زرکشی، محمد بن عبدالله
نام | زرکشی، محمد بن عبدالله |
---|---|
نامهای دیگر | بدرالدين ابوعبدالله محمد بن بهادر/ عبدالله بن جمالالدين عبدالله الزرکشي الشافعي
زرکشي، ابوالحسن محمد زرکشي، ابوعبدالله محمد بن بهادر زرکشي، بدرالدين زرکشي، محمد بن عبدالله |
نام پدر | عبدالله |
متولد | 745ق |
محل تولد | قاهره |
رحلت | 794ق |
اساتید | جمالالدین عبدالرحیم بن حسن اِسنَوى |
برخی آثار | البرهان في علوم القرآن |
کد مؤلف | AUTHORCODE01188AUTHORCODE |
ابوعبدالله بدرالدین محمد بن عبدالله زرکشی (745-794ق)، فقیه، مفسر و محدث قرن هشتم.
ولادت
محمد بن عبدالله بن بهادر زرکشی، کنیهاش ابوعبدالله و لقبش بدرالدین بود. او در سال 745ق در قاهره به دنیا آمد.
تحصیلات
او در زادگاهش رشد و پرورش یافت و به کسب دانشهای رایج اهتمام ورزید. درباره پدرش که ترکتبار بود، اطلاع چندانى در دست نیست. زرکشى به معناى بافنده پارچه زربفت است و بهاحتمال قوی به شغل خانوادگى پدر یا اجداد بدرالدین اشاره میکند. او که در کودکى و قبل از رسیدن به بلوغ در مجالس درس فقه حاضر میشد، بهسرعت در فقه شافعى تبحر یافت. زرکشى فقه شافعى را از جمالالدین عبدالرحیم بن حسن اِسنَوى (متوفى 772)، فقیه برجسته شافعى عصرش، فراگرفت و به سبب هوش و ذکاوت خود در زمره فاضلترین شاگردان اسنوى و از ملازمان سراجالدین عمر بن رَسلان بُلقینى (متوفى 805) و مُغلطاى بن قلیچ (متوفى 762) بود و از کسان دیگر نیز بهره برد. او با بلقینى مناسبات بسیار نزدیکى داشت و نخستین کسى بود که حواشى بلقینى بر کتاب «الروضة الطالبين» نووى را گردآورى کرد.
زرکشى به دمشق سفر کرد و در آنجا نزد ابن کثیر دمشقى (متوفى 774) حدیث و نزد استادانى دیگر فقه شافعى را فراگرفت و سپس به قاهره بازگشت. پس از آن به حلب سفر کرد و در آنجا نزد شهابالدین احمد بن حمدان اَذرعى (متوفى 783) اصول فقه را فراگرفت و بعدها در نگارش کتاب «البحر المحيط» خود در اصول فقه از مختصر اذرعى بهره فراوان برد.
ابن حجر عسقلانى مینویسد: زرکشى پیوسته به منزلش میآمد و با کسى رفتوآمد نداشت و فقط به بازار کتابفروشان میرفت و بیشتر اوقات خود را در خانه ابن حجر عسقلانى به خواندن کتابها و یادداشتبرداری از آنها براى تألیف کتابهای خود میگذراند و ظاهراً براى امرار معاش و دستیابی به کتابهای جدید، کتابت نیز میکرد. هرچند ابن قاضى شهبه خط زرکشى را بد خوانده و گفته است کمتر کسى میتوانست تألیفات او را بهدرستی بخواند، ابن حجر عسقلانى در حاشیه مطلب ابن قاضى شهبه یادآور شده است که نهتنها خط زرکشى بد نبود، بلکه وى نسخههای خطى فراوانى را کتابت کرد و در نگارش به خط نستعلیق توانا بود، اما آنچه براى خود مینوشت به سبب سرعت در نوشتن چندان خوانا نبود. شمسالدین برماوى، شاگرد زرکشى، نیز در اشاره به استادش گفته است: وى همه اوقات خود را صرف فراگیرى علم میکرد و به کارى دیگر اشتغال نداشت. خویشاوندان ثروتمند زرکشى مخارج زندگیاش را تأمین میکردند و او به سبب سادهزیستى بهراحتی زندگى خود را میگذراند. زرکشى تولیت خانقاه کریمالدین در قرافة الصغرى را برعهده داشت.
شاگردان
فرزندانش، ابراهیم بن عبدالرحمان انصارى (متوفى 893) و عبدالرحیم بن ابراهیم امیوطى (متوفى 867) از شاگردان زرکشى بودهاند.
ویژگیها
زرکشى فقیهى متبحر بود و فقیهان شافعى پس از او به آراى فقهیاش استناد میکردند؛ از جمله زکریا بن محمد انصارى (متوفى 926)، فقیه برجسته شافعى قرن دهم، بارها به آرا و نظرهاى او استناد یا اشاره کرده است. زرکشى در حدیث نیز متبحر بود و ابن حجر عسقلانى در «فتح الباري» بارها از او نام برده و به کلامش احتجاج کرده که نشانه میزان تبحر و دانش زرکشى در حدیث و دانشهای وابسته به آن است.
وفات
او در رجب 794 درگذشت و در قرافة الصغرى، قبرستان مشهور قاهره، به خاک سپرده شد.
آثار
زرکشى آثار فراوانى را نگاشت و در چند دانش استاد بود. ابن حجر عسقلانى فهرستى از آثار مهم او را آورده است. نسخههای فراوانى نیز از آثار او موجود است. آثار چندى از زرکشى منتشر شده است، ازجمله:
- إعلام الساجد بأحكام المساجد (که اثرى ابتکارى درباره احکام فقهى مساجد، بهویژه مساجد مشهور همچون مسجدالحرام، مسجدالنبى و مسجدالاقصى در سنّت اسلامى است و در نوع خود اثرى بیمانند است)؛
- الفصيح في شرح صحيح البخاري (تلخیصى از شرح ابن مُلقن (متوفى 804) بوده که زرکشى مطالب فراوانى نیز بر آن افزوده است)؛
- الذهب الإبريز في تخريج أحاديث الرافعي المسمى فتح العزيز؛
- البرهان في علوم القرآن؛
- تفسير القرآن العظيم؛
- النكت على مقدمة ابن صلاح؛
- الإجابة لإيراد ما استدركته عائشة على الصحابة؛
- رسالة في معنى لا إله إلا الله؛
- زهر العريش في تحريم الحشيش؛
- البحر المحيط؛
و...[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: دهقان، بمانعلی؛ رحمتی، محمدکاظم، ج21، ص375-378
منابع مقاله
دهقان، بمانعلی؛ رحمتی، محمدکاظم، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1395ش.