بغية الإيضاح لتلخیص المفتاح في علوم البلاغة المعاني و البیان و البدیع

    از ویکی‌نور
    ‏بغية الإيضاح لتلخیص المفتاح في علوم البلاغة المعاني و البیان و البدیع
    بغية الإيضاح لتلخیص المفتاح في علوم البلاغة المعاني و البیان و البدیع
    پدیدآورانصعیدی، عبد المتعال (نويسنده) خطیب قزوینی، محمد بن عبد الرحمن (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرتلخیص المفتاح فی علوم البلاغه المعانی و البیان و البدیع. شرح
    ناشرمکتبة الآداب
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشرسده13
    چاپ1
    شابک-
    زبانعربی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    /خ6 ت80236 2028 PJA
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    بُغیة الإیضاح لتلخیص المفتاح فی علوم البلاغة، تألیف عبدالمتعال الصعیدی (متوفی 1383ق) شرحی است بر کتاب «الإیضاح لتلخیص المفتاح» جلال‌الدین محمد بن عبدالرحمن قزوینی معروف به خطیب قزوینی یا دمشقی (متوفی 739ق) است. قزوینی کتاب ارزشمندی دارد به نام «تلخیص المفتاح» که آن را شرح نموده و «الإیضاح» نامیده است و کتاب حاضر شرحی بر این کتاب است.

    با توجه به این‌که خواننده کتاب الإیضاح برای فهم مطالب این کتاب نیازمند مراجعه به شروح و حواشی و تقریرات کتاب التلخیص می‌شده است، لذا انگیزه نویسنده از نگارش این کتاب بی‌نیاز کردن خواننده از مراجعه به سایر حواشی بوده است[۱]‏.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر چهار جزء است که در یک جلد منتشر شده است. در دو جزء اول کتاب علم معانی در هشت باب، در جزء سوم علم بیان در سه باب و جزء چهارم نیز علم بدیع در دو بخش مطرح شده است. در انتهای هر یک از ابواب یا بخش‌های کتاب، تمرین‌هایی مطرح شده است.

    گزارش محتوا

    خطیب قزوینی در قرن هشتم درصدد برآمد که قسم سوم «مفتاح العلوم» سکّاکی را که شامل معانی، بیان و بدیع است را مختصر و به طریق بهتری تنظیم کند. لذا کتاب «تلخیص المفتاح» را نوشت که سخت مورد استقبال ادبا قرار گرفت به‌طوری که باعث شد خود مفتاح العلوم فراموش شود و همه بدین کتاب مختصر روی آورند و به شرح و تحشیه‌ی آن بپردازند[۲]‏.

    وی در ابتدای تلخیص می‌نویسد: «چون علم بلاغت و توابع آن (یعنی علم بدیع) از جلیل القدرترین و دقیق‌ترین علوم است که از روی آن دقائق عربیت و اسرار آن معلوم می‌شود و وجوه اعجاز قرآن از روی آن آشکار می‌گردد، و قسم سوم مفتاح العلوم سکاکی بزرگ‌ترین کتابی است که در این زمینه نوشته شده و از همه سودمندتر و ترتیب مطالب در آن از همه بهتر و اصول مطالب در آن از همه مجموع‌تر است، لذا با توجه به این‌که حشو و تطویل دارد و حشو و زواید آن را باید زدود، لذا من این مختصر را تألیف کردم که شامل قواعد کلی و شواهد و مثال‌های مورد نیاز است و در تحقیق و تهذیب و ترتیب آن کوشش کردم که از نظر ترتیب بهتر از مفتاح باشد و بعضی فوائد بر آن افزودم که از کتب دیگر به دست آورده بودم و مطالبی که خود دریافته‌ام بدان اضافه کردم»[۳]‏.

    التلخیص المفتاح شامل مقدمه‌ای است در معنای فصاحت و بلاغت و سپس دارای سه فن یا بخش است. فن اول درباره علم معانی، و فن دوم درباره علم بدیع، و فن سوم درباره علم بدیع است. قزوینی در حقیقت اول کسی است که محسنات کلام را بعد از ابن معتز به نام بدیع خواند و از آن پس دیگر همه آن را بدین نام خواندند. ولی اخیراً در فارسی به جای آن آرایه‌های سخن متداول شده است. خطیب 37 صنعت از صنایع بدیع را در این بخش آورده است[۴]‏.

