بوطیقا و زمان (درباره سازمان‌دهی بیت در شعر فارسی)

    از ویکی‌نور
    بوطیقا و زمان (درباره سازمان‌دهی بیت در شعر فارسی)
    بوطیقا و زمان (درباره سازمان‌دهی بیت در شعر فارسی)
    پدیدآوراننیکزاد، امیرحسین (نویسنده)
    ناشرسمندر
    مکان نشرمکان چاپ تهران
    سال نشر1399
    چاپيکم
    شابک6ـ9ـ96112ـ622ـ978
    موضوعفا‌رسی‌ - فن‌شعر,فن‌ شعر,تا‌ریخ‌ و نقد شعر فا‌رسی‌
    کد کنگره
    ‏PIR ۳۳۵۴/ن۹ب۹

    بوطیقا و زمان (درباره سازمان‌دهی بیت در شعر فارسی) تألیف امیرحسین نیکزاد، این کتاب در هشت بخش دربرگیرندۀ گفتارهایی دربارۀ بوطیقا و زمان یا دربارۀ سازماندهی بیت در شعر فارسی است.

    ساختار

    کتاب در هشت فصل به نگارش درآمده است.

    گزارش کتاب

    در تفسیر فروید، هم‌قافیه شدن دو مصرح در یک واحد مثنوی‌وار از کلام شاعرانه، محصول القاء متقابلی است که طی آن دو اندیشۀ خودآگاه یا ناخودآگاه در مجاورت با یکدیگر هر یک شکل بیانی بسنده‌ای را در دیگری برمی‌انگیزد تا در نهایت بیان دو اندیشه در دو سطر مقفا امکان یابد. این تفسیر از تبیین ظهور قافیه در غزل عاجز است. نخست به این دلیل که غزل بنا به شکل هندسی خود فاقد آن ثنویتی است که امکان نوعی القای متقابل را میان دو پاره از اندیشه فراهم آورد. اصرار بر این موضع راه به چنین فهمی از موضوع می‌برد که تمام اندیشه‌هایی که در ابیات متوالی غزل بیان می‌شوند، با تأثیر هم‌زمان بر یکدیگر ناگهان شکل بیانی مشخصی را برای کل غزل سامان می‌دهند؛ مانند سِفر پیدایش درهم‌فشرده‌ای که در آن جهان به‌یک‌باره در یک روز آفریده شده است. دیگر اینکه بر خلاف بیت مثنوی که توأمان دارای استقلال قافیه و استقلال معناشناختی است، بیت غزل واجد استقلال معناشناختی است؛ اما حامل قافیه‌ای است که حدودش بر ان وضع شده است. پس دو واحد هم‌قافیه در غزل، به جز بیت‌های موقوف المعانی، دیگر حامل اندیشه‌هایی نیستند که مجاورت‌شان شکل بیانی یکدیگر را مشروط کند.

    این کتاب در هشت بخش دربرگیرندۀ گفتارهایی دربارۀ بوطیقا و زمان یا دربارۀ سازماندهی بیت در شعر فارسی است. در اولین نوشتار بحث با این اشاره آغاز شده که هر شکل از تدوین پاسخ به مسئلۀ سازمان آگاهی خود متضمن پاسخی از همان سنخ به مسئلۀ سازمان است. در ادامه و با توجه به گسترۀ موضوعی، نویسنده به سراغ موضوعی رفته که از نخست هدفش بوده است و آن نسبت میان سازمان و طبقه در پیوستار مقولاتی چون تولید و تقسیم کار اجتماعی که مقولات بازتولید حیات اجتماعی را شکل می‌دهند، جا نمی‌گیرد. این نسبت اساساً موضع تکوین عاملیتی است که در عوض بازتولید حیات اجتماعی در شکل‌بندی کنونی، آن را تا مرتبه‌ای بالاتر برمی‌کشد.

    همان‌طور که در سطح خرد، هر ترفند تفسیری به این اعتبار واجد حیثیتی پس‌کنش‌گرانه است که معنا در گفتار با عمل پس‌روانۀ دال تحقق می‌یابد؛ در سطح کلان نیز مداخلۀ روان‌کاوانه در مواجهه با هر مورد و با وجود تعین‌های گونه‌گونی که حین به‌کاربسته شدن به خود می‌پذیرد، با بازسازی تاریخ سوژه، پس‌روانه عمل می‌کند.

    بررسی غزل در بخش سوم کتاب انجام شده است. نویسنده معتقد است غزل، شکل مرزگذر بوطیقای فارسی است؛ غزل نه در حیات انگل‌وار و تجدیدنظرطلبانۀ معاصر خود، بلکه در محدودۀ معین تاریخی تفوق بوطیقایی خود در مقام شکل عالی شعر، مایۀ این گمراهی بوده که راز خود را در محتواب خود پنهان کرده است؛ محتوایی که با عبور از عشق به عرفان و با درآمیختن این دو، دیوار رازآلودگی خود را رسوخ‌ناپذیرتر کرده است.

    در ادامۀ کتاب نیز دربارۀ رباعی، مثنوی، شعر نو و..... و سازمان‌دهی بیت در آنها مباحثی ارائه شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها