بحیره (در حکایت‌نویسی و عجایب‌نگاری)

    از ویکی‌نور
    بحیره (در حکایت‌نویسی و عجایب‌نگاری)
    بحیره (در حکایت‌نویسی و عجایب‌نگاری)
    پدیدآورانفزونی استرآبادی، میر محمدهاشم بیگ (نويسنده)

    موسوی، مرتضی (مقدمه‌نويس) موسوی، مرتضی (مصحح) مساح، رضوان (مقدمه‌نويس)

    مساح، رضوان (مصحح)
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1398ش
    چاپ1
    شابک978-600-203-175-4
    موضوعفزونی استر آبادی، میر محمد هاشم بیگ، قرن 11ق. - نقد و تفسیر - داستان‏های فارسی - قرن 11ق. - داستان‏های اخلاقی - متون قدیمی تا قرن 12 - داستانهای تاریخی - ایران - شاهان و فرمانروایان - داستان
    زبانفارسی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    /ف4ب3 21 D
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    بحیره (در حکایت‌نویسی و عجایب‌نگاری)، نوشته میر محمدهاشم‌بیگ فزونی استرآبادی (سده 11 ق)، حاوی داستان‌های اخلاقی و تاریخی به زبان فارسی است که مقدمه و تصحیح آن ‌را، مرتضی موسوی و رضوان مساح انجام ‌داده‌اند.

    نام‌هاى کتاب

    «بحیره» نامى است که «فزونى» خود، در دیباچه، کتاب را بدان خوانده و ابیاتى نیز در وصفش سروده است. درباره سبب نام‌گذارى کتاب، مى‌توان انگاشت که شاید نویسنده، سراسر نوشته‌ها و گزارش‌هاى تاریخى نویسندگان پیش از خود را چونان بحر یا اقیانوس و اثر خویش را - که دست‌چین و منتخبى از آن‌هاست - ‌به‌سان دریاچه‌اى تصور کرده و بدین‌سبب نام «بحیره» را بر آن نهاده باشد. اما پس از وی، نام این کتاب را به دو شکل دیگر هم ضبط کرده‌اند:

    1. «تاریخ بحیره»؛
    2. «البحيرة الطبرية»: این نام را تنها افندى در «رياض‌ العلماء» ثبت کرده و به تصریح خویش، نسخه‌اى از آن را نیز در اختیار داشته است.

    قصد تألیف

    در دیباچه بحیره، سبب تألیف، چنین آمده است که مؤلف، مى‌خواسته حالات گذشتگان را «از آدم تا خاتم و از خاتم تا این آدم»، به رشته نگارش کشد، اما ازآنجاکه مورخان و فضلاى عرب و عجم، نیکوتر از یکدیگر، بدان پرداخته‌اند، تنها به این بسنده کرده که آنچه از قلم ایشان افتاده را گرد آورد.

    تاريخ نگارش

    نویسنده، آگاهى درستى از زمان آغاز و پايان تأليف کتاب به دست نداده، اما نشانه‌هايى در اين اثر، به‌ جا نهاده كه مى‌توانيم تاريخ نگارش آن را كمابيش، برآورد كنيم. متقدم‌ترين تاريخى كه در اين‌باره در بحيره ديده مى‌شود،پنجشنبه دوم صفر 1020 است كه وی در حين تحرير كتاب، ماجراى مرگ عجيب ملا على احمد حكاك را در يكى از مجالس شبانۀ جهانگير پادشاه شنيده است(باب 24، حكايت 59). اين تاريخ، حتما زمان آغاز تأليف بحيره نيست، اما برابر با ايامى است كه فزونى در«سفر پرخطر هند»به‌سر مى‌برده و به گمان او از روزگارى پيش‌تر از اين و حتى شايد قبل از آغاز«سفر پرخطر هند»، در انديشۀ فراهم آوردن مجموعه‌اى از خوانده‌ها، شنيده‌ها و ديده‌هاى خويش بوده است.

    ترتیب تحریر

    نباید چنان پنداریم که مؤلف، نگارش کتاب را در تاریخى خاص با دیباچه آغاز کرده، در یک توالى زمانى مشخص، باب‌ها و فصل‌ها را به‌ترتیب، در پى یکدیگر نوشته و در وقتى معلوم، آن را با خاتمه، به پایان برده است؛ بلکه در این اثر، اشارات فراوانى مى‌توان یافت که نشان مى‌دهد نویسنده، ابواب و فصول کتاب را به‌تدریج، سامان مى‌داده، حکایات را اندک‌اندک در ذیل آن‌ها گرد مى‌آورده و در زمان‌هاى مختلف با افزودن یا شاید کاستن حکایاتى به تنظیم و تبویب متن خویش، مشغول ‌بوده است.

    ساختار

    بحیره کتابى است که بر پایه نوشته‌هاى گذشتگان و هم‌روزگاران مؤلف، شکل گرفته و وى آن‌ها را گرد هم آورده و تألیف کرده است؛ بر این پایه، ایشان را باید «مؤلّف» بدانیم. این کار او گاه چنان است که میان مطالب دیگران و بازنوشت وى، تفاوتى به چشم نمى‌آید و بدون هیچ دگرگونى در جملات و افزایش و کاهش در عبارات، او تنها، مقلّدى صرف است. بااین‌همه، فزونى در حکایاتى که خود پرداخته - اتفاقاتى که خود به چشم دیده یا به گوش شنیده - ‌یا در ذکر وقایع منظوم که به نثرشان مبدل ساخته، «مصنّف» است؛ بدین معنى که طرز نویسندگى وى در این بخش‌ها، بازتابیده است و نمونه واقعى قلمش را مى‌توان در آن‌ها بازجست. البته تصنیف فتوحات عادل‌شاهى را نیز باید به این دست حکایات افزود؛ هرچند فرقى آشکار میان این کتاب و آن حکایات از نظر سبک انشا وجود دارد.

    شکل و صورت

    کتاب، به زبان فارسى و گردآمده در 44 باب است و دیباچه و خاتمه‌اى در آغاز و پایان خود دارد؛ برخى از باب‌ها نیز به دو یا چند فصل تقسیم مى‌شوند. هر باب یا فصل، دربردارنده شمارى حکایت است که در هریک به ماجرایى و نکته‌اى و شرح ‌حالى پرداخته مى‌شود. برخى از باب‌ها بسیار دراز و طولانى و بعضى در غایت کوتاهى و شمارى نیز متشکل از فصل‌هایى متعددند. همین امر، شکل کتاب را تقریبا ناهمگون ساخته است.

    موضوع و مضمون

    این اثر، موضوع‌محور است و در واقع سبب شکل‌گیرى باب‌هاى متنوع آن، گونه‌گونى موضوعات است. با نگاهى کلى، روشن مى‌شود که کتاب، در دو موضوع کلان پرداخت شده است: نخست، موضوع تاریخ است که از آغاز تا پایان باب 27 را شامل مى‌شود؛ دیگر، کیهان‌نگارى و موضوعاتى در فنّ عجایب و غرایب است که از آغاز باب 28 تا پایان را در بر مى‌گیرد. نویسنده، موضوعات مختلفى را براى باب‌هاى کتاب خویش برگزیده است؛ چنان‌که در بخش تاریخى، درباره عدالت و انصاف شاهان و خوارق عادات و ترک‌تازى ایشان تا فراست و خست و حافظه و رؤیاهاى مردم عادى و در بخش عجایب‌نگارى در باب دریاها و چشمه‌ها و سنگ‌ها تا جزایر و عمارات شگفت‌انگیز، داستان‌ها و مطالب بسیارى مى‌یابیم.

    روش کار

    فنّ تاریخ‌نگارى در روزگار «فزونى»، به ‌سبب حمایت و تشویق شاهان هند و حاکمان دکن، از رونق خوبى برخوردار بود و بدین واسطه کتاب‌هاى فراوانى در شکل‌هاى گوناگون، از تاریخ‌هاى عمومى، محلى و دودمانى تا تاریخ‌هاى مذهبى، تذکره و خودشرح‌حال‌نویسى پدید آمد. از ویژگى‌هاى این نوشته‌ها، رونویسى حوادث گذشته از کتاب‌هاى پیشینیان است که وی نیز از این جریان به‌دور نمانده‌است؛ اما حسن کار وى در گزینش نیک، برش‌هاى به‌جا و تلخیص به‌اندام ماجراها و حکایات است. فرآیند این کار، «بحیره» را از هیئت اثرى تاریخى به‌در آورده، آن را به نوشته‌اى ادبى بدل کرده و از کتاب‌هاى صرفا تاریخى، متمایزش ساخته است. قالب آن، مسلما قالبى ادبى است که نمونه‌هاى آن را در تصنیفات و تألیفات گذشتگان، چون گلستان سعدى، جوامع الحکایات عوفى و جز آن‌ها، مى‌بینیم. مى‌توان کتاب‌هایى چون بحیره را دائرةالمعارف موضوعى داستان‌هاى متون ایرانى - اسلامى و حتى ملل شرق خواند.

    مآخذ حکایات

    دسته نخست، حکایاتى‌اند که مأخذ مشخصى براى آن‌ها ذکر نشده و معمولا بى‌هیچ اشاره یا با قیودى، همچون: «آورده‌اند»، «گفته‌اند»، «نقل است»، «مذکور است» و... آغاز مى‌شوند. دسته دوم، حکایاتى‌اند که مستند به نام کتاب یا رساله‌اى گشته‌اند و بسامد آن‌ها بسیار است و کتاب از این حیث، مشحون از مآخذ متنوع و متلونى است که از قدیم‌ترین نوشته‌ها همچون آثار جاحظ و فردوسى و مسعودى تا آثار هم‌عصر مؤلف، مثل تاریخ فرشته را در بر مى‌گیرد. در این میان، حکایاتى نیز به چشم مى‌آید که منابعشان از میان رفته‌اند و اکنون اثرى از آنها در دست نیست، مثل مقامات بونصر مشکان، موازنه حمزه اصفهانى و عجایب‌نگاشتى از خواجه باقر انصارى، صاحب حکم صوبه بنگاله در عهد اکبر پادشاه. دسته سوم، حکایاتى‌اند که بر پایه گفته‌هاى ثقات نقل شده‌اند و در واقع از شنیده‌هاى مؤلف است. دسته آخر، نیز برآمده از مشاهدات خود نویسنده است. دو دستۀ اخير، عموما مربوط به امور عجيبه و غريبه و محلّ شنيده شدن و رؤيت آن‌ها، بيشتر سرزمين هند است. شمار اين سنخ حكايات نسبت به دو دستۀ نخست، بسيار كمتر است؛ با اين حال، به‌سبب بكر بودن و تازگى، از ديگر بخش‎‌هاى كتاب، ارزشمندترند.

    ویژگى‌هاى سبکى

    شیوه نگارش کتاب، برخلاف فتوحات عادل‌شاهى، یک‌دست، ساده و روان است و از تکلف، مغلق‌نویسى و مترادف‌سازى به‌دور مانده و جز در دیباچه و مقدمات باب‌ها و برخى از فصل‌ها، از سجع‌پردازى برکنار است[۱].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، صفحه ‌پنجاه‌ونه - شصت‌وهشت

    منابع مقاله

    مقدمه.


    وابسته‌ها