    کتاب مذکور اثری است کاملاً نظام‌مند و دقیق و با اسلوب علمی و ترتیب معقول که شامل خلاصه‌ای از تمام قواعد فصاحت و بلاغت و اصول بلاغی است. اما درست به همین دلیل کتابی است خشک و جدی که بیشتر به مباحث فلسفی می‌ماند تا به سخن اهل ذوق و قرن‌ها –حتی تا امروز- فکر ادبا را به مباحث لفظی و ریزه‌کاری‌های ادبی و فلسفی مشغول داشت و در عین حال آن را از لطف سخن عبدالقاهر جرجانی و ذوق و احساس کلام او و درک عملی دقایق بلاغت کلام بلغا محروم کرد؛ چرا که همه می‌پنداشتند که خطیب دمشق حرف آخر را زده است و از او بهتر دیگر سخنی نیست[۵]‏.

    سکّاکی قسم سوم کتابش را منحصر به معانی و بیان و بدیع (یا به اصطلاح خودش وجوه تحسین کلام) نکرده است، بلکه از ملحقات این قسم چهار علم دیگر را هم به دنبال آن آورده است که عبارت است از: حد و استدلال و عروض و قافیه، و این چهار علم را هم گویی جزئی از معانی و بیان یا متمم آن می‌دانسته است.

    خطیب دمشقی به این چهار علم توجهی نکرده و کتاب خود را منحصر به همان سه علم اصلی بلاغی یعنی معانی، بیان و بدیع ساخته است. خطیب دمشق بعداً کتاب دیگری نوشت به نام «الإیضاح لتلخیص المفتاح فی علوم البلاغة» که در حقیقت شرحی است بر تلخیص المفتاح و البته به اندازه «تلخیص المفتاح» از شهرت برخوردار نشد[۶]‏ و تنها نسخه خطی از شرحی ضعیف از اقسرائی بر جای مانده است[۷]‏.

    شرح عبدالمتعال الصعیدی از دیگر شروح این کتاب است. مطالب جلد اول این کتاب عبارت است از اسناد خبری، احوال مسندالیه، احوال مسند، متعلقات فعل، قصر، انشاء، وصل و فصل، ایجاز و اطناب و مساواة.

    شیوه نگارش کتاب بدین سبک است که در بالای صفحه متن تلخیص المفتاح و در ذیل صفحه شرح آن آمده است. شارح علاوه بر شرح و توضیح مطالب و اشعار سعی کرده است که مواردی که نیازمند توضیح است را با قلمی سلیس و روان تبیین کند و گاه نیز مثال‌های دیگری نیز ذکر کرده است. وی الفاظ غریب و اعلام کتاب را توضیح داده است.

    الصعیدی در این اثر با مراجعه به سایر شروح و حواشی و تقریرات، از بین انبوه مطالب، آنچه را که مفید بوده انتخاب و در کتاب آورده است[۸]‏.

    شرح موجز شواهد شعری، توضیح الفاظ غریب و فوائد بلاغی، وضع عناوین در هر باب برای سهولت مراجعه، نقد برخی مسائل به‌ویژه مسائلی که خطیب از سکاکی نقل کرده است[۹]‏.

    وی در مواردی که شعری یا مطلبی اختلافی است به آن اشاره کرده است؛ مثلاً در صفحه 19 به بیتی از همام بن غالب تمیمی (فرزدق) اشتشهاد شده است که شارح در پاورقی به اینکه برخی آن را از فرزدق نمی‌دانند تذکر داده است[۱۰]‏.

    همچنین مواردی که نویسنده به قبل ارجاع می‌دهد را مشخص کرده است؛ به عنوان نمونه قزوینی در ابتدای ص 713 از تعبیر «کما وصفناه» استفاده کرده است که شارح در ذیل صفحه، مکان عبارت را ابتدای همان فصل می‌داند.

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در پایان کتاب آمده است.

    پانویس

    1. مقدمه محقق، ص 7
    2. ذاکری، مصطفی، ص 98
    3. همان
    4. همان، ص99
    5. همان
    6. همان، ص 100-99
    7. مقدمه محقق، ص 5
    8. مقدمه محقق، ص7
    9. مقدمه محقق، ص 8-7
    10. متن کتاب، ص 19

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب
    2. ذاکری، مصطفی، تاریخچه علوم بلاغی، نشریه آیینه میراث، بهار 1385، شماره 32، ص93 تا 109.

    وابسته‌ها