تاريخ آموزش در اسلام
تاريخ آموزش در اسلام | |
---|---|
پدیدآوران | احمد شلبى (نویسنده) ساکت، محمدحسین (ترجمه) |
ناشر | مرکز نشر فرهنگ اسلامی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1377ش |
چاپ | یکم |
موضوع | اسلام و آموزش و پرورش - تاريخ، آموزش و پرورش - کشورهاي اسلامي - تاريخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ش8ت2 / 910/3 LC |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ آموزش در اسلام، نوشته احمد شلبى است. تحقيق جامعى است در تاريخ آموزش و پرورش در اسلام، با نگرشى ويژه به مصر، از آغاز تا پايان حكومت ايوبيان مصر(648 ق/1250م)، ترجمه محمدحسین ساکت. که البته این ترجمه از روی متن عربی آن صورت گرفته است.
اصل اين اثر، پاياننامه دکتراى نگارنده با عنوان
History of Islam education، است و خود نويسنده آن را به عربى و با نام«تاريخ التربية الاسلامية»، ترجمه کرده است.
کتاب را درآمد، پنج فصل و دو پيوست است. در فصل يکم، سخن از جايگاههاى آموزشى است. نگارنده مراکز آموزشى را به پيش از بناى مدرسه در 459 هجرى و پس از آن بخش کرده است. پيش از 459 هجرى دو گونه مکتب وجود داشته است يکى ويژۀ خواندن و نوشتن و ديگرى براى آموزش قرآن و مسائل ابتدايى. گونۀ اول پيشينۀ غيراسلامى دارد و نخستين نهاد آموزشى اسلام است. برخى، دوگانگى مکتب را باور ندارند؛ نگارنده ديدگاه آنان را نقد کرده است. جاى برگذارى گونۀ نخست، بيشتر در خانه آموزگاران مکتب بوده است.
گونه دوم، در آغاز اسلام پا نگرفت و بنابر شواهد تاريخى، مىتوان آغاز آنها را پايان سده نخست و آغاز سده دوم هجرى دانست. دربارۀ جاى برپايى اين مکتبها، گرچه سفارش شده است که در مسجد نباشد؛ مدتها در مسجد و گاه در کنار مسجد بوده است.
نگارنده، کاخها، کتابفروشيها، خانه هاى دانشمندان، تالار هاى ادبى، بيابان و مسجد را نيز از مراکز آموزشى خوانده و هريک را اندکى شرح داده است.
در بخش دوم از فصل اول، به مدرسه پرداخته و پرسيده است: چرا آموزش از مسجدها به مدرسهها رفت؟چه فرقى ميان مدرسه و مسجد بود؟چرا مدرسهها بيشتر به دانشهاى دينى مىپرداختند؟پس از پاسخ اين پرسشها به برپايى مدرسهها در جهان اسلام اشارت کرده است و از مدرسه هاى نظام الملک، نور الدين زنگى، مدرسههايى که ايوبيان ساختند و مدرسه نوريه کبرى ياد کرده و اندکى به شرح اين مدرسه پرداخته است.
فصل دوم. کتابخانهها: کتابخانه در فرهنگ اسلامى، چيزى فراتر از کتابخانه بوده و يکى از نهاد هاى آموزشى هم بهشمار مىرفته است؛ اين است که در فصل جداگانه از آن ياد مىشود تا از رهگذر آن به ارزش معنوى کتاب و کتابخانه، ساختمان، سازمان، کارمندان، فهرستها، روش چيدن کتابها، امور و وضع مالى، ترجمه، مترجمان، امانتگيرى کتاب، رونويسى، جلدسازى، صحافى و انواع کتابخانه اشارت شود.
فصل سوم. استادان: مطالب زير در اين فصل شرح و شماره شده است: اهميت استاد، پيوند ميان حکومتها و استادان، پايگاه اجتماعى و وضع مالى استادان و آموزگاران کودک (معلم مکتب) و مربيان (مؤدبان)، نام پار هاى از مؤدبان، نام استادان مدرسه هاى نظاميه، دستياران (معيدان)، منش و آداب و وظايف استاد، گواهىنامه، تنبيه، کيفر شاگردان، پاداشها و تشويقها، و سرپرستى استادان.
فصل چهارم. شاگردان: در اين فصل از اهميت و بايستى آموزش در اسلام مىگويد و به شواهدى از قرآن، حديث و امثال اشاره مىکند. آنگاه فرازى از ديدگاههاى غزالى، بو على و صاحب«منهاج المتعلم»را دربارۀ تربيت کودک مىآورد. از برابرى و يکسانبينى در آموزش مىگويد و ياد مىکند که بايد دانشآموز را برگزيد و او را براى گزينش درس درخور استعدادش يارى کرد. برخى مطالب ديگر اين فصل چنين است:
سن آموزش، گنجايش کلاس هاى درس و شمار فراگيران هر کلاس، توجه به بازى و تفريح کودک و دانشآموز، اخلاق و وظايف شاگرد، پيوند شاگرد با ديگر شاگردان، لزوم تلاش براى دانش آموختن، سفر براى آموختن، آموزش زنان و نقش آنان در درس هاى دينى، ادبيات، موسيقى و ترنم، پزشکى، سپاهيگرى و ديگر کارها.
فصل پنجم. پايهگذاران، موقوفهها و سازمانها: برجستهترين پايهگذاران نهاد هاى آموزشى در اسلام در سده هاى ميانه، مأمون، نظام الملک، نور الدين زنگى و صلاح الدين ايوبى بودهاند. نگارنده پس از پرداخت اندک برخى کار هاى آموزشى نامبردگان، به مقوله وقف و موقوفه هاى مراکز آموزشى مىپردازد. پس از آن به سازمان مدارس اشاره مىکند و از حلقۀ درس، مراحل آموزشى از ابتدايى تا عالى و آموزش در خانهها مىگويد.
در پيوست شماره يک، درسمايه هاى مدارس مصر در روزگار فاطميان (اسماعيليان)، گزارش شده است و به اين بهانه به عقايد اسماعيليان، روشها و تلاشهاى آنان براى گسترش باورهايشان اشارت رفته است. پيوست شماره دو، افزودۀ مترجم فارسى و نقد مصطفى جواد بر کتاب است. (رفیعی بهروز، ص 106-108)
پانویس
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش