بلوچستان ناکاویده؛ شرح سفری اکتشافی به مکران، بشاگرد، مرکز ایران، کردستان و عثمانی
بلوچستان ناکاویده | |
---|---|
پدیدآوران | فلویر، ارنست (نویسنده) صدیقی نژاد، سپهر (مترجم) |
ناشر | مؤسسه آبی پارسی، پل فیروزه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 3ـ02ـ7464ـ622ـ978 |
موضوع | بلوچستان - سیروسیاحت,ایران - سیر و سیاحت |
کد کنگره | DSR ۲۰۲۹/ب۸ف۷ |
بلوچستان ناکاویده؛ شرح سفری اکتشافی به مکران، بشاگرد، مرکز ایران، کردستان و عثمانی به همراه پیوستهایی از مشاهدات نجومی، جغرافیایی، گیاهشناختی و ... تألیف ارنست ایسکو فلوبر، مترجم سپهر صدیقی نژاد؛ این کتاب از ارنست فلویر افسر بریتانیایی مسئول ایستگاه تلگراف جاسک است که شرح سفر او از ژانویۀ 1876 تا می 1877 میلادی را دربر دارد و حاوی اطلاعات ذیقیمتی از اوضاع اقلیمی، جغرافیایی و اقتصادی بلوچستان در سدۀ نوزدهم است. متن اصلی کتاب برای نخستین بار در سال 1882 در لندن منتشر شده است.
ساختار
کتاب در نوزده فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
طی شورشها علیه کمپانی هند شرقی، بریتانیا به سالهای 1857 تا 1858 نیاز به برقراری ارتباط سریعتر میان لندن و مستعمرهاش یعنی هند بهشدت احساس میشد و در سال 1859 برای راهاندازی یک خط تلگراف مستقیم میان دو کشور آغاز شد. با این هدف دولت بریتانیا در سال 1862 یک خط تلگراف را میان بندر کراچی و بندر چابهار در امتداد سواحل مکران راه انداخت. سپس در سال 1868 تا بندر جاسک ادامه یافت و از آنجا به بعد به شکل کابلهای زیردریایی به بندر بوشهر رسید. از سال 1864 ریاست و مدیریت تمام خط تلگراف هندوبریتانیا به ژنرال گلدسمید واگذار شد؛ افسری که پس از سال 1870 در کمیسیون تعیین مرز ایران و بریتانیا حضوری بسیار فعال داشت.
ریاست ایستگاه جاسک از 1870 تا 1877 بر عهدۀ ارنست فلویر نویسندۀ این کتاب بوده است. کتاب او یکی از سفرنامههای باارزش اروپاییان در قرن نوزدهم دربارۀ ایران و بهویژه جنوب شرقی این سرزمین است. در اهمیت این سفرنامه همین بس که مقدمۀ آن را فردریک جان گلدسمید افسر عالیرتبۀ ارتش بریتانیا و کمپانی هند شرقی و مسبب تجزیۀ بلوچستان نوشته است.
این کتاب از ارنست فلویر افسر بریتانیایی مسئول ایستگاه تلگراف جاسک است که شرح سفر او از ژانویۀ 1876 تا می 1877 میلادی را دربر دارد و حاوی اطلاعات ذیقیمتی از اوضاع اقلیمی، جغرافیایی و اقتصادی بلوچستان در سدۀ نوزدهم است. متن اصلی کتاب برای نخستین بار در سال 1882 در لندن منتشر شده است.
ارنست ای. فلویر زادۀ چهارم جولای 1852 در لینکلنشایر انگلستان و درگذشتۀ اول دسامبر 1903 در قاهرۀ مصر است که از هفدهسالگی به استخدام ارتش برونمرزی بریتانیا درآمد. در اولین مأموریت برونمرزی خود و در سن هجدهسالگی در سال 1870 از سوی شرکت خط تلگراف هندوبریتانیا به خلیج فارس و دریای عمان اعزام شد تا به عنوان نخستین رئیس ایستگاه تلگرافخانۀ جاسک انجام وظیفه کند و بدون بازگشت به کشورش تا سال 1877 در جاسک اقامت و خدمت کرد. او طی یک مرخضی استحقاقی طولانیمدت، در سال 1866 تا 1877 دست به انجام سه سفر اکتشافی در قلمرو دولت ایران زد. او سفرهایش را از ایستگاه جاسک و با هزینۀ شخصی خودش و بدون هیچگونه پشتیبانی محافظان نظامی انجام داد.
او با دقت و شور و اشتیاق وصفناپذیر یکایک همراهان خود در آن سفر را از میان آشنایان بلوچ بومی منطقۀ جاسک دستچین کرد و قافلۀ شتریاش را از جاسک و در جهت شمال شرقی به مقصد بلوچستان، راهی بنت، فنوج، مسکوتان و بمپور کرد و بعد از نزدیک به یک ماه، به جمع همکارانش در جاسک بازگشت. اما ظاهرا این سفر بهخوبی نتوانسته بود عطش کنجکاوی او را سیراب کند؛ چون بعد از مدت کوتاهی اقامت در جاسک، تصمیم به انجام سفری تازه به جزایر خلیج فارس و شهرهای ساحلی جنوب ایران گرفت. پس از آنکه چند روز را صرف کسب آمادگی علمی و تهیۀ مقدمات سفر جدید کرد، او بالاخره جاسک را به مقصد هنگام، قشم، بندرعباس، میناب، بحرین و بوشهر ترک کرد و در پایان از راه دریا با جاسک بازگشت. او سومین سفرش که همزمان با پایان مأموریتش در ایران بود را از جاسک به مقصد لندن از راه زمینی و با گذر از حداکثر مناطق ممکن در خاک ایران و مناطقی از خاک عثمانی انجام داد. با این هدف او قافلۀ شتری خود را از جاسک در جهت شمال به انگهران (مرکز منطقۀ کاملاً ناکاویدۀ بشاگرد)، سردشت، شهرباوک، جگدان، درپهن و سندرک روانه کرد و در ادامه به منوجان، سررس، بارگاه، کهنوج، دوساری، دشتکوچ، کوهستان جبالبارز، تهرود، راین، ماهان و کرمان رسید و بخش اول از آن سفر را با خداحافظی تلخ از همراهان بلوچش در کرمان به پایان برد. بخش دوم آن سفر طولانی را از کرمان به همراه قافلهای از قاطرها به مقصد یزد آغاز کرد و با گذر از اصفهان، خرمآباد، دولتآباد و کرمانشاهان به پایان رساند که از فلات بلند ایران به جلگۀ پست سرازیر شد. او که چند رأس اسب از اصفهان اجیر کرده بود، با گذر از مرز عثمانی در خانقین، وارد خاک عراق کنونی شد و خود را به بغداد رساند و سپس از بندر بصره، با کشتی عازم بندر مارسی در فرانسه شد و از آنجا با قطار سریعالسیر به دیدار خانوادۀ خود در لندن رفت و سومین بخش سفر خود را به اتمام رسانید.
در ارزیابی کلی از شخصیت فلویر، میتوان او را در جستجوگری خستگیناپذیر، خوشخلق، فروتن، آشتیگرا و بسیار باتدبیر در غلبه بر موانع گوناگون از کارشکنیهای اداری جزئی گرفته تا سختیهای کشندۀ جسمانی و برخورد با مقامات محلی بیرحم و سنگدل معرفی کرد. در توصیف سفرنامهاش باید گفت بیگمان خوانندۀ این کتاب، لب به تحسین پدیدآورندهاش میگشاید آنگاه که شرح خستگیناپذیری، برنامهریزی، پشتکار، جسارت، چارهاندیشی و توصیفهای ساده و روان اما دقیق، علمی، گویا، جامع، صادقانه و بیطرفانۀ این افسر نظامی و حکیم زبانشناس، مردمشناس، تاریخدان، جغرافیدان، هواشناس، زمینشناس، گیاهشناس، کانیشناس، ستارهشناس، نگارگر، موسیقیدان و ... آگاه و کممانند را بخواند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات