برگ بادبرده: روایتی از زندگی میرزادۀ عشقی

    از ویکی‌نور
    برگ بادبرده
    برگ بادبرده: روایتی از زندگی میرزادۀ عشقی
    پدیدآورانشریعت‌پناهی، شهرزاد (نویسنده)
    ناشرنگاه معاصر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1402
    شابک4ـ030ـ290ـ622ـ978
    کد کنگره

    برگ بادبرده: روایتی از زندگی میرزادۀ عشقی تألیف شهرزاد شریعت‌پناهی، نویسنده برای نگارش این رمان تقریباً هر کتاب و مقاله‌ای دربارۀ میرزادۀ عشقی و زندگی او نوشته شده است و دسترسی به آن ممکن بود، به‌دقت مطالعه کرده است و کوشیده است تا هرچه بیشتر و دقیق‌تر عشقی واقعی و حقیقی را بشناساند، نه عشقی به عنوان یک شخصیت تاریخی ـ اسطوره‌ای

    گزارش کتاب

    ادبیات داستانی در ژانر تاریخی، یعنی یک اثر روایی ـ داستانی که وقایع آن که بر بستر حوادث یک برهۀ تاریخی رخ می‌دهد، به‌یقین کلاس درس تاریخ نیست و انتظار نمی‌رود که یک رمان یا داستان تاریخی از نظر وثوق و استناد شواهد و مدارک آن به اندازۀ یک مقالۀ آکادمیک قابل استناد و اعتماد باشد؛ اما چنین اثری می‌تواند یا حداقل از آن انتظار می‌رود سؤالات عمیقی را طرح کند و انگیزه‌ای باشد برای تفکر و تأمل بیشتر و عمیق‌تر دربارۀ یک برهۀ خاص تاریخی.

    بنابراین در داستان‌ها و رمان‌های تاریخی مسئله این نیست که روایت داستانی تا چه اندازه با وقایع و حقایق تاریخی منطبق است؛ چراکه خود این مسئله که تاریخ مدون یا روایات تاریخی تا چه اندازه با حقیقت پیوند و همخوانی دارند، بر ما پوشیده است. پس هدف از نوشتن رمان تاریخی، نه نگارش مستند و موثق تاریخ به شیوۀ مقالات دانشگاهی یا آکادمیک، بلکه الهام‌گرفتن از تاریخ، وقایع تاریخی و شخصیت‌های تاریخی برای خلق ادبیات داستانی در ژانر تاریخی و نمایشی است.

    بی‌تردید عصر مشروطه یکی از تعیین‌کننده‌ترین، پرفرازونشیب‌ترین و هیجان‌انگیزترین دوره‌های تاریخ معاصر بوده است. با این وجود خلأ بزرگی در زمینۀ پرداختن به تاریخ معاصر به‌ویژه دورۀ مشروطه در ادبیات داستانی معاصر ما به‌ویژه در حوزۀ رمان وجود دارد. به همین دلیل انگیزۀ نویسنده از نگارش این کتاب، نخست آشنایی بیشتر خواننده با این عصر و تشویق او به تفکری عمیق‌تر دربارۀ آن بوده است و به گفتۀ استاد شفیعی کدکنی، استفاده از مواد و مصالح بی‌مانند و منحصربه‌فردی که تاریخ برای نویسندۀ ادبیات داستانی فراهم می‌کند؛ دیگر اینکه آوردن شخصیت‌های برجستۀ آن دوران پرحادثه از تاریک‌خانۀ تاریخ به آوردگاه ادبیات.

    نویسنده برای نگارش این رمان تقریباً هر کتاب و مقاله‌ای دربارۀ میرزادۀ عشقی و زندگی او نوشته شده است و دسترسی به آن ممکن بود، به‌دقت مطالعه کرده است و کوشیده است تا هرچه بیشتر و دقیق‌تر عشقی واقعی و حقیقی را بشناساند، نه عشقی به عنوان یک شخصیت تاریخی ـ اسطوره‌ای.

    زندگی میرزادۀ عشقی مانند هر شخصیت شهیر ملی دو رویه دارد: رویۀ اجتماعی و رویۀ خصوصی. رویۀ سیاسی و اجتماعی زندگی او تقریباً تا اندازۀ زیادی بی‌پرده و آشکار است و به لطف نوشته‌های روزنامه‌نگاران یا شخصیت‌هایی چون ملک‌الشعرای بهار، علی‌اصغر رحیم‌زادۀ صفوی و علی‌اکبر مشیرسلیمی که از دوستان نزدیک میرزادۀ عشقی بوده‌اند، ایهام چندانی در این‌باره وجود ندارد. اما از زندگی خصوصی و شخصی او تقریباً هیچ روایت مستند و موثقی وجود ندارد؛ بنابراین صحنه‌ها یا اپیزودهای مربوط به زندگی خصوصی عشقی در این کتاب صرفاً برآمده از تخیل نویسنده است.

    به طور کلی قصد نویسندۀ این رمان، تنها روایت زندگی میرزادۀ عشقی و برهه‌هایی از تاریخ مشروطه بوده است به نیت آشنایی خواننده با عشقی و زمانه‌ای که او در آن می‌زیست. نام این کتاب برگرفته از عنوان شعری به همین نام از دیوان اشعار «میرزادۀ عشقی» است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها