تاريخ و تطور الفقه و الأصول في حوزة النجف الأشرف العلمية
تاريخ و تطور الفقه و الأصول في حوزة النجف الأشرف العلمية | |
---|---|
پدیدآوران | حکيم، محمد جعفر (نويسنده) |
ناشر | مؤسسة العارف للمطبوعات |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | مجلد1: 2010م , 1431ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ و تطور الفقه و الأصول في حوزة النجف الأشرف العلمية، اثر محمدجعفر حکیم، کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع اصول فقه شیعه. نویسنده در این اثر به بررسی تاریخ تطور فقه و اصول در حوزه علمیه نجف پرداخته است و در خاتمه آن مباحث اصولی را طرح کرده است.
ساختار
کتاب دارای مقدمه، تمهید، محتوای مطالب در دو باب اصلی (باب اول در ده فصل و باب دوم در پنج فصل) و خاتمه است. نویسنده در انتهای کتاب، 91 اثر را بهعنوان منابع آن نام برده و ذکر کرده که منابع بیش از این است و مقام بحث از حصر آنها ضیق است.[۱] برخی منابع کتاب پس از قرآن کریم و نهجالبلاغه عبارتند از: المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكريم، كافي ثقة الإسلام شيخ كليني، من لا يحضره الفقيه، خصال، المقنع و الهداية شيخ صدوق، تهذيب، استبصار، مبسوط، خلاف، النهاية في الفقه و عدة الأصول شيخ طوسی، مقدمه تفسير تبيان به قلم شيخ آقا بزرگ طهرانی، رجال كشی، رجال نجاشی، كامل الزيارات شيخ ابن قولويه، فرحة الغری سيد ابن طاووس، شرائع الإسلام و المختصر النافع محقق حلی، سرائر شيخ محمد بن إدريس حلی، تذكرة الفقهاء، قواعد، منتهى المطلب و رجال علامه حلی، رجال ابن داود حلی، الغنية في الأصول سيد ابن زهرة حلبی، كنز الفوائد كراجكی، ايضاح الفوائد فخر المحققين ابن علامه حلی و....[۲]
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه پس از درود بر پیامبر اکرم(ص) و خاندان برگزیدهاش، مینویسد: این تحقیق، درباره دو علم فقه و اصول در حوزه علمیه نجف در طول دورانی که بر آن گذشته میباشد؛ یعنی از ابتدای تأسیسش به دست شیخ طوسی(ره) از حدود هزار سال پیش تا دوره جدید. این اثر را در پاسخ به درخواست کسانی نوشتم که نمیتوانستم به آنان پاسخ رد بدهم. در میان مطالب این اثر سعی کردهام این دو علم جلیل (فقه و اصول) و تطورشان در طی مراحلی که بر آنان گذشته را روشن سازم. امیدوارم توانسته باشم صورت واضحی از این امر را به نمایش بگذارم و بر زیادت فهم یا کشف برخی از خفایای این دو علم شریف، کمک کرده باشم.[۳]
نویسنده پیش از پرداختن به محتوای مطالب، دو مطلب درباره فضل علم و تاریخ حرکت علمی، مینویسد. او محتوای مطالب این کتاب را در دو باب اصلی مطرح میکند. باب اول در ده فصل و باب دوم در پنج فصل و خاتمه ارائه شده است. باب اول به بیان تاریخ تطور علم فقه در حوزه علمیه نجف میپردازد؛ او در این بخش، ابتدا در مقدمهای به بیان تاریخ تطور این علم میپردازد سپس در فصل اول به بحث از تأسیس آن از اوایل عصر رسالت و مدونات امیرالمؤمنین علی(ع) میپردازد. او کیفیت اخذ احکام شرعی در این دوره را توضیح میدهد و مدایحی که درباره برخی اصحاب پیامبر(ص) آمده را ذکر میکند. سپس به بحث از مشکلی که پس از پیامبر(ص) پدید آمد میپردازد. او در پایان این فصل، عواملی را که باعث وضع حدیث شدند را توضیح میدهد.[۴] در فصل دوم از وراثت ائمه هدی(ع) از پیامبر اکرم(ص) و جهادشان در نشر احکام بحث میشود، فضایل ابان بن تغلب ذکر میشود و آغاز تمییز فقه امامی از غیر آن مشخص میشود. در این فصل مدایح ائمه درباره برخی از اصحاب نیز بیان میگردد.[۵] فصل سوم، بیانگر استقلال ائمه(ع) و اصحابشان در فقه است. در این فصل سهم امام رضا(ع) در استحکام عقاید و عرضه کتابهای حدیث بر ائمه و تصحیحات آنان(ع) درباره کتابهای حدیثی صحبت میشود. همچنین از غیبت امام زمان(ع) که نقطه شروع مجامع فقهی و حدیثی بود بحث به میان میآید؛ در این بخش بیان میشود که ائمه در زمان غیبت صغری بر نوابشان اعتماد داشتند. مؤلفات شیخ صدوق و دو تهذیب شیخ طوسی در این بخش مطرح میگردد.[۶] در فصل چهارم دوره تفریع و نضج بیان میگردد. در این فصل ساحت عمانی و ابن جنید از طعنههایی که بر آنها میزدند مبرا دانسته میشود، اهمیت کتاب مبسوط بیان میگردد، آغاز فقه مقارن به دست شیخ طوسی (متوفی 460ق) و تلاشهای وی در تشیید فقه امامی مطرح میشود و بیان میگردد که شیخ طوسی حوزه علمیه نجف را تأسیس کرد.[۷] فصل پنجم بیانگر دوران رکود نسبی حرکت فکری نجف اشرف است؛ در این فصل اهم اسباب رکود علمی حوزه نجف مطرح میشود، سپس عوامل تطور فقه امامی و تأثیر ایجابی ابن ادریس در آن مطرح میگردد و ثمرات آن بیان میشود. همچنین عوامل نمو ذاتی در فقه امامی بررسی میشود.[۸] ششمین فصل این بخش به محوریت حله و تلاش برای نشاط علمی در آنجا اشاره دارد. در این بخش تأثیر ایجابی محقق حلی در فقه، تلاشهای علامه حلی در این راستا، اهمیت کتاب قواعد و شروح آن، و سهم شرح لمعه در تطور فقه بیان میگردد و شواهدی از وجود حرکت علمی در نجف در این دوران ارائه میشود.[۹] فصل هفتم به فتح فکری در ایران میپردازد در این فصل مشهورترین علمای اعلام مستقر در ایران مانند محقق ثانی معروف به محقق کرکی (متوفی 940ق)، شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی (متوفی 984ق)، شیخ بهایی (متوفی 1031ق)، شیخ شوشتری (متوفی 1021ق)، مجلسی اول (متوفی 1070ق) و دوم (متوفی 1111ق)، فیض کاشانی (متوفی 1091ق)، محقق خوانساری (متوفی 1098ق) و صاحب وسائل (متوفی 1104ق)، معرفی میشوند و درباره کتاب وسائل و نواقص و مشخصاتش و همچنین کتاب کاشف اللثام بحث میشود.[۱۰] فصل هشتم درباره بازگشت نجف به قطبیت حرکت علمی شیعی است؛ در این فصل از مدارک مقدس اردبیلی (متوفی 993ق) و صاحب مدارک (متوفی 1009ق) و صاحب معالم (متوفی 1011ق) که شاگردان وی بودند و همچنین از دو کتاب مدارک و معالم، برخی از وجوه نشاط علمی حوزه نجف در این دوره، ظهور استرآبادی و اخباریگری و معرفی کتاب حدائق، صحبت میشود.[۱۱] نهمین فصل، مبیّن دور تکامل این حوزه است: در این فصل وحید بهبهانی (متوفی 1205ق) معرفی میشود و بیان میگردد که مهمترین کتابهای فقهی در این دوره عرضه شد، کشف الغطاء، ریاض المسائل، جواهر الکلام، مکاسب و مستمسک عروة از این کتابها هستند. بحث از اهم مشخصات و ممیزات مستمک عروه، پایانبخش مطالب این فصل است.[۱۲] دهمین فصل، درباره علم فقه، مقدمات استنباط، کیفیت استفاده حکم از نصوص، تعریف اصول عملیه و... صحبت میکند و نمونههایی از استنباط و مثالهایی از برخی مباحث فقهی مشکل ارائه میدهد. همچنین در این فصل شواهدی بر شمول فقه نسبت به همه شئون زندگی، ارائه میگردد.[۱۳]
دومین باب کتاب به مباحث اصول فقه میپردازد یعنی در آن از تاریخ و تطور این علم بحث میشود. این باب نیز با مقدمهای شروع میشود و در آن از نیاز به علم اصول و کم بودن نیاز به آن در عصرِ صدور بحث میشود و در ادامه بیان میگردد که چگونه احتیاج به این علم در طول تاریخ، پس از عصر صدور، رشد کرد و بیشتر و بیشتر شد. همچنین از ادواری که علم اصول پشت سر گذاشته سخن به میان آمده است.[۱۴] اولین فصل از این باب به دوره تأسیس این علم میپردازد؛ در این فصل از قواعد عامهای که از قرآن کریم استخراج شده، همچنین قواعد عامه مستخرج از طریق پیامبر(ص)، قواعد ثابت امام علی(ع)، سهم سایر ائمه در تکامل قواعد اصول فقه، بیان علاج اخبار متعارضه، ادلهای که از ائمه(ع) در ارتباط با اصول عملیه صادر شده است، تلاش امام رضا(ع) در شکلدهی قواعد اصولی، و مناقشه در این ادعا که شافعی مؤسس علم اصول بوده، بحث میشود.[۱۵] دومین فصل، بیانگر دوران نضج علم اصول است. در این فصل کتاب عدة الأصول شیخ طوسی تعریف میشود، همچنین از تبلور بحث اصولی به دست محقق حلی صحبت میشود و در پایان فصل، نگاهی به کتاب معالم انداخته میشود.[۱۶] فصل سوم، بیانگر جنبش اخباریگری است. در این فصل محدث استرآبادی (متوفی 1232ق) معرفی میشود. ریشههای اصلی جنبش اخباریگری و نحوه اجرای آن، معرفی میشود؛ در این فصل، ادعای اینکه اصول عامی المنشأ باشد مناقشه میشود و از تقسیم احادیث به چهار دسته مشهور صحبت به میان میآید. بحث تقلید از غیرمعصوم(ع) مطرح میگردد و از قصور عقل از ادراک احکام بحث میشود.[۱۷] در فصل پنجم از بخش دوم، اهم کتب اصولی متداول معرفی میشود؛ قوانين الأصول، حاشیه شیخ محمدتقی بر معالم، الفصول في الأصول، رسائل شیخ انصاری، مطارح الأنظار، كفاية الأصول، فوائد الأصول، أجود التقريرات، نهاية الأفكار، بدائع الأفكار، نهاية الدراية، حقائق الأصول، دراسات الاستاذ الخوئی، مصابيح الأصول، محاضرات في أصول الفقه، مصباح الأصول، منتهی الأصول، اصول فقه، الأصول العامه للفقه المقارن، بحوث في علم الأصول، حلقات في علم الأصول و المحكم في أصول الفقه از جمله این کتابها هستند.[۱۸]
در خاتمه، نویسنده مباحث اصولی را طرح میکند او از مباحث مقدماتی و مباحث احکام تکلیفی و وضعی شروع به بیان مینماید. مباحث امرونهی و تقسیمات واجب و... را بیان میکند، مباحث عام و خاص، اجزاء، اقتضای نهی بر فساد و امر به شئ به نهی از ضد خاصش، مباحث قطع و حجج و حجیت کتاب و سنت و سیره عقلا و... در این بخش مطرح میگردد.[۱۹] در خودِ بخش خاتمه، خاتمهای داریم که به بیان مباحث تعارض ادله میپردازد.[۲۰] سپس ملحقاتی به کتاب درباره کیفیت تدریس در نجف و... افزوده میگردد.[۲۱]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب و مصادر در انتهای اثر آمده است. ارجاعات در پاورقی ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: منابع کتاب، ص303
- ↑ ر.ک: همان، ص299-303
- ↑ ر.ک: مقدمه کتاب، ص5
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص33-43
- ↑ ر.ک: همان، ص45-52
- ↑ ر.ک: همان، ص53-67
- ↑ ر.ک: همان، ص68-79
- ↑ ر.ک: همان، ص80-90
- ↑ ر.ک: همان، ص90-100
- ↑ ر.ک: همان، ص101-114
- ↑ ر.ک: همان، ص115-122
- ↑ ر.ک: همان، ص123-133
- ↑ ر.ک: همان، ص133-153
- ↑ ر.ک: همان، ص157-166
- ↑ ر.ک: همان، ص167-181
- ↑ ر.ک: همان، ص182-186
- ↑ ر.ک: همان، ص187-197
- ↑ ر.ک: همان، ص204-224
- ↑ ر.ک: همان، ص227-281
- ↑ ر.ک: همان، ص282-291
- ↑ ر.ک: همان، ص293-298
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.