت تکرار نشده است.[۱]

پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها